ماجرای تغییرنام واتساپ و اینستاگرام
فیسبوک در جدیدترین اقدامش در جهت یکپارچهسازی اینستاگرام و واتساپ با خود، نامش را به عناوین این دو نرمافزار اضافه کرد. از زمانی که فیسبوک اینستاگرام و واتساپ را خریداری کرده درحال ایجاد تغییراتی در آنهاست. بعضی از این تغییرات در جهت یکپارچه شدن هر سه این نرمافزارهاست، زیرا فیسبوک دنبال چنین مسالهای است و تمام تلاش خود را برای محقق شدن آن انجام خواهد داد. جدیدترین گامی که این شرکت در جهت یکپارچه کردن واتساپ و اینستاگرام با فیسبوک انجام داده، اضافه کردن نام خود به انتهای عنوان آنها بود. اینستاگرام بهزودی «اینستاگرام از فیسبوک» و واتساپ «واتساپ از فیسبوک» نام خواهد گرفت. اتفاقی که پیش از این درباره دیگر نرمافزارهای وابسته به فیسبوک نیز اتفاق افتاده و Workplace و Oculus هم ازجمله نرمافزارهایی هستند که با این اتفاق روبهرو شدهاند.
کارشناسان در این باره چه میگویند؟
به اعتقاد کارشناسان فضای مجازی چالش شفافیت و اعتمادسازی ازجمله عواملی است که سبب شده فیسبوک دست به این اقدام بزند. کیوان نقرهکار، کارشناس فضای مجازی در گفتوگو با «فرهیختگان» به تشریح چرایی تصمیم جدید فیسبوک برای تغییرنام واتساپ و اینستاگرام پرداخت و گفت: «علاوهبر رویکرد اقتصادی و تجمیع خدمات و کاربران این سه برنامه یکیدیگر از دلایلی که در پشت این اتفاق میتوان به آن اشاره کرد، معضلی است که فیسبوک بیشتر و اینستاگرام و واتساپ کمتر با آن روبهرو هستند، یعنی نقض حریم خصوصی و لورفتن و فروش اطلاعات، که حتی فیسبوک در این زمینه متهم به پرداخت جرائم مالی کلان شد، درنتیجه تصمیم به تشکیل یک برندینگ جدید گرفته تا بتواند چهره جدیدی از خود در ذهن مخاطبانش ایجاد کند.» این کارشناس فضای مجازی تصور کاربران بر نشت دادههای اطلاعاتی را ازجمله اولویتهای فیسبوک دانست و تاکید کرد: «فیسبوک از لحاظ مدیریتی و نگاه کسبوکاری برای اینکه بتواند این اتفاق را از ذهن مخاطبان دور کند در تلاش است تجربه جدیدی را برای کاربران فراهم کند و تلاش میکند فضای اشتراکی جدید را ایجاد کند.» نقرهکار تصمیم جدید فیسبوک درباره تجمیع واتساپ و اینستاگرام را اقدامی درست دانست و گفت که گاهی برای بازسازی ذهن مخاطب نیازمند بازنگری در برند یا محصول هستیم که از این لحاظ اقدام فیسبوک کار درستی است، همچنین یکپارچهسازی کاربران این شرکت در استفاده از چند نرمافزار به یک نرمافزار در سراسر دنیا میتواند اهداف اقتصادی بزرگتری را برای فیسبوک رقم بزند. شاید از خود بپرسید چرا این مساله باید برای کاربران ایرانی دارای اهمیت باشد، آخرین آمار منتشرشده از ایسپا میتواند پاسخی به این مساله باشد، چراکه سیل مهاجرت کاربران ایرانی از تلگرام به سوی واتساپ و اینستاگرم سیر صعودی گرفته و این تغییراتی است که آنان هم با آن مواجه خواهند شد.
سبقت واتساپ از تلگرام در تعداد کاربران ایرانی
براساس نتایج نظرسنجی ایسپا 42.8 درصد از شرکتکنندگان از پیامرسان واتساپ استفاده میکنند. این درصد واتساپ را در جایگاه بالاتری در مقایسه با تلگرام قرار میدهد که با 42.2 درصد در رتبه دوم قرار گرفته است. پس از آنها اینستاگرام با 39.5 درصد در جایگاه سوم قرار دارد. براساس آنچه ایسپا اعلام کرده پیامرسان سروش با 2.8 درصد، فیسبوک با 2.3 درصد، توئیتر با 1.9 درصد در جایگاههای چهارم تا ششم قرار دارند و بعد از آنها لاین با 0.8درصد، بله با 0.7 درصد، آیگپ با 0.6درصد، گپ با 0.5 درصد، بیسفون با 0.2 درصد و ساینا با 0.1 درصد در جایگاههای بعدی قرار گرفتهاند. البته در این میان 30.4 درصد از مردم مدعی شدهاند که از هیچ شبکه اجتماعی مجازی استفاده نمیکنند. از نتایج اینگونه برمیآید که با وجود فیلتر بودن تلگرام، دسته بزرگی از کاربران ایرانی همچنان از این پیامرسان استفاده میکنند. اما واتساپ گزینه اصلی مردم برای مهاجرت از تلگرام است.
در شرایطی که پیامرسانهای داخلی نتوانستند اعتماد کاربران ایرانی را از لحاظ فنی، کاربری و امنیت به خود جلب کنند، مردم از اپلیکیشن خارجی به سمت اپلیکیشنهای خارجی دیگری مهاجرت میکنند و گویی این مساله چندان اهمیتی هم برای مسئولان مربوطه ندارد و اقدامی برای اینترنت ملی انجام نمیدهند.
فارغ از اینکه شرکتهای خارجی برای جلباعتماد مخاطبان خود چه سرمایهگذاریهای عظیمی را روی این مساله انجام میدهند اما جالب است بدانید این مساله نهتنها در ایران از اهمیت چندانی برخوردار نیست بلکه کار به جایی رسیده است که مردم حاضرند به نرمافزارهایی که امکان لورفتن اطلاعات آنان وجود دارد رجوع کنند اما سراغ اپلیکیشنهای ایرانی نروند.
اقدام فیسبوک میتواند موفقیتهایی را برای آن به دنبال داشته باشد
رسول کاظمی، کارشناس فناوری اطلاعات و مدیرعامل سابق پیامرسان آیگپ در تشریح چرایی تصمیم جدید فیسبوک برای تغییرنام واتساپ و اینستاگرام گفت: «از تصمیم اخیر فیسبوک مشخص است در نظر دارد با این کار اعتبار از دست رفته خود را بازیابد.»
وی ادامه داد: «شاید خیلی از کاربران ندانند مالکیت اپلیکیشنهای واتساپ و اینستاگرام در اختیار فیسبوک قرار دارد اما در چند سال گذشته فیسبوک اقدام به خرید دو نرمافزار کرد و اکنون تصمیم گرفته است تا سرویسهای دیگر اضافه کند تا بتواند آن را یکپارچه کند که از دیدی کارشناسی میتواند بسیار موفقیتآمیز باشد، چرا که یوزرهای هر دو اپ حفظ شده و استفاده بهتری از آن میشود.»
این کارشناس فناوری اطلاعات با آسیبشناسی پیامرسانهای داخلی اظهار داشت: «متاسفانه مردم به اپهای ایرانی اقبالی نشان ندادند و البته کمکاری مسئولان نیز در این مساله دخیل بود، با این وجود به هردلیلی مردم اعتماد نکردند و شاهد هستیم از تلگرام به واتساپ مراجعه کردهاند. رشد کاربران ایرانی در نرمافزار واتساپ بسیار مشهود است.»
کاظمی در پاسخ به این سوال که چرا در پیامرسانهای داخلی این شفافیت از اهمیت چندانی برخوردار نیست و فرهنگسازی مناسبی هم در این زمینه انجام نشده است، خاطرنشان کرد: «بحثی که در پیامرسانها به وجود آمد این بود که ابتدا پیامرسانهای خارجی مسدود شد و به نحوی سعی در هدایت مخاطب به سمت پیامرسانهای داخلی کردند که این شیوه مناسبی نبود، اتفاقی که در فیسبوک، واتساپ یا اینستاگرام به این شیوه عمل نشده است و مردم براساس نیاز خود از این اپها استفاده میکنند.»
وی ادامه داد: «در کنار اتفاق تلخی که برای پیامرسانهای داخلی افتاد، ما نرمافزارهای پرکاربردی هم داریم که با نمونههای خارجی آن رقابت میکند، برای مثال نرمافزار نشان را داریم که در مقایسه با ویز توانسته است اقبال عمومی مردم را به دست آورد و مردم از آن راضی هستند، درحالی که اگر شیوهای که درباره پیامرسانهای داخلی انجام شد در اینجا هم اتفاق میافتاد و با بستن اجباری ویز مردم را به سمت نشان سوق میدادند، نمیتوانست به این جایگاه برسد.»
البته با توجه به ضعفهای فنی و ساختار پیامرسانهای ایرانی شاید باید توان مردم را به خاطر عدماستقبال از آنان مورد سرزنش و نکوهش قرار داد اما مسالهای که در اینجا مغفول مانده، فراموشی احیای اینترنت ملی است که گویی از دولتی به دولت دیگر پاس داده شده و عملا به حال خود رها شده است. دولت هوشمند ازجمله مسائلی بود که با روی کارآمدن روحانی روی آن تاکید بسیاری شد اما در عمل شاهد بودیم برای تقویت نرمافزارهای داخلی هزینههایی انجام شد اما برای بومیسازی اینترنت عملا کاری انجام نشد.
ماجرای اینترنت ملی چه بود؟
شاید از روزی که ورود اینترنت و فراگیرشدن آن در کشور مطرح شد، ماجرای اینترنت ملی به یکی از بحثهای پرچالش کشور مبدل شد که این بحثها همچنان هم ادامه دارد.
سال 84 بود که ایده اولیه اینترنت ملی یا همان شبکه ملی اینترنت در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مطرح شد و دولت وقت مطالعات بسیاری را روی این مساله انجام داد. مسالهای که در سال 89 از این پروژه به نام «شبکه ملی اطلاعات» یاد و در «قانون پنجم توسعه» نیز قرار داده شد و براساس این قانون باید این شبکه تا انتهای سال 95 کامل میشد، اما اگرچه تا پایان دولت دهم مرحله پایلوت و آزمایشی آن در این مساله انجام و نسخه ابتدایی آن افتتاح شد ولی هنوز به سرانجام مشخصی در این زمینه نرسیده و علیرغم گذشت 14 سال از این مساله هنوز با نتیجه روشنی در این مساله روبهرو نیستیم.
اینترنت ملی که با نامهای مختلفی ازجمله «شبکه ملی اطلاعات»، «اینترانت ملی ایران» و «شبکه ملی اینترنت» نیز شناخته میشود، پروژهای است که بهمنظور گسترش شبکه زیرساخت امن و پایدار ملی در ایران درنظر گرفته میشود، براساس تعریف مصوب در تبصره ۲ ماده ۴۶ قانون برنامه پنجم توسعه و مصوبه شورای عالی فضای مجازی در سال 1389 «شبکه ملی اطلاعات کشور، شبکهای مبتنیبر قرارداد اینترنت (آیپی) به همراه سوئیچها و مسیریابها و مراکز دادهای است، به صورتی که درخواستهای دسترسی داخلی و اخذ اطلاعاتی که در مراکز داده داخلی نگهداری میشوند به هیچوجه از طریق خارج کشور مسیریابی نشود و امکان ایجاد شبکههای اینترانت و خصوصی و امن داخلی در آن فراهم شود.» به گفته کارشناسان شبکه ملی اطلاعات میتواند باعث ارتباط سریعتر و با کیفیتتر شده و از همه مهمتر اینکه دادهها در داخل کشور حفظ و از امنیت بالایی برخوردار شوند که درنهایت این نوع اینترنت نیز هزینههای کمتری دارد.
چرا چالش شفافیت و اعتماد کاربران برای مسئولان ایرانی اهمیت ندارد؟
وضعیت ایران در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا در زمینه اینترنت
شاید با خود فکر کنید این مساله تنها محدود به ایران است اما جالب است بدانید این پروژه در بسیاری از کشورها انجام شده است و کرهجنوبی را میتوان نمونه موفقی از این مساله دانست.
در دنیا کره جنوبی را بهعنوان کشوری با اینترنت پرسرعت میشناسند که برای رسیدن به چنین جایگاهی از سالها پیش در زمینه اینترنت ملی زیرساختهای خود را تقویت کرد و به همین دلیل از لحاظ آمادگی الکترونیک و پهنای باند رتبه اول دنیا را برعهده دارد و حدود 80 درصد پهنای باند اینترنتی این کشور داخلی است. کشورهای دیگر ازجمله آمریکا، چین و انگلستان نیز در سالهای گذشته پروژه مشابه شبکه ملی اطلاعات را در کشور خود به اجرا گذاشتهاند. روسیه را شاید بتوان نمونه جدیدتر در مورد اجرای شبکه ملی اطلاعات و اینترنت ملی دانست که مسئولان در این مساله استقلال خود را نشان داده و ابتکار عمل خود را به دست گرفتهاند.
اگرچه چالشهای اخیر فضای مجازی، مشکلات در زمینه اینترنت، وجود تحریمهای ظالمانه، تلاش سلطهگران برای سلطه در شبکه جهانی اینترنت، نفوذ در مراکز حساس و همچنین داشتن اینترنت پرسرعت و ارزان از اولویتهایی است که مسئولان باید برای آن فکری کنند اما به نظر میرسد اهتمامی از سوی مسئولان برای این مساله وجود ندارد و علیرغم تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب در این مساله کاری در این زمینه انجام نشده است.
نقرهکار درباره چرایی عدماقبال کاربران ایرانی به اپهای ایرانی و اینکه چرا کاربران ایرانی با علم به اینکه اطلاعاتشان در سرورهای خارجی تلگرام، واتساپ و اینستاگرام ذخیره میشود در مقابل استفاده از اپلیکیشنهای ایرانی تمایل بیشتری دارند، توضیح داد: «برای کاربران ایرانی اینکه فیسبوک، واتساپ و تلگرام و دیگر اپهای ایرانی اطلاعاتشان را در اختیار نهادهای دیگر قرار میدهد، اهمیتی ندارد و بیشتر برای کاربران ایرانی بحث بهرهروی و کیفیت اپهای خارجی وجود دارد.»
وی با بیان اینکه به نظر میرسد کاربران ایرانی نسبت به افشای اطلاعاتشان در اپهای ایرانی دغدغه دارند، تاکید کرد که مردم نسبت به نقض حریم شخصی خود در اپهای ایرانی نگران هستند و در کنار ضعف فنی و زیرساختی و مشکلاتی که اپلیکیشنهای پیامرسان ایرانی در مقایسه با نوع مشابه خارجی خود داشتند، ذهنیت مخاطب ایرانی نسبت به آنان بیاعتماد است و برای مخاطب ایرانی مهم نیست که فیسبوک یا واتساپ یا تلگرام نام خود را عوض کنند؛ مردم از آنان استفاده خواهند کرد.
این کارشناس فضای مجازی در پایان تاکید کرد: «استفاده کاربران از هر محصول فناورانهای به تجربه آنان به محصولاتی که ارائه میشود، برمیگردد، گوگل، فیسبوک یا دیگر اپهای خارجی تنها با اتکا به تبلیغات گسترده، اقدام به جذب مخاطب نکردهاند یا اینکه بخواهند با روشهای اعطای جایزه مانند اپلیکیشنهایی که مدام در تلویزیون تبلیغ میشود همچون روبیکا مخاطب را به خود جلب کنند، تا اگر روزی تبلیغ و جایزه نباشد، با افت شدید رشد فعلی این نرمافزارها هم مواجه شویم، این نوع اپلیکیشنها در تمام دنیا براساس تجربه مشتری و خدماتی که سازنده آن ارائه میکنند، مورد توجه قرار میگیرد.»
عدمشفافیت؛ پاشنه آشیل عدماقبال کاربران ایرانی به پروژههای ملی فناوری اطلاعات
این بحران جایی خود را نشان میدهد که پژمانفر، رئیس کمیته فضای مجازی کمیسیون فرهنگی مجلس با انتقاد از ناظمی، معاون وزیر ارتباطات میگوید آقای ناظمی در این مطلب گفته بود «تحلیل اشتباه، دقیقا از جایی شروع میشود که فکر کنیم اگر ما اینترنت ملی داشته باشیم آنگاه در برابر تحریمها پایدارتر میشویم.» یعنی ایشان بهشدت مخالف ضرورت راهاندازی اینترنت ملی و مقابله با تهدیدات خارجی در این حوزه بوده و هست.
این مساله در واقعیت نیز خود را نشان میدهد، مورد انتقاد کارشناسان فضای مجازی قرار گرفته است و کارشناسان معتقدند نهتنها اینترنت ملی در ایران جدی گرفته نمیشود، بلکه ما در حوزه پیامرسانها در داخل در دیگر ابزارهای ملی فناوری هم مانند اینترنت ملی یا ایمیل ملی، جستوجوگر ملی روش صحیح فرهنگسازی را ندانسته و صرفا با بستن یک نمونه خارجی و اجبار در استفاده از یک نمونه داخلی آن هم قبل از اینکه از کیفیت آن مطمئن شویم، مخاطب خود را نسبت به این موارد بیاعتماد کردیم، درحالی که در تاکسیهای آنلاین بدون اینکه نیازی به تبلیغات گستردهای باشد، مردم از آن استفاده کرده و از آن رضایت دارند، درنتیجه در کنار ضعف فرهنگسازی در این زمینه به تقویت زیرساختهای فنی و کیفی نیازمندیم تا بتوانیم رضایت مخاطبان را در این زمینه اجرا کنیم و نمونههای مشابه داخلی بتوانند با نمونههای داخلی خود رقابت کنند.
در پایان باید گفت اگر اهتمام جدی در این زمینه صورت نگیرد، باید فاتحه سرمایه اجتماعی اعتماد مردم به پیامرسانهای داخلی را خواند، اتفاقی که هماکنون نیز درحال صورت گرفتن است و اگر مسئولان فکری برای آن نکنند، مشخص نیست به چه سرانجامی در این زمینه خواهیم رسید، عدمشفافیتی که پاشنه آشیل اعتماد کاربران ایرانی به پروژههای ملی در زمینه فناوری اطلاعات است.
* نویسنده : متین مصفا روزنامهنگار