کد خبر: 24416

امیرعلی ابوالفتح در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

حضور ناو رزمی آمریکا در خلیج‌فارس صرفا برای جنگ روانی است

تحلیلگر مسائل آمریکا با اشاره به حضور رزم‌ناو آمریکا در خلیج‌فارس گفت: «من فکر می‌کنم ماجرای رفتن و آمدن این ناو و مرتبط کردن آن با بحث رزمایش سپاه قدری فضاسازی و جنجال رسانه‌ای است و به لحاظ نظامی تغییری ایجاد نمی‌کند. آمریکایی‌ها بدون این ناو هم آنقدر در خلیج‌فارس تجهیزات و ادوات و تسلیحات دارند که اگر بخواهند با کشوری وارد درگیری شوند، امکانش را خواهند داشت و حتی نیازی نیست این ناو حتما در خلیج‌فارس باشد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از روز جمعه و همزمان با رزمایش «پیامبر اعظم12» ناو هواپیمابر «یو اس‌اس جان سی استنیس» آمریکا وارد خلیج‌فارس شد. این ناو اولین کشتی جنگی آمریکا بود که پس از غیبت ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا و بعد از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای به خلیج‌فارس اعزام شده است.

بر این اساس خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارشی مدعی شد، شناورهای سپاه پاسداران، این ناوهواپیمابر و گروه ضربت آن را تحت تعقیب و رصد قرار داده‌اند!

در همین راستا امیر دریادار امیر رستگاری، رئیس سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع با رد این ادعا تصریح کرد: «شناسایی شناورهایی که وارد منطقه خلیج‌فارس می‌شوند و از تنگه هرمز و از مسیر آب‌های سرزمینی ما عبور می‌کنند، طبق اصول دیپلماتیک و عرف بین‌الملل نظامی امری متعارف بوده و چیز جدیدی نیست.»

وی با بیان آنکه این اقدام در راستای تبلیغات ایران‌هراسی، از جانب طرف مقابل بزرگنمایی شده، گفت: «همه آگاهی دارند که آنجا منطقه رزمایش است و اینکه پهپاد و بالگرد در آنجا پرواز می‌کردند، ربطی به ناو هواپیمابر آمریکایی نداشته است.»

در همین راستا نظر امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل بین‌الملل را جویا شدیم.

امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر مسائل آمریکا، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» با اشاره به دستور ترامپ مبنی‌بر خروج از افغانستان و سوریه تاکید کرد: «آقای ترامپ قرار نیست نظامی‌گری را کنار بگذارد و حضور نظامی خود را در جهان نادیده بگیرد و به پشت مرزهای خود بازگردد. در سیاستی که آقای ترامپ به نمایندگی از یک جریان فکری داخل آمریکا دنبال می‌کند، بهینه‌سازی و اولویت‌بخشی سیاست خارجی و سیاست امنیتی به‌گونه‌ای است که امپراتوری گسترده، فربه و چاق، چابک‌سازی شود و بتواند قابلیت‌های خود را نشان دهد.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل افزود: «بنابراین هیچ تعارضی وجود ندارد اگر آمریکا از یک کشوری همانند سوریه که بود و نبود نیروهای او در آرایش سیاسی و نظامی این کشور نمی‌تواند منشأ اثر باشد، نیروهای خود را خارج کند یا در افغانستان فرآیند خصوصی‌سازی نظامی را در پیش بگیرد، ولی همزمان در خلیج‌فارس به‌دلیل اینکه اهمیت و اولویت بالاتری دارد، تحرکات نظامی خود را افزایش دهد.»

وی خاطرنشان کرد: «ما باید مراقب باشیم تغییر آرایش نظامی آمریکا به منزله نادیده گرفتن استراتژی کلان آمریکا نشود؛ یعنی این‌طور تصور نکنیم اگر آمریکا ۵، 6 هزار نیروی خود را از افغانستان بیرون آورد یعنی اینکه می‌خواهد امپراتوری را تعطیل کند، هیچ جا حضور نظامی نداشته باشد و تجهیزات خود را به سرزمین اصلی خود بازگرداند. این اتفاق قرار نیست رخ دهد. قرار است این‌طور شکل بگیرد که قسمت‌های پرهزینه، قسمت‌های کم‌اولویت و قسمت‌هایی که منافع آمریکا را تامین نمی‌کند، به متحدان واگذار شود و متحدان این بار سنگین را به دوش بکشند و آمریکایی‌ها در حوزه‌های حساس‌تر از جمله رقابت‌هایی که با چین، روسیه و اتحادیه اروپا دارند، متمرکز شوند.»

ابوالفتح اشاره داشت: «بر سر این مساله که آیا آمریکا باید همچنان به گسترش امپراتوری خود مبادرت کند، نقش پلیس جهانی و آتش‌نشان جهانی را برعهده بگیرد یا برای رفع کمبودهای داخلی آمریکا این امپراتوری را کوچک‌تر و هزینه‌ها را تعدیل کند، سال‌ها اختلاف‌نظر و کشمکش وجود دارد و این جدال مربوط به امسال و پارسال آقای ترامپ نیست. حتی پیروزی ترامپ ماحصل همین فرآیند بود. البته آن گروهی که معتقد هستند آمریکا همچنان باید نقش رهبری و پلیس جهانی را داشته باشد، از نفوذ فراوانی در ساختار سیاسی و در بین دیپلمات‌ها، نظامی‌ها و رسانه‌های آمریکا برخوردار هستند، اما فعلا آقای ترامپ این مساله را پیش می‌برد و آن هم نه به خاطر یک انتخاب بلکه به خاطر یک اجبار بود.»

این تحلیلگر مسائل آمریکا در ادامه افزود: «اجبار آمریکا از آنجا ناشی می‌شود که ایالات متحده اگر یک نوسازی و تجدیدنظر در نگاه خود به جهان نداشته باشد، حتما توان اقتصادی او امکان اداره چنین امپراتوری گسترده‌ای را نخواهد داشت، ولی مخالفت‌ها با این سیاست حتما جدی است و قربانیان زیادی خواهد داشت که یکی آقای تیلرسون و دیگری آقای متیس بود و چه‌بسا خود آقای ترامپ نیز سر این مساله قربانی شود، ولی به هر‌حال به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه امپراتوری خود را سبک کنند. در غیر این صورت امکان ادامه رقابت با کشورهایی همانند چین و روسیه و اتحادیه اروپا را نخواهند داشت.»

وی با اشاره به حضور رزم‌ناو آمریکا در خلیج‌فارس نیز گفت: «من فکر می‌کنم ماجرای رفتن و آمدن این ناو و مرتبط کردن آن با بحث رزمایش سپاه قدری فضاسازی و جنجال رسانه‌ای است و به لحاظ نظامی تغییری ایجاد نمی‌کند. آمریکایی‌ها بدون این ناو هم آنقدر در خلیج‌فارس تجهیزات و ادوات و تسلیحات دارند که اگر بخواهند با کشوری وارد درگیری شوند، امکانش را خواهند داشت و حتی نیازی نیست این ناو حتما در خلیج‌فارس باشد؛ از قلب اقیانوس اطلس، اقیانوس هند و از شرق مدیترانه هم می‌تواند عملیات کند. حضور این ناو برای جنگ روانی و تاثیرگذاری بر ایران است، اما به لحاظ نظامی تغییری ایجاد نمی‌کند.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل حمایت آمریکا از برخی کشورهای حوزه خلیج‌فارس را قدیمی و نفت را مهم‌ترین عامل این حمایت دانست و افزود: «آمریکایی‌ها 70 سال است از برخی کشورهای حوزه خلیج‌فارس به شیوه‌های مختلف حمایت می‌کنند. برای آمریکا مهم است که جریان آزاد نفت و امنیت انرژی در اختیارش باشد و کشورهای منطقه این میزان قدرت پیدا نکنند که تهدیدی متوجه امنیت حوزه نفت برای آمریکا ایجاد کنند. این تصور غلطی است که فکر کنیم اگر ناو رزمی آمریکا در خلیج‌فارس نباشد، به معنی کاهش حمایت آمریکا از متحدانش است.»