به همین خاطر بود که آثاری مثل 2001 ادیسه فضایی (استنلی کوبریک)، بلید رانر (ریدلی اسکات)، جزیره (مایکل بی)، سری ماتریکس (واچوفسکیها)، گزارش اقلیت (استیون اسپیلبرگ)، او (اسپایک جونز) و... در دنیای سینما در نیم قرن گذشته خلق شدهاند؛ فیلمهایی که ورای میزان قدرت اثرگذاری و ارزش سینماییشان، در بدبینی و نقد آینده فناوری و علم اشتراک دارند.
با رونق گرفتن دنیای سریال در چند سال گذشته و اقبال مخاطبان به تلویزیون، آثار تحسینشدهای در این مدیوم ساخته شد که سه عنوان از مهمترینهایش را میتوان در موضوع بدبینی به فناوری گنجاند. جهان غرب (جاناتان نولان)، آقای ربات (سم اسماعیل) و آینه سیاه (چارلی کروکر).
تقریبا هیچ وقت فیلم یا سریالی در ایران ساخته نشده که بهطور دقیق مسالهاش انتقاد از تکنولوژی و بلاهایی باشد که سر زندگی ما میآورد. غربیها که در عصر جدید پیشتاز عرصه فناوری بودهاند، در زمینه نقد آن هم کارهای مستوفایی دارند. اما در ایران تا همین چند سال پیش اشتیاق وافری نسبت به ورود تکنولوژی و زندگی به سبک جدید وجود داشت و هنوز تاثیرات منفی علمزدگی چندان کسی را نگران نکرده بود. حالا کمکم این اتفاق افتاده است و ایرانیها هم درک کردهاند که تکنولوژی یکسره خیر و برکت نیست و بهمثابه دارویی میماند که عوارض جانبی هم دارد. با این حال هنوز فیلمسازان ما فیلم و سریالی در رابطه با این دست مسائل نساختهاند. سریالهای تلویزیون ایران دچار یکنواختی و کلیشه یکسانی هستند که تنها در معدود مواردی شکسته میشود و میتوان کارهای بدیع و دیگرگونه را دید. معرفی آثاری که در نقاط دیگر دنیا در ژانرها و فضاهای متنوع دیگر ساخته شدهاند، میتواند مدلی مقایسهای در ذهن انواع مخاطبان تلویزیون و سینما ایجاد کند که خلأهای موجود در ساختار یکدست فیلمسازی ایران را بیشتر جلوی چشمها قرار بدهد و راه را برای اصلاح آن باز کند. سه سریال با این درونمایه هستند که در سه هفته متوالی به بررسی آنها خواهیم پرداخت و نوبت اول به «آینه سیاه» خواهد رسید.
«آینه سیاه» سریالی در سبک آنتولوژی و علمی- تخیلی است که از سال 2011 تا 2013 دو فصل از آن توسط کانال 4 بریتانیا ساخته شد و سه فصل بعدی نیز توسط نتفلیکس از 2015 تاکنون پخش شده است.
آنتولوژی به این معناست که هر قسمت از سریال دارای قصه و بازیگران و دنیای جداگانهای هستند و تنها یک مضمون کلی در تمام سریال مشترک است. در «آینه سیاه» عموما داستانهای مهیج و با «فرم شاهپیرنگ» میبینیم که پایان غیرمنتظره و تاریکی دارند. نامگذاری «آینه سیاه» از روی صفحههای خاموش موبایل و تبلت و کامپیوتر برداشته شده که مثل یک آینه سیاه تصویر را بازتاب میدهند و البته به لحاظ استعاری نیز تصویری تاریک را از انسان معاصر به نمایش میگذارند.
هر کدام از قسمتهای «آینه سیاه» یک معضل اخلاقی و اجتماعی جداگانه را که فناوری مقصر وقوع آن است، روایت میکند. مثلا در یک قسمت میبینیم که فناوری در خدمت نظام سرمایهداری درمیآید و انسانها را در بند زرق و برق پوشالی نیازهای کاذبی میکند که صاحبان سرمایه در راه استثمار انسان از آنها بهره میگیرند؛ سیستمی که حتی مبارزان را در خود حل کرده و همه را سرگرم جمعآوری چند امتیاز بیشتر میکند و استعدادها و عواطف انسان را در راستای سود بیشتر خود به لجن میکشد. در این قسمت مسابقههای استعدادیابی که سعی دارند الگوهای مورد علاقه جهان سرمایهداری را عرضه کنند و سرشار از تصنع و ظاهرسازیهای پررنگ و لعاب هستند، مورد نقد قرار میگیرد.
در جای دیگر دستگاه پیشرفتهای هست که تمام خاطرات انسان را با جزئیات و دقت بالا ذخیره میکند. این دستگاه کدورتها را همیشه زنده نگه میدارد، روابط انسانی را خراب و از بخشش جلوگیری میکند. به علاوه، اضمحلال و از همپاشیدگی خانواده مدرن هم معلول زندگی مادی و سرشار از رفاه جدید است و میتواند زندگی چندساله یک پدر و مادر را با بحران روبهرو کند.
زندگی آنلاین، از بین رفتن حریم شخصی افراد با تمایل آنها برای به اشتراک گذاشتن روزمرگیهایشان، مصنوعی شدن رابطههای عاطفی و رواج بنگاههای مشاوره برای چگونگی برقراری رابطه عاشقانه را در یک قسمت دیگر میبینیم؛ مانند فیلم او (اسپایک جونز) که تئودور در شرکتی کار میکرد که نامههای رمانتیک را میفروخت و نوید یک آینده تهی از عاطفه را میداد. دستگاهی میتواند کل مغز انسان را کپی بگیرد و برای خدمت به همان انسان کپی او را به بردگی میگیرد، مشابه فیلم جزیره (مایکل بی) که از کپیها برای پیوند اعضا و تولید جنین انسانها استفاده میشد. دستگاه قضایی برای بازجویی از این دستگاه کمک میگیرد و متهم را فریب میدهد، انسانها میتوانند همدیگر را به آسانی بلاک کرده و ارتباطشان را یکشبه کاملا قطع کنند، بهطوری که نه صدای همدیگر را بشنوند و نه تصویر هم را ببینند؛ اینگونه فناوری به کم شدن ظرفیت انسانها در فرهنگ گفتوگومحور و تعامل سازنده دامن میزند.
در قسمتی دیگر شاهد داستان قدیمی چالش احساسات یک ربات که در «بلید رانر» و «اکس ماشین» هم پرداخته شده بود، هستیم. زنی شوهرش را از طریق بازسازی رباتیک به دست میآورد، ولی به جهت تصنعی بودن رفتار ربات، نمیتواند با او مثل شوهر واقعیاش زندگی کند و نهایتا ربات را طرد میکند.
در قسمتی دیگر، موضوع تاثیر رسانهها در رویدادهای سیاسی و مدیریت افکار عمومی مطرح میشود؛ مشابه فیلم دختر گمشده (دیوید فینچر) که قدرت رسانهها توانست حتی بیشتر از پلیس عمل کند. اینجا هم نهایتا یک کاراکتر کارتونی تلویزیونی، در انتخابات مجلس نفر دوم میشود و افکار عمومی را به دست میآورد، علاوهبر اینکه در این قسمت عدم صداقت سیاستمداران و دنیای برمبنای منافع آنها مورد نقد قرار میگیرد.
شاید ملموسترین و واضحترین قسمت سریال از بابت نقد تکنولوژی، اپیزودی باشد که جو رایت کارگردانی کرده است. در آن اپیزود، آیندهای به تصویر کشیده میشود که به جای پول، با میزان محبوبیت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میتوان خرید و فروش کرد و اهمیت افراد با تعداد لایکهایشان سنجیده میشود. کسانی که لایک کمتر دارند، نمیتوانند هواپیما سوار شوند یا به میهمانی مهمی بروند. کسانی که لایکی نداشته باشند، به زندان میافتند. دنیای وحشتناک طبقاتی بر مبنای تظاهرها و روزمرگیهای غیرواقعی و لبخندهای تصنعی و ابراز خوشبختیهای دروغ حاکم است؛ جایی که دوست صمیمی به خاطر لایکهای کم از دوستش جدا میشود یا کسی را به خاطر لایک کم در بیمارستان نمیپذیرند.
در سریال به بازیهای رایانهای اعتیادآور و مخرب، اخاذیهای اینترنتی و جرایم سایبری و رواج وبگاههای مستهجن و فرهنگ منحط سرمایهداری نیز پرداخته شده است.
اما شاید شوکهکنندهترین روایت ممکن، استفاده از دستگاههای پیشرفته در چشم سربازان برای تبدیل کردن آنها به ماشینهای آدمکشی باشد؛ چیزی که کوبریک میخواست در «غلاف تمامفلزی» راجعبه میلیتاریسم خشن ارتش آمریکا نشان دهد، اینجا در «آینه سیاه» ذیل کاربرد جنگطلبانه فناوری مورد بررسی قرار میگیرد؛ یک نسلکشی نوین بر مبنای نژادپرستی مدرن که با اتکا به علم ژنتیک تصمیم بر حذف انسانهای ضعیفتر از نظر جسمی دارد و از فناوریهایی استفاده میکند که از طریق آن، سربازان بوی خون و صدای گریه مردم عادی را حس نکنند و تصور کنند به جای انسان، هیولا شکار میکنند.
اگر کوبریک حدود 50 سال پیش در «2001 ادیسه فضایی» در چهار اپیزود، طلوع فناوری، شکوه فناوری، شرارت فناوری و نهایتا عاقبت بهخیری انسان درگذار از فناوری را نشان داد، «آینه سیاه»، تصویری تاریک از آینده بشر تا بن دندان مسلح به سلاح فناوری را ارائه میدهد؛ انسانی از درون متلاشیشده که فضایل اخلاقی و مکارم اجتماعی را فراموش کرده و در اندیشه بیشترین لذت از زندگی کوتاه در دنیاست، با این تفاوت که انسان «آینه سیاه» دچار عاقبت بهخیری موردنظر کوبریک هم نمیشود.
* نویسنده : مهران زارعیان خبرنگار