کد خبر: 25498

۳ مقطع از حیات سیاسی محمدنبی حبیبی

منادی وحدت

در دوران تبعید امام، آقای حبیبی برای ادامه تحصیل به تهران می‌آید و در کنار تحصیل به مبارزات انقلابی ادامه می‌دهد. مسجد آیت‌الله کاشانی در محله پامنار تهران محل فعالیت‌های او و جمعی از انقلابیون بود و هنوز بسیاری از فعالان سیاسی خاطرات اقدامات وی در آن ایام را به یاد دارند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دوران زندگی مرحوم آقای حبیبی را می‌توان به سه مقطع تقسیم کرد؛ یکی مقطع قبل از انقلاب است، حدود سال 41 و مبارزاتی که حضرت امام (ره) شروع کردند. آقای حبیبی در آن مقطع دوران تحصیلی و سپس دانشجویی را می‌گذراندند و از آنجاکه اصالتا ورامینی بودند، در همان فضا با نهضت 15خرداد همراه شدند.

در دوران تبعید امام، آقای حبیبی برای ادامه تحصیل به تهران می‌آید و در کنار تحصیل به مبارزات انقلابی ادامه می‌دهد. مسجد آیت‌الله کاشانی در محله پامنار تهران محل فعالیت‌های او و جمعی از انقلابیون بود و هنوز بسیاری از فعالان سیاسی خاطرات اقدامات وی در آن ایام را به یاد دارند.

مقطع دوم دوران بعد از انقلاب و حضور در دستگاه‌های اجرایی است. به سبب فعالیت‌های پیش از انقلاب، وی از جمله کسانی است که برای ساختن نظام جدید دست‌به‌کار می‌شود، از این رو در همان روزهای ابتدایی عازم کرمان و معاونت سیاسی استانداری آنجا و بعد به مرور وارد مسئولیت‌های دیگر می‌شود. ‌

حضور در استانداری فارس و حل‌وفصل درگیری‌ بین خوانین منطقه با نظام، حضور در استانداری خراسان در ایام جنگ تحمیلی و بعد از آن فعالیت در وزارت بازرگانی از جمله مقاطعی است که دبیرکل فقید موتلفه اسلامی توانست کارنامه اجرایی قابل‌توجهی از خود به جا بگذارد. درنهایت وی عازم تهران می‌شود و در مهم‌ترین مقطع فعالیت اجرایی مسئولیت استانداری و شهرداری تهران را برعهده می‌گیرد. وی در این ایام از پایه‌گذاران مترو تهران بوده و هم‌اکنون نتیجه پروژه‌ای که سال‌ها پیش وی در تهران کلید زد، کاملا قابل‌مشاهده است. حضور در سازمان هواپیمایی کشوری از دیگر تجارب اجرایی وی به شمار می‌رفت و مسئولیت در بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی هم پایان‌دهنده دوران مسئولیت‌های اجرایی وی بود.

در کنار این باید گفت مرحوم حبیبی در دوران مسئولیت اجرایی هیچ‌گاه مواضع حزبی خود را با امور اجرایی خلط نمی‌کرد، چراکه بنده به یاد دارم در زمانی که ایشان استاندار خراسان بودند، ما در حزب جمهوری بودیم. در آن ایام همراه مرحوم شهید هاشمی‌نژاد و مرحوم آیت‌الله طبرسی، از ایشان برای تبادل‌نظر پیرامون مسئولیت‌های اجرایی در سطح استان دعوت کردیم. صحبتی که ایشان آنجا در مقام استانداری بیان کرد این بود که من امروز نماینده دولت هستم و نمی‌توانم حزبی فکر و عمل کنم. باید آنچه دولت (مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی) بیان می‌کند باشم و معتقدم حزب را در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی نباید درگیر کنم.

محمدنبی حبیبی سوای فعالیت‌های سیاسی و اجرایی، فعالیت‌های فرهنگی گسترده‌ای هم داشت که از آن جمله می‌توان به حضور در بنیاد غدیر از زمان مرحوم آیت‌الله خزعلی اشاره کرد. سومین مقطع از حیات سیاسی مرحوم آقای حبیبی دوره‌ای حدودا20 ساله است؛ زمانی که وی با تاکید مرحوم عسگراولادی به دبیرکلی حزب موتلفه منصوب شد. در این دوران نوع نگاه وی به سیاست مورد توجه است. در طول این دوران یکی از اقدامات اساسی و استراتژیک وی تلاش در جهت وحدت و انسجام بین نیروهای انقلاب و اصولگراست. حفظ پیوند اصولگرایان با روحانیت به‌ویژه جامعه مدرسین از جمله محورهای نظرات سیاسی او به شمار می‌رود و علاوه‌بر آن تلاش برای ارتقای «برنامه‌محوری» ازجمله اقداماتش در دوران حضور در حزب بود. از طرف دیگر باید اشاره کرد که خستگی‌ناپذیری و کار تمام‌وقت در کنار تواضع و پرهیز از تشریفات و اشرافی‌گری و ولخرجی در مدیریت، ساده‌زیستی همراه با تقوا، روحیه مشورت‌پذیری و کار جمعی و تبعیت تشکیلاتی از ویژگی‌های خاص مرحوم آقای حبیبی بود که همه همکاران وی به آن معترفند.در سال‌های اخیر موضع‌گیری‌های منظم هفتگی که با مشورت یک تیم کارشناسی درون حزب موتلفه انجام می‌شد و طبیعتا از پختگی لازم و مبانی علمی کافی و لازم برخوردار بود، بیانگر اشراف وی به موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود که چون با منطق و انصاف در نقد همراه بود، هیچ‌گاه چهره سیاه‌نمایی به خود نگرفت و از این‌رو به‌عنوان یک منتقد منصف شناخته می‌شد.

در تشکیلات اما ایشان با وجود اینکه از جایگاه دبیرکلی برخوردار بود، اولا تبعیت تشکیلاتی قوی‌ای داشت و سعی می‌کرد آنچه را که تصمیم جمع و شورای مرکزی است، دنبال کند و به هیچ‌وجه نقطه‌نظرات شخصی خود را به‌عنوان دبیرکل اعمال نکند. همین مساله موجب می‌شد گاهی مواقع موضعی را اتخاذ کند که قلبا با آن موافق نباشد، ولی چون وظیفه تشکیلاتی بود، با سعه‌صدر آن را ابراز می‌کرد. مرحوم حبیبی سعی بر این داشت که حزب محور وحدت و تقویت‌کننده اتحاد بین اصولگرایان باشد، لذا از هرگونه تک‌روی در اصولگرایان و نیروهای انقلابی پرهیز می‌کرد و در مذاکرات وحدت سعه صدر بالایی داشت و این یعنی تعصبات تشکیلاتی بر ذهن وی حاکم نبود، لذا همین مساله موجب می‌شد نوعا در جلسات و محافلی که در جهت وحدت نیروهای اصولگرا مطرح می‌شود، ایشان بتواند موثر واقع شود و اقبال نسبت به نقطه‌نظرات ایشان در حرکت منسجم اصولگرایان وجود داشته باشد.

 

* نویسنده : حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی