کد خبر: 220968

درباره زنوزی، استقلال، پرسپولیس و شب جنجالی فوتبال ایران

پول، عشق، حاشیه

وقتی مدیر و همه‌کاره یک باشگاه فوتبال یک ایجنت شده، وقتی مدیران بزرگترین باشگاه‌های ما هیچ تخصصی در مدیریت ورزشی ندارند و تا این حد پول بر فوتبال حکم می‌کند، نمی‌توان خیلی به آینده امیدوار بود. این دعواها حالاحالاها ادامه دارد و با تداوم این شرایط باید شاهد اتفاقات و حواشی زشت‌تری هم بود.

جمعه‌شب فوتبال ایران لحظات سخت و تلخی را تجربه کرد. گفت‌وگوی تلویزیونی مالک تراکتور و اظهارات عجیب مطرح شده در برنامه و واکنش‌‌ها به آن به حدی ناامیدکننده بود که خیلی نمی‌توان درباره‌اش بحث کرد، چون اینجا مدت‌هاست کسی از فوتبال لذت نمی‌برد و چنین حواشی زشتی فقط این بی‌میلی را بین فوتبالی‌ها بیشتر می‌کند. اما چند نکته مهم وجود دارد که فقط در بی‌قانونی، تناقض، جرزنی و البته ابرهای بحران‌های فرهنگی فوتبال تعریف می‌شود.

در وهله نخست، اولین نتیجه‌ای که می‌توان از دعواهای فوتبال ایران گرفت، رویکرد عجیب فدراسیون فوتبال است که همه‌چیز از دستش در رفته! مدت‌هاست کار از کار گذشته ارکان قضایی فدراسیون فوتبال مشروعیتش را از دست داده و بدون‌بازدارندگی هیچ تاثیری در مدیریت حواشی فوتبال ایران ندارد. وقتی مدیران فوتبال و سیاست‌گذاران سلیقه‌ای برخورد می‌کنند و هیچ قدرت اجرایی ندارند، وضعیت هر روز بدتر از این می‌شود. ماجرای تهدیدهای تکراری زنوزی تا وضعیت اسفبار سکوها هم همین است. فدراسیون فوتبال یا نظاره‌گر است و یا به بی‌اخلاقی به‌عنوان محل درآمد نگاه می‌کند. همین حالا هم بالاترین سطح برخورد با حواشی اخیر یا محرومیت‌های تعلیقی است و یا چند صفر و یک کنار هم برای حل مشکل درآمدزایی فدراسیون. نه قانون و برنامه و ایده‌ای برای سالم‌سازی فضای استادیوم‌ها وجود دارد و نه مسئولیت‌پذیری در محکومیت ناهنجاری‌ها.

بحث بعدی، فضای فرهنگی حاکم بر فوتبال ایران است. حالا به‌راحتی می‌توان گفت وضعیت فضای مجازی به اندازه سکوها و سکوها به اندازه فضای مجازی بد است. فوتبال ایران در همۀ سطوح مرکز فحاشی و حاشیه شده و دیگر خبری از متن نیست! فقط دعواست و نزاع‌های دسته‌جمعی که بی‌شباهت به قراردعواهای خیابانی نیست. همه به هم فحش می‌دهند. یا از روی صندلی‌های استادیوم یا زیر پست و استوری‌ها با کامنت‌های مجازی.

اما از کلیات که بگذریم باید از مالک تراکتور و ادعاها و اتهاماتی که علیه ساختار فوتبال مطرح کرد، گفت. بخش از اظهارات زنوزی حقیقت فوتبال ایران است که معلول سوءمدیریت است اما سهم مهمی از آن قطعا تناقض و جرزنی است. زنوزی مدت‌هاست از «مهندسی» فوتبال ایران می‌‌گوید و اصل رقابت را زیرسوال می‌برد. آن‌هم در شرایطی که تیمش فصل گذشته قهرمان لیگ شده و در سال‌های اخیر سوپرجام و حذفی برده! از بی‌قانونی می‌گوید اما از روند 400 روزه حکم پرونده «بیرو» حرف نمی‌زند. می‌گوید مگر پسر رئیس جمهور در درون دروازه ما ایستاده بعد از طراحی قهرمانی توسط پسر وزیر می‌گوید.  و از همه مهم‌تر هر بار که روبه‌روی دوربین قرار می‌گیرد با ادبیاتی یکسان از کلیدواژه‌هایی استفاده می‌کند و به شکل عامدانه‌ای مسائل قومیتی را پیش می‌کشد که عایده‌ای جز تفرقه‌افکنی بیشتر و انشقاق فعلی فضای هواداری فوتبال ایران نداشته. تهدید به کناره‌گیری هم همین است. تکراری و چیزی شبیه به یک اهرم فشار که شاید دیگر کارکردی هم ندارد. فوتبال ملک شخصی کسی نیست.

در طرف مقابل پرسپولیس، استقلال و سپاهان مدیران و هوادارانشان قرار دارند. فارغ از رنگ‌ها، همه هواداران فوتبال ایران در ورزشگاه‌ها فحش می‌دهند. فقط هربار نقش «قربانی» تغییر می‌کند. در یکی دو فصل اخیر و پس از ماجراهای پرسپولیس و تراکتور، شاهد شکل‌گیری موجی از فحاشی سکوها هستیم. از تبریز و تهران گرفته تا ماجراهای فصل گذشته یزد و همین یکی دو روز پیش در قزوین. هم توهین‌های قومی شنیده می‌شود و هم با شدیدترین لحن خانواده بازیکن‌ها مورد فحاشی قرار می‌گیرند. 

ادعای زنوزی در برنامه‌ریزی برای شعارهای هواداری هم پربیراه نیست. علاوه ‌بر فدراسیون، باشگاه‌ها نه‌تنها مسئولیتی درباره اتفاقات روی سکوها و فضای مجازی ندارند، بلکه بعضا با بیانیه‌ها و مصحابه‌هایشان به آتش این دعوا هیزم می‌ریزند. اتفاقی که در ماجرای ورزشگاه سردار آزادگان هم شاهد آن بودیم یا همین هفته گذشته در ورزشگاه یادگار امام تبریز دیدیم.

و اما یک سوال مهم؛ آیا راهی برای رهایی هست؟ وقتی مدیر و همه‌کاره یک باشگاه فوتبال یک ایجنت شده، وقتی مدیران بزرگترین باشگاه‌های ما هیچ تخصصی در مدیریت ورزشی ندارند و تا این حد پول بر فوتبال حکم می‌کند، نمی‌توان خیلی به آینده امیدوار بود. این دعواها حالاحالاها ادامه دارد و با تداوم این شرایط باید شاهد اتفاقات و حواشی زشت‌تری هم بود.