اندیشکدههای حامی رژیم صهیونیستی در واشنگتن، مثل بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD)، به طور مکرر مقالاتی منتشر میکنند که در این مقالات با اشتیاق و تملق از چشم انداز کنترل منابع نفتی ونزوئلا بحث به میان میآورند.
نه تنها اپوزیسیون طرفدار تغییر رژیم در ونزوئلا با حزب لیکود رژیم صهیونیستی هم پیمان است، بلکه سرنگونی دولت کاراکاس مستقیما در خدمت دستور کار منطقهای صهیونیستها قرار دارد. به همین دلیل است که مفسران طرفدار رژیم صهیونیستی با اصرار خواستار مداخله نظامی آمریکا هستند.
در حالی که مقایسههایی بین فضای منتهی به جنگ عراق و تبلیغات تغییر رژیم دولت ترامپ علیه ونزوئلا در حال شکل گیری است، یک شباهت کلیدی به طور عامدانه از همه جا حذف شده است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنار همه بدنامیهایش، به خاطر تشویق و تبلیغ گسترده تهاجم غیرقانونی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ بدنام است. جنگی که اسرائیل خود در آن حضور نداشت و نجنگید، اما از طریق اندیشکدههای نئومحافظهکار هم پیمانش در واشنگتن، برای آن لابی کرد و آن را پیش برد.
با وجود آنکه کاخ سفید اخیرا سند ۳۳ صفحهای جدید راهبرد امنیت ملی را منتشر و در آن اعلام کرده که آمریکا دیگر به دنبال جنگهای ملت سازی نیست و دوران عملیاتهای تغییر رژیم برای صدور ارزشهای آمریکایی به پایان رسیده، دولت کنونی دقیقا همین رویکرد را علیه ونزوئلا اعمال و اعلام کرده است. ترامپ در پیامی در شبکه اجتماعی خودش با تاکید بر عبارت محاصره کامل و همهجانبه، از استقرار گسترده نیروها و تجهیزات نظامی آمریکا در منطقه خبر داد و گفت این حضور نظامی میتواند بیش از پیش گسترش یابد. او همچنین اعلام کرد که هدف این فشارها، وادار کردن ونزوئلا به بازگرداندن نفت، زمین و داراییهایی است که به گفته او، از آمریکا دزدیده شدهاند.
ترامپ نوشت ونزوئلا حالا به طور کامل توسط بزرگترین ناوگان نظامی تاریخ آمریکای جنوبی محاصره شده و هشدار داد که این فشارها تا زمانی ادامه خواهد داشت که کاراکاس داراییهای مورد ادعای واشنگتن را بازنگرداند.
علاوه بر اینها ترامپ هدف دارد از طریق طرح آتش بس غزه که به تایید شورای امنیت سازمان ملل رسیده، به نتیجهای مشابه در غزه هم دست پیدا کند.
شباهتهای این روزهای آمریکا علیه ونزوئلا، با فضای پیش از جنگ عراق از این هم آشکارتر نمیتواند باشد. تحلیلگران محافظه کار طرفدار ترامپ در حال حاضر از اشتیاق برای دسترسی به نفت ونزوئلا به وجد آمدهاند. علاوه بر این، اتهام دروغینی که ونزوئلا را مسئول بحران فنتانیل (نوعی ماده مخدر) در آمریکا معرفی میکند، به برچسب زدن به دولت نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا به عنوان یک رژیم نارکوتروریستی انجامیده است.
اما اگر به توجیهاتی که مقامات دولت ترامپ برای هدف خود یعنی سرنگونی مادورو به کار میبرند، دقت شود، آنها به صورت مداوم کاراکاس را متهم میکنند که با محور مقاومت هم پیمان و در ارتباط است. برخی تحلیلگران طرفدار صهیونیستها حتی ادعا میکنند که محور مقاومت ممکن است در حال آماده سازی حملاتی علیه خاک آمریکا باشند، ادعایی نه تنها جسورانه و غیرمنطقی، بلکه کاملا بی پایه و اساس و بدون هیچ مدرکی.
تحلیلگران میگویند که محور مقاومت دشمن اسرائیل است و همین موضوع تمرکز افراطی بر مسئله تغییر رژیم در ونزوئلا را مشکوکتر میکند. برای نمونه، ماریا کورینا ماچادو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا اخیرا در کنفرانسی در اسلو سخنرانی کرد و وقتی از او درباره مداخله آمریکا در کشورش پرسیده شد، پاسخ داد که ونزوئلا پیشاپیش مورد تهاجم قرار گرفته است.
او برای توجیه حمله به کشورش ادعا کرد: ما عوامل ایرانی داریم. ما گروههایی مانند حزبالله و حماس را داریم که با رضایت رژیم مادورو، آزادانه فعالیت میکنند.
آمریکا همچنین اخیرا ویدئویی از توقیف غیرقانونی یک نفتکش ونزوئلایی منتشر کرد و این اقدام را با این ادعا توجیه نمود که نفتکش برای انتقال نفت ایران استفاده میشده است. اقدامی که در واقع نوعی تجاوز علیه ایران محسوب میشود.
دونالد ترامپ، که جایزه نوبل صلح مورد علاقهاش را رهبر اپوزیسیون جنگ طلب ونزوئلا که از او برای سرنگونی مادورو حمایت میکند از چنگش درآورد، تلاش میکند خود را صلح طلب و مخالف جنگهای تغییر رژیم معرفی کند. با این حال، او بین مارس و می سال جاری جنگی ناموفق علیه یمن به راه انداخت و سپس در ژوئن مستقیما به ایران حمله کرد؛ اقداماتی که صرفا در خدمت منافع اسرائیل انجام شدند.
اندیشکدههای طرفدار صهیونیستها در واشنگتن، نه تنها مقالاتی درباره کنترل نفت ونزوئلا منتشر میکنند، بلکه تضمین میدهند که ونزوئلای جدید، تحت یک رژیم دست نشانده آمریکا، روابط خود را با دشمنان رژیم صهیونی را قطع خواهد کرد.
در مقالهای تازه از بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) آمده: یک رژیم جدید در کاراکاس روابط خود را با ایران قطع خواهد کرد. تهران از ونزوئلا به عنوان پایگاهی برای گسترش نفوذ جهادی خود در حیاط خلوت آمریکا استفاده میکند. کاراکاسی همسو با آمریکا، عوامل ایرانی را اخراج خواهد کرد و مرز جنوبی و خاک آمریکا را امنتر میسازد.
اندیشکده شورای آتلانتیک حتی مدعی شده که حزب الله لبنان به تبدیل ونزوئلا به مرکزی برای همگرایی جرایم سازمان یافته فراملی و تروریسم بین المللی کمک کرده است.
در واقع، در همان گزارش سیاستی که در هفتم اکتبر ۲۰۲۰ با عنوان «پیوند مادورو–حزبالله: چگونه شبکههای مورد حمایت ایران رژیم ونزوئلا را سر پا نگه میدارند» منتشر شد، این اندیشکده از اصطلاح نارکوتروریسم استفاده کرد. شورای آتلانتیک دشمنان اسرائیل را مقصر دانست و مدعی شد که یک توطئه نارکوتروریستی شامل نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (فارک)، کارتلهای مواد مخدر مکزیک، جمهوری اسلامی ایران، سوریه و حزب الله لبنان شکل گرفته است.
تمرکز وسواس گونه بر این نظریه توطئه بیپایه که انگشت اتهام را به سوی مجموعهای از دشمنان اسرائیل نشانه میرود و اخیرا حماس را هم به آن افزودهاند، تصادفی نیست. همان طور که سوگند وفاداری اپوزیسیون ونزوئلا به اسرائیل هم اتفاقی نیست.
این نظریههای توطئه درباره هم پیمانی ونزوئلا با محور مقاومت و ایران که از سوی اندیشکدههای طرفدار رژیم صهیونیستی، سیاستمداران مورد حمایت لابی اسرائیل و رسانههای همسو با اسرائیل مطرح میشوند، از نظر شواهد، تفاوتی با ادعاهایی ندارند که به جنگ عراق انجامید.
عامل انگیزشی دیگر در تمایل رژیم صهیونیستی به سرنگونی دولت ونزوئلا، ظهور طرحی است که اکنون پیمانهای اسحاق نامیده میشود، طرحی که اواخر ماه گذشته به طور علنی توسط خاویر میلی، رئیس جمهور آرژانتین، اعلام شد.
پس از ناکامی در کشاندن کشورهای بزرگ عربی و اسلامی بیشتر به پیمان ابراهیم دولت ترامپ، دولت صهیونیستی اکنون نگاه خود را به آمریکای لاتین دوخته است. پیمان اسحاق نشان دهنده تلاشی فعال از سوی رژیم جعلی برای گسترش نفوذ خود در نیمکره غربی است.
جنبشها و دولتهای چپ گرای آمریکای لاتین به طور تاریخی در کنار مسئله فلسطین ایستادهاند، میراثی از مقاومت مشترک در برابر امپریالیسم که تا امروز ادامه دارد. اگر دولت ونزوئلا سرنگون شود، پیش بینی میشود اثر دومینویی رخ دهد و دیگر دولتهای چپ گرا در منطقه هم سقوط کنند یا دستکم آمریکا به سراغ اهداف بعدی برود. این بدان معناست که کوبا و نیکاراگوئه هم در تیررس آمریکاییها قرار خواهند گرفت.
برای آنکه تل آویو در ماموریت پیمان اسحاق موفق شود، نیاز دارد احزاب مورد حمایت آمریکا در انتخابات پیروز شوند و واشنگتن عملیاتهای تغییر رژیم را در سراسر منطقه اجرا کند. تنها کشوری که فعلا در برابر این راهبرد مصون به نظر میرسد، برزیل تحت ریاست جمهوری لولا داسیلواست.
در سایر نقاط، اسرائیلیها به نظر میرسد افراد مناسبی را در مناصب قدرت دارند تا این راهبرد را تا انتها پیش ببرند. برای نمونه، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا نه تنها دستکم یک میلیون و سیزده هزار و پانصد و شصت و سه دلار از منابع مالی لابی اسرائیل دریافت کرده، بلکه به عنوان عضوی از دیاسپورای به شدت طرفدار تغییر رژیم در کوبا، دشمنی شخصی با مقامات این کشور دارد. روبیو به خوبی میداند که تغییر رژیم در کاراکاس، به سرنگونی دولت هاوانا منتهی خواهد شد.
هرچند اسرائیل تنها محرک دستور کار تغییر رژیم دولت ترامپ در ونزوئلا نیست، اما انکارناپذیر است که یکی از عوامل اصلی آن به شمار میرود و بیتردید از چنین نتیجهای سود خواهد برد.