کد خبر: 32784

گزارش «فرهیختگان» از قیاس اتاق‌های فکر اقتصاد ایران با کشورهای توسعه‌یافته

در اقتصاد اتاق هست ولی فکر نیست

اتاق‌فکرها از یک‌سو به مراکز علمی و آکادمیک پیوند می‌خورند و از سوی دیگر با حوزه سیاستگذاری در ارتباط هستند. همین مساله آنها را از نهادهای صرفا سیاسی یا آکادمیک متمایز می‌کند و قدرت تاثیرگذاری آنها را افزایش می‌دهد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  از نیمه دوم سال 96 و پس از اتمام انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، اولین نشانه‌های التهابات ارزی در کشور آشکار شد. اولین واکنش‌های اقتصاددانان با کلیدواژه «رها شدن فنر نرخ ارز» شروع و درنهایت در عید سال 97 منجر به تصمیم سرنوشت‌ساز تثبیت نرخ ارز به قیمت 4200 تومانی شد. موضوع ارز 4200 تومانی به‌قدری چالش‌برانگیز بود که حالا با گذشت 18 ماه از اعلام آن، هیچ‌کس حتی رئیس‌جمهور هم مسئولیت و تبعات آن را قبول نکرده و این تصمیم را ماحصل مطالعات و هم‌اندیشی 30 اقتصاددان می‌داند. اما موضوع نرخ ارز در سال گذشته آنقدری داغ شد که یکی از اقتصاددانان حتی نرخ 40 هزار تومان را نیز برای آن پیش‌بینی کرد. گرچه امروز نرخ ارز نه در کانال 40 هزار تومان و نه در کانال 4200 تومان است، حال این سوال مطرح می‌شود که اولا مسئول این آشفتگی در تصمیم‌گیری‌ها کیست و ثانیا تجربه جهانی در این زمینه چه می‌گوید. در این زمینه بررسی‌ها نشان می‌دهد در سطح جهان برای تصمیم‌سازی در امور مختلف، کشورها دارای اتاق‌های فکر هستند که با ساختار و کارویژه‌های متناسب، سیاستمداران و دولتمردان را در تصمیم‌گیری یاری می‌دهند.

سابقه اتاق فکر در تاریخ ایران، به گذشته‌های دور بازمی‌گردد. شاهان و حاکمان ایرانی همواره مشاورانی داشتند که آنها را در امور مملکت‌داری راهنمایی می‌کردند. وجود اینچنین دانشمندانی در دربار، مایه آبرومندی و سربلندی بود. با پیشرفت جامعه بشری و حرکت آن به‌سوی مدنیت، شکل این مشاوره‌ها نیز تکامل یافت. مشاوره مسئولان تبدیل به هسته فکری شد که اخبار و اتفاقات داخلی و خارجی را جمع‌آوری و تحلیل می‌کرد، نتیجه را به‌صورت مدون درمی‌آورد و راهکارهایی برای اداره بهتر مملکت به مقام بالاتر ارائه می‌کرد. در اوایل قرن بیستم (۱۹۱5‌-‌۱۹۱0م) مراکزی در اروپا و آمریکا تشکیل شدند که هدف عمده آنها ارائه مشاوره به دولت‌ها بود. اما تاسیس اتاق‌های فکر به شکل رسمی به نیمه‌های قرن بیستم باز می‌گردد.

پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۸ میلادی نیروی هوایی آمریکا، نخستین کانون تفکر رسمی را با‌عنوان اندیشگاه رند (RAND) با هدف تدوین سیاست‌های نظامی تاسیس کرد. بر این اساس مفهوم و مصادیق فعلی اتاق فکر (Think Tank) برای اولین‌بار در دهه 1940 توسط آمریکایی‌ها وارد ادبیات سیاسی و مدیریتی شد. اتاق‌های فکر که در فارسی با نام‌های دیگری همچون سازمان‌های فکری، موسسات تحقیقاتی، نهادهای فکری و... از آنها یاد می‌شود، در کشورهای غربی به‌عنوان دانشگاه‌هایی بدون دانشجو توصیف می‌شوند که با به‌کارگیری کارشناسان، مقامات پیشین و کنونی دولت و نیز صاحب‌‌نظران مسائل مختلف، به بررسی مسائل در حوزه‌های داخلی و خارجی پرداخته و در‌عین‌حال بر تعیین سیاست عمومی نیز تاثیرگذار هستند. متنفذترین این موسسات به‌‌نوعی مانند دولت سایه و منبع تامین افراد مورد نیاز در دولت‌های بعدی عمل می‌کنند؛ در آمریکا این موسسات همچنین کارشناسان مورد نیاز برای رسانه‌ها، نگارش گزارش درمورد رخدادهای روزمره و ارائه شهادت در کمیته‌های کنگره را دراختیار دولت‌ها قرار می‌دهند.

در همین زمینه، موسسه مطالعاتی وابسته به «دانشگاه پنسیلوانیا»، سالانه گزارشی تحت عنوان «برنامه جوامع مدنی و اتاق‌های فکر»، با نام اختصاری «TTCSP» منتشر می‌کند که جزئیات تعداد و عملکرد اتاق‌های فکر کشورهای مختلف جهان در آن ذکر شده است. براساس گزارش این موسسه، از مجموع بیش از 8200 اتاق فکر جهان، 64 مورد آن در ایران واقع شده و ایران از این لحاظ در رتبه 24 جهان با بیشترین اتاق‌های فکر قرار دارد. وجود این تعداد اتاق فکر در کشورمان به‌لحاظ کمی عدد چشمگیری است، با این حال آمار و ارقام مستندی از خروجی مطالعات این نهادهای اندیشه‌ورز یا وجود ندارد یا در بزنگاه‌های غالبا اقتصادی به جامعه و دولت عرضه نشده است. یکی از این اتاق‌های فکر، انجمن اقتصاددانان ایران است که هسته اولیه آن ابتدا در سال ۱۳۵۰ از سوی برخی اساتید اقتصاد دانشگاه تهران شکل گرفت. براساس اساسنامه اولیه، یکی از اهداف این انجمن کمک علمی به حل مسائل اقتصادی کشور ذکر شده است. از این منظر اگر نقش هدایتگری و اتاق فکر بودن را برای این انجمن متصور شویم، این سوال پیش می‌آید که جایگاه و عملکرد این انجمن در تحولات اقتصادی ایران چگونه بوده است. همچنین این سوال مطرح است که اصلا این انجمن قابلیت بازیگری در تحولات اقتصادی را داشته است. در این زمینه دو عضو فعلی و سابق انجمن اقتصاددانان با «فرهیختگان» گفت‌وگو کرده‌اند. عضو سابق انجمن می‌گوید افراد با‌سابقه انجمن، اجازه ورود نخبگان جوان و اندیشه‌ها و ایده‌های نو را به این اتاق فکر نمی‌دهند و عضو فعلی هم معتقد است برای اینکه انجمن خروجی داشته باشد، باید ابتدا اعضا کنار هم کار کردن را تمرین کنند.

 تمرکز 23 درصدی اتاق‌های فکر جهان در آمریکا

براساس گزارش موسسه مطالعاتی وابسته به «دانشگاه پنسیلوانیا»، در سال 2018 ازمجموع 8248 اتاق فکر در جهان، 27 درصد آنها در اروپا، 25 درصد در آمریکای‌شمالی، 22 درصد در آسیا،12 درصد در آمریکای‌مرکزی و آمریکای‌جنوبی، 7 درصد در کشورهای جنوب صحرای آفریقا و 6 درصد نیز در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارد. بین کشورهای جهان نیز، آمریکا با 1871 اتاق فکر و سهم 23 درصدی در رتبه اول، هند با 509 اتاق فکر و سهم 6.2 درصدی در رتبه دوم، چین با 507 اتاق فکر و سهم 4 درصدی در رتبه سوم قرار دارند. انگلیس با ۳۲۱، آرژانتین با 227، آلمان با 218، روسیه با 215، فرانسه با 203، ژاپن با 128 و ایتالیا با 114 اتاق فکر در رتبه‌های چهارم تا دهم با بیشترین تعداد اتاق فکر در جهان هستند. همچنین 10 کشور اول با بیشترین اتاق فکر در جهان، با 4313 اتاق فکر سهم 52 درصدی را از کل اتاق فکرها دارند.

بررسی گزارش مذکور نشان می‌دهد در این رتبه‌بندی ایران نیز با با 64 اتاق فکر پس از کشورهای شیلی و کلمبیا در رتبه 24 جهان قرار دارد. اگرچه 64 اتاق فکر برای کشورمان به‌لحاظ کمی عدد مناسبی به‌نظر می‌رسد، با این حال اولا هیچ آمار و ارقام مستندی از شیوه فعالیت و عملکرد این اتاق‌های فکر منتشر نشده و ثانیا بخش عمده این اتاق‌های فکر عملا زیرمجموعه‌های مراکز دولتی هستند که عمده تلاش آنها در فرآیند روزمرگی اداری خلاصه شده و کمتر به خروجی‌های قابل استناد و عملی منجر می‌شود.

 6 کارویژه اتاق‌های فکر در جهان

تعریف واحدی درباره اتاق‌های فکر وجود ندارد. به‌طور کلی می‌توان آنها را نهاد یا مرکزی دانست که به بررسی و پژوهش درباره مسائل مختلف جامعه می‌پردازند و برای آنها راهکار ارائه می‌دهند. اتاق‌فکرها از یک‌سو به مراکز علمی و آکادمیک پیوند می‌خورند و از سوی دیگر با حوزه سیاستگذاری در ارتباط هستند. همین مساله آنها را از نهادهای صرفا سیاسی یا آکادمیک متمایز می‌کند و قدرت تاثیرگذاری آنها را افزایش می‌دهد. بررسی‌ها نشان می‌دهد در سطح جهان اتاق‌های فکری که دارای ساختار تعریف‌شده هستند، 6 کارویژه کلی برای خود تعریف کرده‌اند که این کارویژه‌ها آنها را از سایر سازمان‌های پژوهشی متمایز می‌سازد.

1- جمع اندیشه‌ای: افزایش حجم اطلاعات، گسترش روابط بین‌المللی و افزایش عوامل تاثیرگذار در امر تصمیم‌سازی و استراتژی‌پردازی، ضرورت تفکر و جمع اندیشه را محرز کرده است. اتاق‌های فکر، الگوی سازمانی جمع اندیشه هستند که در پرتو این ضرورت به وجود آمدند. فعالیت این اتاق‌ها باعث شد فرآیند جمع اندیشه، رشد و گسترش پیدا کند و توانایی خود را برای حل مسائل بزرگ نشان دهد.

2- تولید فرآورده‌های فکری: یکی از وظایف اتاق‌های فکر، تولید و خلق ایده‌های مناسب برای حل مسائل و همچنین تدوین صورت‌بندی و مستندسازی آنهاست. ساختار و نوع فعالیت این کانون‌ها به‌گونه‌ای است که خلاقیت را برای ایده‌پردازی افزایش می‌دهد و میدانی را برای تضارب آرای مختلف که قادر به حل مسائل هستند، ایجاد می‌کند.

3- معطوف بودن کوشش‌ها به مسائل روز: روح حاکم بر فعالیت اتاق‌های فکر و آنچه در بطن فعالیت‌های آنها صورت می‌گیرد، باید معطوف به تصمیم‌سازی و استراتژی‌پردازی روی مسائل روز جامعه باشد، مسائلی که اگر به آنها پرداخته نشود، مشکلاتی برای حال و آینده کشور به‌جا می‌گذارد.

4- درگیر نشدن در مسائل اجرایی و تشریفات رسمی سیاستگذاری: اتاق‌های فکر، سیاست‌ساز هستند نه سیاستگذار؛ به این معنی که این کانون‌ها غالبا نهادهایی پیشنهاددهنده هستند و درگیر مسائل تشریفاتی و حقوقی سیاستگذاری نمی‌شوند. همچنین اتاق‌های فکر در تعامل با دستگاه‌های اجرایی، صرفا تصمیم‌ساز بوده و نباید درگیر مسائل اجرایی یا توجیه کارشناسانه تصمیم‌های روزمره دستگاه‌ها شوند.
5- بومی‌سازی: تبیین الگوهای فکری به دست آمده از ترازیابی‌ها و مطالعات تطبیقی، از کارویژه‌های اتاق‌های فکر به‌شمار می‌رود. ممکن است این الگوها در کشورهای مختلف و با توجه به شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی مفید باشد؛ اما در کشور ما باعث ضررهای جبران‌ناپذیری می‌شود، به همین دلیل بومی‌سازی سیاست‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد.

6- مطالعات آینده‌شناسی و آینده‌نگاری: یکی دیگر از کارویژه‌های مهم اتاق‌های فکر که عنصری حیاتی در تصمیم‌سازی و سیاست‌سازی بوده، مطالعات آینده‌شناسی و آینده‌نگاری است. بدون داشتن تصاویری از آینده و ارائه آن نمی‌توان سایر وظایف نهادهای مولد اندیشه را به‌درستی انجام داد.

 دلار 40 هزار تومانی خروجی فال‌قهوه یا اندیشه‌ورزی!

از نیمه دوم سال 96 نرخ ارز دچار تغییر شد. از آنجاکه شروع این اتفاق به ماه‌های پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری منتهی می‌شد، اقتصاددانان در تحلیل‌ها افزایش نرخ ارز را ناشی از «رها کردن فنر کنترل نرخ ارز پس از ۶ سال» می‌دانستند، با این حال تصور غالب این بود که دلار در کانال کمتر از پنج‌هزار تومان نوسان خواهد داشت. اما به‌یک‌باره در نیمه دوم فروردین با اعلام اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور نرخ ارز با قیمت 4200 تومان تثبیت شد و دولت اعلام کرد ارز کافی برای تامین همه نیازهای کشور را در اختیار دارد و بدون محدودیت به همه نیازهای تجارت خارجی، سفرهای خارجی و موارد دیگر ارز اختصاص خواهد داد. این تصمیم دولت موجب شد در کمتر از دوماه در یک اقدام بی‌سابقه بیش از20 میلیارد دلار کالا ثبت سفارش شود. دریافت ارز 4200 برای تسویه بدهی معوق ارزی برخی شرکت‌ها و خیریه‌ها، تخلفات بی‌شمار در دریافت ارز برای سفرهای خارجی و مسائلی از این دست خیلی زود تبعات و پیامدهای خود را نشان داد و با فشار افکارعمومی، دولت مجبور شد در تصمیم خود تجدیدنظر کند.

حالا با گذشت حدود 18 ماه از این تصمیم عجولانه و هیجانی، کسی حاضر نیست مسئولیت این تصمیم را بپذیرد و رئیس‌جمهور نیز اخیرا اعلام کرده است «بعد از عید زمانی که قیمت دلار نوسان پیدا کرد، همه اقتصاددانان در جلسه‌ای اعلام کردند باید دلار تک‌نرخی و با قیمت 4200 تومان عرضه شود. البته شخصا با این موضوع موافقت نداشتم اما از آنجاکه همه اقتصاددانان در جلسه‌ای که حضور داشتند بر آن اجماع داشتند، اعلام کردم با وجود اینکه قبول ندارم اما چون اجماع قبول دارد، آن را می‌پذیرم.» اینکه چگونه و با چه فرمولی 30 اقتصاددان به این نتیجه رسیده‌اند در جای خود قابل بحث است، اما اینکه با چه استدلالی مقرر کرده‌اند دولت در شرایط محدودیت ارزی و جنگ اقتصادی باید به همه نیازهای غیرضروری و لوکس هم ارز 4200 تومانی بدهد، قطعا حکایت از آن دارد که خروجی بسیاری از تصمیم‌های اقتصادی کشور حاصل مطالعات آینده‌شناسی و آینده‌نگاری جمع اندیشه‌ای نیست.

مورد جالب توجه دیگر، پیش‌بینی قابل‌تامل یک اقتصاددان درمورد افزایش نرخ دلار تا 40 هزار تومان در سال 97 است. در این زمینه ۱۵ شهریور سال 97 بود که حسین راغفر از اقتصاددانان کشور در هفدهمین کنگره حزب مردم‌سالاری پیش‌بینی کرد قیمت دلار در آینده به 40 هزار تومان و تورم نیز به 60 درصد خواهد رسید. این اقتصاددان بعدها در پاسخ به برخی انتقادها درمورد ادعای دلار ۴۰ هزار تومانی در آینده گفت: «این موضوعی کاملا روشن است و البته جزئیات آن را به‌زودی منتشر خواهیم کرد.» به گفته وی، اگر روند 6 ماه گذشته (آن سال) را در نظر بگیریم (نیمه اول سال 97) که نرخ ارز به 15 هزار و 500 تومان رسید، موضوع کاملا روشن خواهد بود که در 6 ماه آینده (آن سال) ما به کجا خواهیم رسید. با این حال با گذشت بیش از یک‌سال هنوز این اقتصاددان توضیح نداده‌ است که مبنای پیش‌بینی یا بهتر بگوییم تصورات وی از دلار 40 هزار تومانی ماحصل مطالعات کدام جمع اندیشه‌ورز بوده است.

برای با هم کار کردن باید تمرین کنیم

پیمان مولوی،دبیر و عضو هیات اجرایی انجمن اقتصاددانان ایران می‌گوید: «در ایالات متحده آمریکا به علت نوع ساختار سیاسی و تاریخچه حدود 200ساله‌ای که دارد اتاق‌های فکر براساس یک بستری شکل‌گرفته و به‌مرور مثلا موسسه کارنگی، کاتو و... در حوزه‌های متعدد علوم اجتماعی، اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست بین‌الملل رشد کرده‌اند. این اتاق‌های فکر ابتدا برای یک هدف خاص ایجاد شده و به‌مرور مرجعی برای تمام روسای‌جمهور و تمام بخش‌های این کشور از کنگره گرفته تا سنا تبدیل شده‌اند که از دیدگاه‌های تحلیلی آنها برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند. در ایران اندیشکده‌های بسیاری داریم، با این حال بسیاری از این اندیشکده‌ها هیچ خروجی‌ای ندارند. انجمن اقتصاددانان که ۴۵ سال پیش تاسیس شد، به موجب یکی از بندهای اساسنامه اولیه می‌تواند به‌عنوان یک اتاق فکر مطرح شود. یکی از اهداف و وظایف این انجمن، طرح مسائل اقتصادی در جامعه و عملکرد به‌عنوان بازوی فکری کشور است؛ اما از آنجاکه اقتصاد، جناح‌بندی‌های متفاوتی دارد، از طیف لیبرال‌ها تا طیف‌هایی که خیلی دیدگاه‌های چپ و نهادگرا‌ها دارند، گستره این دیدگاه‌ها زیاد بوده و در کمتر مسائلی توافق وجود دارد. اولین چیزی که به‌نظر من در اقتصاد ایران و هم در انجمن اقتصاددانان وجود دارد، این است که ابتدا باید همه زیر یک چتر جمع شوند که البته کار خیلی سختی است. نکته دیگر آنکه ارائه راه‌حل به این راحتی نیست، چراکه به تعداد این تفکرات، راه‌حل از بازار آزاد تا راه‌حل میانه یا یک راه‌حل منجر به دولت رفاهی داریم. در انجمن اقتصاددانان اقداماتی انجام‌شده که در آینده منتشر خواهد شد که ازجمله آنها تشکیل کمیسیون‌های تخصصی بعد از سال‌هاست؛ کمیسیون کسب‌وکار، کمیسیون انرژی، کمیسیون اقتصاد رفتاری، کمیسیون حمل‌ونقل و کمیسیون اقتصاد دیجیتال و درنهایت یک تفاهمنامه هم با کمیسیون انرژی اتاق تهران به‌عنوان بازوی اقتصادی و علمی اتاق تهران امضا کردیم. ما در انجمن اقداماتی انجام داده‌ایم، ولی اینکه بتوانیم به جایگاه خوبی برسیم. همه باید خود را اثبات کنند.

معتقدم ما باید اولا کارشناس‌های اقتصادی را به‌مرور در انجمن جذب کنیم، مخصوصا در کمیسیون‌هایی که قرار است تشکیل شود، جذب اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی می‌تواند منجر به خروجی قابل لمس شده و نتایج آن به جامعه اعلام شود. اینکه اقدامات اخیر انجمن اقتصاددانان به خروجی خوبی برسد، کار سختی است زیرا بین اقتصاددانان نیز اجماع وجود ندارد. الان شاهدیم که بین تمام اقتصاددانان در رسیدن به یک هدف خاص گزینه‌هایی وجود دارد و حتی اهداف هم متفاوت است. اگر اتاق‌های فکر در حوزه‌های اقتصادی خاص باشند، به‌نظر می‌رسد خروجی آنها بهتر خواهد شد. وظیفه انجمن ایجاد یک بستر برای شنیدن دیدگاه‌های مستقل است که ما در سخنرانی‌ها به این موضوع توجه داشته‌ایم. ما سعی کرده‌ایم در این انجمن همه دیدگاه‌ها و نگرش‌ها از لیبرال‌ها گرفته تا دیدگاه‌های دولتی و نهادی را بشنویم. یکی از زمینه‌هایی که انجمن می‌تواند فعالیت کند، تلاش برای افزایش سواد اقتصادی جامعه است.»

در این زمینه پیمان مولوی در پاسخ به سوال «فرهیختگان» درمورد اینکه کارکرد انجمن چیست، گفت: «با امکانات محدودی که انجمن دارد، این نهاد نمی‌تواند جایگزین دانشگاه‌ها یا مدارس ما شود. در این زمینه شخصا (نه به‌طور رسمی از طرف انجمن)، در صفحه شخصی پیشنهادی به وزیر آموزش‌وپرورش دادم که در مدارس کشور دوره‌های آموزشی را تحت‌عنوان اقتصاد برای دانش‌آموزان گذاشته شود که از همان کودکی دانش‌آموزان با تصمیم‌گیری درست اقتصادی و با روش‌های تامین مالی و سرمایه‌گذاری آشنا شوند. الان در انگلیس، آمریکا، سنگاپور، کره، ترکیه و مالزی تمام مدارس دروس هوش مالی و تصمیم‌سازی اقتصادی، چگونه پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کردن را به دانش‌آموزان در سنین بسیار پایین می‌آموزند.»

انجمن مشکلات زیادی دارد

در مورد استعفای برخی اعضای انجمن باید بگویم انجمن اقتصاددانان سالیان سال این وضعیت را داشته است. نکته‌ای که وجود دارد این است که ما خیلی باید تمرین کنیم که بتوانیم همدیگر را تحمل کنیم. بالاخره در حوزه‌های اقتصادی، در حوزه‌های مدیریتی و در حوزه‌هایی که انجمن‌ها مشغول فعالیت هستند، عقاید و افکار متفاوتی در کنار هم کار می‌کنند و این مجموعه‌ها همانند یک شرکت نیستند که یک هیات‌مدیره داشته باشد، یک مدیرعاملی داشته باشد و بخواهند همه در آن مسیر کار کنند. البته باید متذکر شوم اعضای جدیدی جایگزین اعضای سابق شدند، همه از اعضای هیات‌علمی هستند. انجمن احتیاج به کمک دارد. این نهاد مشکلات زیادی دارد و شخصا از این اتفاق‌ها ناراحتم اما با قدرت کار را ادامه می‌دهم تا این کمیسیون‌ها را تشکیل دهیم.

 

انجمن اقتصاددانان ساختار ضدنخبگانی دارد

وحید شقاقی‌شهری، اقتصاددان و عضو سابق هیات‌اجرایی انجمن اقتصاددانان ایران می‌گوید: «من یک دوره‌ عضو هیات‌مدیره انجمن اقتصاددانان بودم و به این واسطه نسبتا از وضعیت انجمن شناخت خوبی دارم. یکی از اهداف انجمن این بود ضمن اینکه وابسته به نهادی نباشد و بتواند استقلال نسبی خود را حفظ کند، در آن تضارب‌آرا نیز وجود داشته باشد. براساس اهداف اولیه تاسیس انجمن اقتصاددانان، قرار بود مجموعه نخبگان اقتصادی کشور در این انجمن حضور داشته باشند و این نهاد برای مسائل مختلف اقتصاد ایران راهکار بدهد، ولی رفته‌رفته این انجمن اثربخشی و ماهیت خود را از دست داد و از اهدافش دور شد، لذا طی دهه‌های اخیر این انجمن عملا نتوانسته نقش خود را ایفا کند و منفعل شده است و در حال حاضر نیز حال و روز خوشی ندارد.

 دلیل اصلی آن هم این است که انجمن با اینکه استقلال دارد ولی نتوانسته انسجام و نظم لازم را داشته باشد و کارکرد خودش را حفظ کند. عدم استفاده و استقبال از اندیشه‌های نو یکی از پاشنه‌آشیل‌های این انجمن است. من هم اعتقاد دارم بزرگان و افراد باسابقه ما باید دارای جایگاه و احترام باشند، اما بسیاری از اقتصاددانان پرسابقه که در همین انجمن نیز دارای جایگاه مدیریتی بوده‌اند، عملا از فضای اقتصادی دور شده‌اند و نتوانسته‌اند آن پیوستگی را با نسل‌های جدید حفظ کنند. متاسفانه تفاوت نگاه‌ها هم وجود دارد و هر روز این انجمن ضعیف‌تر می‌شود. در حال حاضر هم تقریبا منفعل است و فقط ماهانه یک جلسه دارند و برای گروهی سخنرانی می‌کنند. به‌نظرم دلیل اصلی این بی‌تحرکی، عدم تعریف ساختار مشخصی برای این نهاد است، ساختار تعریف‌شده‌ای که از دل آن خروجی بیرون بیاید. از این منظر انجمن اقتصاددانان ساختار عقلایی به خود نگرفته و زمانی که قرار است یک بیانیه یا راهکاری بدهد، به جهت نداشتن ساختار تعریف‌شده، خروجی خاصی ندارد. درمجموع به‌نظر می‌رسد برخی روزنامه‌ها، مجلات و حتی برخی اشخاص نقش بسیار موثرتری نسبت به این انجمن دارند و همین انفعال و نداشتن ساختار عقلایی موجب شده انجمن به‌عنوان یک اتاق فکر از سوی دولتمردان و مردم جدی گرفته نشود و این نهاد نتواند جای پایی در آینده پژوهشی اقتصادی ایران برای خود باز کند. البته مشکل فقط این انجمن نیست، متاسفانه در کلیت حوزه آینده‌پژوهی هم ضعف داریم؛ نه برای اقتصاد بلکه برای سایر حوزه‌ها هم اتاق فکری که بتواند موثر باشد، نداریم. یکی از مشکلات اقتصاد همین عدم وجود اتاق‌های فکر است که موجب شده ما درک درستی از آینده شاخص‌های کلان و خرد اقتصادی نداشته باشیم.

در جمع‌بندی، اگر انجمن اقتصاددانان را هم یک اتاق فکر در نظر بگیریم، عدم استقبال از ایده‌های جدید و کم‌توجهی به جذب نخبگان اقتصادی، نداشتن ساختار تعریف‌شده و عدم برنامه‌محوری موجب شده این انجمن با گروهی اداره شود که سالیان سال در آن حضور داشته و اعضای جدید به آن اضافه نشده و نتوانسته‌اند با دانشگاه‌ها تعامل کنند. این عدم پویایی و عدم توسعه، انجمن اقتصاددانان را از کارکرد اصلی‌اش دور کرده و موجب شده انجمن نتواند جایگاه و شخصیت یک اتاق فکر را برای اقتصاد ایران داشته باشد و در شرایط مختلف به‌کار گرفته شود. از منظر دیگر اگر انجمن اقتصاددانان می‌خواست دقیقا به‌معنای انجمن علمی باشد، باید از وزارت علوم مجوز می‌گرفت ولی انجمن این مجوز را قبول ندارد و به‌دنبال آن نرفته، در نتیجه وزارت علوم هم نقشی برای آن تعریف نکرده است.»

* نویسنده: مهدی عبداللهی، روزنامه نگار