کد خبر: 22914

نئولیبرالیسم چیست؟

نئولیبرالیسم در کشورهای مختلف براساس تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی از راه‌های مختلف وارد می‌شود و سعی می‌کند خود را با محیط جدید وفق دهد درحالی که اصول کلی خود را حفظ می‌کند.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پس از مشکلاتی که برای نظام‌های سرمایه‌داری و کمونیستی پیدا شد و بعد از بحران انباشت سرمایه در سال 1970 و افزایش نرخ تورم و بیکاری در کشورهای اروپایی و آمریکایی؛ خواص اقتصادی و سیاسی جهان (بورژواها) درصدد ایجاد پروژه‌ای برای رهاسازی سرمایه از این مشکلات برآمدند.

نئولیبرال‌سازی را می‌توانیم به دو نحو تعریف کنیم:

1. پروژه‌ای خیالی (آرمانی) برای تحقق یک طرح نظری جهت سازماندهی دوباره سرمایه‌داری بین‌المللی
2. پروژه‌ای سیاسی برای برقراری مجدد شرایط انباشت سرمایه و احیای قدرت نخبگان اقتصادی

لذا نئولیبرالیسم [به‌زعم بانیان] پادزهری برای خطرات تهدیدکننده نظام سرمایه‌داری بود که توسط افرادی چون فن‌هایک، فریدمن، پوپر و... برای احیای اقتصاد سرمایه‌سالار تدوین شد. این نظریه به‌شدت مخالف مداخله دولت در اقتصاد است و بیان می‌کند دولت نباید در بازار دخالت کند بلکه باید از مالکیت خصوصی فردی، حاکمیت قوانین مرتبط با بازار آزاد و تجارت آزاد حمایت کند. آنها سرسختانه سعی می‌کنند همه چیز را خصوصی‌سازی کنند.


نئولیبرال‌سازی مدعی آزادی و برابری فرصت اقتصادی است اما در عمل گروه‌هایی می‌توانند آزادی عمل به دست ‌آورند که از قبل دارای قدرت سیاسی-اجتماعی بوده و اکنون به‌واسطه عدم‌دخالت دولت، امکان حضور دوباره در اجتماع و بازارهای منطقه‌ای و جهانی پیدا کرده‌اند. بنابراین نئولیبرالیسم درحال احیای مجدد شکاف طبقاتی در جامعه بود. همچنین در نظام نئولیبرال، کسانی می‌توانند قدرت بیشتری داشته ‌باشند که بر «ابزارهای فناوری اطلاعات» و «رسانه‌های جمعی» مسلط و قدرت اثرگذاری داشته ‌باشند.

طراحان نظریه نئولیبرال‌سازی به کمک رسانه و فناوری اطلاعات، مسیری ایجاد می‌کنند که همه جوامع به این سمت حرکت کنند و کشورهای مختلف را مجبور به پذیرش این نظم نوین اقتصادی می‌کنند و ثمره این پذیرش، سرازیرشدن سرمایه به جیب شرکت‌های خصوصی فراملی (غول‌های سرمایه‌داری نوین) خواهد بود.

علت این است زمانی که شرکت‌های خصوصی کشورهای مختلف به عرصه بین‌المللی وارد می‌شوند، باید با شرکت‌های بزرگ جهانی رقابت کنند و لذا امکان شکست و حتی ورشکستگی آنها نیز وجود دارد؛ همچنین برای جبران خسارت‌های ناشی از ورشکستگی نیازمند دریافت وام از دولت می‌شوند و دولت مجبور است از صندوق بین‌المللی پول، وام بگیرد و طبیعتا این وام‌ها دارای بهره فراوان است و بنابراین روند نئولیبرال‌سازی باعث سود فراوان بردن غول‌های اقتصادی از کشورهای ضعیف می‌شود. اتفاقی که در برزیل، شیلی و عراق افتاد.

درنهایت، نئولیبرال‌ها برای تحقق نظریه خویش در جوامع دیگر، به‌دنبال رضایت سیاسی در کشورهای مختلف از طریق برانگیختن حس مشترک است. برای ایجاد این حس‌مشترک، شروع به تبلیغات ایدئولوژیک از طریق رسانه‌ها، شرکت‌ها، دانشگاه‌ها و روشنفکران کردند. این تبلیغات دارای چند ویژگی عام بود:

1. ترویج مصرف‌گرایی افراطی در بین مردم برای کسب سود بیشتر شرکت‌های بزرگ تولیدی.
2. آزادی فردی و فردگرایی مطلق که از طریق ایجاد شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام به وجود آمده و ثمره آن نسبی‌انگاری در بین گروه‌های مختلف مردم شد.
3. به دلیل سیالیت و تغییرات اجتماعی در این نظریه، افراد نیازمند تطبیق و به‌روزرسانی مکرر در این نظام هستند، لذا آموزش مادام‌العمر از دیگر ویژگی‌های نئولیبرالیسم است.

البته نئولیبرالیسم در کشورهای مختلف براساس تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی از راه‌های مختلف وارد می‌شود و سعی می‌کند خود را با محیط جدید وفق دهد درحالی که اصول کلی خود را حفظ می‌کند.

پی‌نوشت: نگاه کنید به: هاروی، دیوید، تاریخ مختصر نئولیبرالیسم، ترجمه:‌ محمود عبدالله‌زاده، تهران:‌ نشر دات، ۱۳۹۷.

 

* نویسنده : سیدعلی شاه‌صاحبی دانشجوی فرهنگ و ارتباطات