به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دوره جدید تنشها میان آمریکا و چین که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور در آمریکا آغاز شده است، رفتهرفته و با افزایش دامنه این تنش، به جنگی تمامعیار بدل خواهد شد. چین شاید روزی به کشوری برای مونتاژ ارزان کالاهای طراحیشده توسط آمریکا تبدیل شده بود، اما امروز بهسرعت در حال حرکت در مسیر پیشرفت علمی قرار دارد؛ یعنی درست همان چیزی که آمریکا میخواست انحصار آن را در دست داشته باشد. ورود چین به عرصه علم و شروع سرمایهگذاری این کشور در فناوریهای پیشرفته باعث شده آمریکا به این فکر بیفتد که اگر امروز نجنبد در آینده چیزی در چنته نخواهد داشت و مجبور خواهد بود چینی را تحمل کند که زنجیره تولیدش از طراحی تا انتها تکمیل است.
خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» با استناد به «تایمز» لندن در گزارشی به بررسی ابعاد تبدیل جنگ تجاری میان چین و آمریکا به جنگ سرد میان این دو کشور پرداخته است.
رئیسجمهور آمریکا اعتراف کرد چین سالهاست که بدون هیچمقاومت، برای بیرون راندن آمریکا از منطقه اقیانوس آرام سعی و کوشش میکند. ترامپ به وزیر امور خارجه مایک پمپئو دستور داد که واگذاری 113 میلیون دلار «سرمایهگذاری استراتژیک برای تقویت روابط با کشورهای منطقه هند و اقیانوس آرام» را اعلام کند. این مبلغ نسبتا ناچیز است، بهویژه اگر شما آن را با یک تریلیون دلاری که چین میخواهد برای راهاندازی پروژه خود تحت عنوان «یک کمربند، یک جاده» یا «راه ابریشم جدید» سرمایهگذاری کند مقایسه کنید. با این حال، اهمیت سرمایهگذاری در منطقه هند- اقیانوس آرام بسیار بیشتر از مجموع پولهای تخصیص داده شده برای این منظور است. درنهایت، ترامپ اعتراف کرد که او تنها رهبر جهانی نیست که برنامه تبدیل کشورش به قدرت بزرگ را تهیه میکند.
شی جین پینگ، رهبر مادامالعمر چین نیز دقیقا همین هدف را دنبال میکند. طرح چین برای احیای عظمت چین، با عنوان «ساختهشده در چین 2025»، جامعتر از طرحهای بیان شده توسط آمریکاست و ابزارهایی که برای اجرای این طرح انتخاب شده، موثرتر از تعرفههایی است که ترامپ برای محصولات چینی تعیین کرده است. بنابر دادههای نمایندگی تجارتی آمریکا، میزان سرقت داراییهای فکری ایالات متحده در چین حدود 250 تا 600 میلیارد دلار سالانه است و به این مبلغ باید این درخواستهای چینیها را اضافه کرد که شرکتهای آمریکایی به دنبال ورود به بازار چین باید مالکیت فکری خود را به چینیها انتقال داده و به برخی رشتههای آیندهدار صنایع آن کشور یارانه بدهند. این امر رهبری چین در بخشهای مهم را تضمین میکند و وجوه حاصله از آنها برای تقویت ارتش چین به مصرف خواهد رسید و پکن از طریق اجرای ابتکار «یک کمربند، یک جاده»، دسترسی به بازارهای بیش از 70 کشور آسیا، آفریقا و اروپا را دریافت خواهد کرد، چیزی که بهتبع آن باعث تاثیر چین بر اقتصاد و سیاست خارجی این کشورها خواهد شد. ترامپ با اذعان اینکه او وظیفه دارد نهتنها در شرایط جنگ بازرگانی بلکه در شرایطی مشابه جنگ سرد کشورش را رهبری کند، جان بولتون مشاور امنیت ملی خود را به روسیه فرستاد تا خروج آمریکا از قرارداد منع موشکهای برد متوسط و کوتاه را اعلام کند؛ قراردادی که مانع از افزایش زرادخانه هستهای ایالات متحده شده است.
این پیمان زمانی بسیار مفید بود که رونالد ریگان و میخائیل گورباچف بهخاطر دستیابی به برتری در حال مبارزه ژئوپلیتیک بودند، در آن زمان چین برای امضای آن پیمان هنوز بسیار ضعیف بود و ولادیمیر پوتین، نقضکننده کنونی آن هنوز روی کار نیامده بود. اما حالا ترامپ تصمیم گرفته است آمریکا را از تعهدات خود در گذشته رهایی ببخشد تا زرادخانه هستهای این کشور را بازسازی کند و به دنبالش مانع از آن شود که آمریکا از منطقه آسیا- اقیانوس آرام بیرون رانده شود. تبدیل جنگ بازرگانی به جنگ سرد جدید، پیامدهای بالقوه مهمی برای برخی جنبههای سیاست خارجی ایالات متحده خواهد داشت.
از این به بعد تعرفهها دیگر تنها سلاحی تاکتیکی و موقت نخواهند بود که هدف استفاده از آنها کشاندن شی جین پینگ به پشت میز مذاکره با آمریکا و راضی کردن او برای واردات بیشتر از آمریکا و کاهش صادرات چین باشد. تعرفهها در جنگ سرد تبدیل به سلاحی خواهد شد که استفاده از آنها مدت زیادی طول خواهد کشید. عواقب آن عبارتند از: افزایش قیمت بسیاری از کالاهای مصرفی؛ هزینههای ناشی از خراب شدن زنجیرههای عرضه که از طریق چین عبور میکنند و فشار بیشتری بر قیمتها ایجاد میشود؛ فشار بر فدرالرزرو که مجبور خواهد شد نرخهای کلیدی را بالا ببرد تا این هزینهها بیشتر نشده و قیمتها بالا نروند تا ریسک افزایش خطر تورم بیش از حد کمتر شود؛ تقویت دلار در پاسخ به افزایش نرخ کلیدی که باعث میشود بازارهای در حال پیشرفت در تامین مالی بهرههای خود از بدهیهای دلاری و خرید نفت به دلار سرمایهگذاری کنند. هر جنگ قیمت خود را دارد. هر دو حزب، دموکرات و جمهوریخواه مدتهاست از تاکتیک بازرگانی چین خسته شدهاند. کشاورزان که برایشان سیاستهای مربوطه چین در حکم بار اضافی است و همچنین اتحادیههای کارگری، از آن رنج میبرند. تنها کسانی که با جنگ سرد جدید مخالف هستند، جامعه کارآفرینان است. جیمی دایمون، رئیس JP MorganChase نگران جنگ بازرگانی و وخامت بیشتر در روابط با چین است.