کد خبر: 221256

نمادی از چهره واقعی ایران

۹ دی؛ لحظۀ عبور جامعۀ ایرانی از رادیکالیسم آشوب‌ساز

عاشورای ۸۸ نقطه فاصله‌گذاری کامل مردم با جریان آشوب بود؛ زمانی که رفتارهای رادیکال در ناآرامی‌ها، پا را فراتر از آتش زدن سطل زباله‌ها و شکستن شیشه مغازه‌ها گذاشت و آشوب‌سازان دست به حرمت‌شکنی در روز عاشورا زدند.

جامعه ایرانی به واسطه ویژگی‌های هویتی و تاریخی، نسبت به رویدادها محافظه‌کارانه عمل می‌کند. همین موضوع پیش‌بینی رفتار جامعه ایرانی را در برهه‌های خاص، دشوار می‌کند؛ اما اگر هنگامه آشوب‌ها و ناآرامی‌ها در ایران را محل قضاوت قرار دهیم، روشن می‌شود جامعه ایرانی همواره با جریان ضدایرانی- که هدفش، فروپاشی و قطبی‌سازی در میان مردم ایران بوده- مرزگذاری داشته و در مواردی علیه جریان آشوب‌ساز، خروج کرده است. دقیقا همین نقاط تبدیل به نقطه تاریخی این مرزگذاری شده است. آنچه در 9 دی‌ماه 88 اتفاق افتاد، تأییدکننده این فاصله‌گذاری است. ناآرامی‌‌هایی که در خرداد 1388 در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری شروع شد؛ اما به مرور از مسیر خود منحرف شد و به جریانی ضدایرانی تبدیل شد که از خطوط قرمز اعتقادی مردم نیز فراتر رفت و اتفاقی هزینه‌ساز را رقم زد. این آشوب، خسارت‌‌های داخلی و بین‌المللی سنگینی برای ایران به همراه داشت.
برای چندین ماه، ایران درگیر آشوب‌های جسته و گریخته خیابانی بود. رفتار‌های رادیکال آشوب‌طلبان باعث ریزش شدید در بدنه میدانی آن‌ها شد تا اینکه در تاسوعا و عاشورا (5 و 6 دی)، آشوب‌طلبان به خیمه عزای امام حسین(ع) حمله کردند. اهانت به مقدسات آنقدر بر مردم سنگین آمد که بدون هیچ‌اعلام رسمی، عزاداران حسینی به خیابان آمدند. این تجمعات ادامه داشت. در برخی استان‌‌ها هشتم و در برخی نهم دی خیابان‌‌ها در تسخیر مردم خشمگین از هتک حرمت مراسم عزاداری اهل بیت(ع) بود. تجمع 9 دی نقطه خروج و فاصله‌گذاری رسمی با این جریان آشوب‌طلب و قطبی‌ساز بود. جریانی که با پای گذاشتن در مسیر رادیکالیسم و توهین به مقدسات مردم در روز عاشورا، جامعه ایرانی را به نقطه جوش واکنش و شفاف کردن خطوط خود با جریان ضدایرانی هدایت کرد.

فاصله‌گذاری صریح با آشوب‌سازان

اتفاقات 88 کلان پروژه‌ای برای قطبی‌سازی و تشتت در جامعه ایرانی بود. در واقعیت 88 نقطه شروعی برای ایجاد تغییرات در نظام حکمرانی بود. ادامه این ناآرامی‌‌ها ایران را در یک دوگانه قرار داد که حد وسطی برای آن تعریف نمی‌شد در این دوگانه یا ایران است یا آشوبگرانی که به دنبال ناآرام کردن ایران بودند. در موقعیت آشوب‌سازی خارج از این دوگانه مفهوم دیگری طرح نمی‌شود؛ چراکه بازی در زمین کسانی که خیابان‌‌های تهران را به آشوب کشیدند و دشمنان ایران نیز از آنان حمایت کردند، معنایی جز حرکت در اقدام علیه ایران ندارد. در واقع، حوادث سال ۸۸ نقطه‌ای آغازین برای شکل‌گیری تغییراتی در نظام حکمرانی بود. تداوم آن ناآرامی‌‌ها، ایران را در برابر یک دوگانه‌ی شفاف قرار داد؛ دوگانه‌ای که برای آن حد وسطی قابل تعریف نبود یا ایران، یا جریان‌‌هایی که با هدف بی‌ثبات‌سازی، کشور را به سمت آشوب سوق می‌دادند. در چنین فضایی، طرح مفهومی بیرون از این دوگانه معنا پیدا نمی‌کرد؛ چراکه قرار گرفتن در میدان آشوب‌سازی- میدانی که خیابان‌‌های تهران را به التهاب کشاند و مورد حمایت آشکار دشمنان ایران قرار گرفت- چیزی جز همراهی عملی با اقدام علیه ایران نبود. جامعه ایرانی اما پیش از این دوگانه، تمایز و فاصله‌گذاری میان اصل اعتراض نیز قائل بود. ایرانیان به واسطه وضعیت ژئوپلتیکی و سیاسی، نسبت به اعتراض خیابانی محافظه‌کارانه‌تر عمل می‌کرد و از آنجا که دشمنان ایران آماده سوءاستفاده از هر اعتراضی هستند، تمایز قائل شدن میان اعتراض و آشوب حرکت روی مرز باریکی‌ست. جامعه ایرانی نسبت به هر رویدادی که در تضاد با خطوط قرمزش باشد و پای قدرت‌‌های خارجی را به صحنه باز کند، واکنش مثبت نشان نمی‌دهد. در جریان اتفاقات 88 نیز اگرچه بخشی از مردم در ابتدا به نفع جریان اعتراض واکنش‌‌هایی را نشان دادند؛ اما انحراف مسیر اعتراض و تبدیل آن به رویدادی برای عبور از خطوط قرمز مردم و حکمرانی منجر شد تا جامعه ایرانی دست به فاصله گذاری صریح با این تجمعات بزند.

عاشورای 88 ضربه کاری به آشوب سازان

عاشورای 88 نقطه فاصله‌گذاری کامل مردم با جریان آشوب بود؛ زمانی که رفتارهای رادیکال در ناآرامی‌ها، پا را فراتر از آتش زدن سطل زباله‌ها و شکستن شیشه مغازه‌ها گذاشت و آشوب‌سازان دست به حرمت‌شکنی در روز عاشورا زدند. نقطه‌ای که روشن کرد انگیزه‌ها از اعتراض، صرفاً واکنشی منفی به انتخابات در ساختار حکمرانی نبوده، بلکه هدف اصلی زیرسؤال بردن اصل حکمرانی و عبور از خط قرمزها بود. فروکش کردن جریان ناآرامی‌ها که به مرور آغاز شده بود در جریان عاشورای 88 خط و خطوط را شفاف کرد تا آنجا که دیگر مردم خودشان برای مقابله با جریان آشوب‌ساز به خیابان آمدند و درست نقطه مقابل آنان ایستادند. راهپیمایی 9 دی لحظه مرز گذاری با جریان آشوبی بود که از درهم تنیدن اعتراض و آشوب و با سوءاستفاده از مردم در خیابان اهدافی غیر از آنچه مطلوب مردم بود را دنبال می‌کرد.

9 دی نمادی از چهره واقعی ایران

آنچه در 9 دی‌ماه در ایران گذشت، علاوه بر فاصله‌گذاری با جریان آشوب، تصویری از ایرانی واقعی را به نمایش گذاشت. خروشی که نشان داد جامعه ایرانی به محض آنکه اثری از تلاش برای چندپارگی در جامعه را مشاهده کند و متوجه شود پای قدرت‌های خارجی در میان است، روی عوامل وحدت ساز اتفاق نظر می‌کند و اختلافات و شکاف‌ها را به کمترین حد خود می‌رساند. آنچه در 9 دی رخ داد، نشان داد تجربه تاریخی مردم ایران و ویژگی‌های هویتی آنان نسبت به دو رویداد حساس است و این گزاره با مرور زمان دچار تغییر نمی‌شود؛ نخست دخالت و نفوذ بیگانگان در مسائل داخلی مردم ایران، دوم اعتراض و توهین به مقدسات آنان. حفظ همین ویژگی هویتی موجب شده تلاش‌ها برای ایجاد جنگ داخلی در ایران و تکرار پروژه‌های مشابه در منطقه در ایران، موفقیت‌آمیز نباشد و جامعه ایرانی یا با سکوت یا اعتراض علنی به این پروژه‌سازی‌ها پاسخ دهد.

ایرانی یکپارچه بدون‌سانسور

حماسه 9 دی از این منظر اتفاقی تاریخی برای ایران به شمار می‌رود که تلاش و برساخت رسانه‌های فارسی زبان بر این موضوع متمرکز بود تا تصویری که از ایران به جهان مخابره می‌شود همان تصاویر مخدوش و مهندسی شده‌ای باشد که رسانه‌هایشان منتشر می‌کنند و جامعه ایرانی را در تقابل با نظام حکمرانی قرار دهند؛ تقابلی که نهایتاً منتهی به ضدیت با ایران می‌شد و سرنوشت انقلاب‌های رنگی را برای ایران رقم می‌زد. درنهایت اما جامعه خود دست به روایت خودش زد. حضورش در خیابان‌ها آن هم پس از حرمت‌شکنی در روز عاشورا نشان داد باید جامعه ایرانی، باورها، اعتقادات و نگاه آنان به مسائل سیاسی را در شمایی کامل‌تر مشاهده کرد. حضور مردم در راهپیمایی 9 دی 88 نشان داد تصویر برساخت رسانه‌های فارسی‌زبان را مخدوش کرد. در این روز، جامعه ایرانی خود را بدون‌سانسور و بدون مهندسی‌شدن، آن‌گونه که هست به جهان روایت کرد و تصویری از یکپارچگی اجتماعی را به نمایش گذاشت؛ تصویری که به کاهش التهاب فضای اجتماعی و سیاسی انجامید.