شاید این بار فرصتی باشد تا بعد از چهار نامزدی در اسکار، مجسمه طلایی بالاخره به اتان هاوک برسد. نقشآفرینی او در آخرین فیلم ریچارد لینکلیتر تماشایی و ستودنی است. فیلم بلومون روایتگر زندگی و روزهای پایانی لورنز هارت، ترانهسرای مشهور برادوی، است که در میانه قرن بیستم با بحرانهای شخصی و حرفهای دست و پنجه نرم میکرد. داستان در شب افتتاحیه نمایش اوکلاهما شکل میگیرد، شبی که آغاز همکاری تازه ریچارد راجرز با اسکار همرشتاین و پایان شراکت طولانی او با هارت بود. فیلم با تمرکز بر این لحظه تاریخی، پرترهای از یک هنرمند خلاق اما آسیبپذیر ارائه میدهد که درگیر الکل، تنهایی و احساس شکست است.
بازی اتان هاوک در نقش هارت نقطه اوج فیلم است. او توانسته با ترکیب شوخطبعی تلخ و اضطراب درونی، چهرهای پیچیده و انسانی از هارت بسازد. بسیاری از منتقدان این نقشآفرینی را یکی از بهترین کارهای او دانستهاند و آن را شایسته جایزههای بزرگ سینمایی میخوانند. فیلم نه تنها به تاریخ موسیقی و تئاتر آمریکا ادای احترام میکند بلکه به شکلی شاعرانه و دردناک نشان میدهد چگونه استعداد میتواند زیر فشار شهرت و تغییرات فرهنگی فرسوده شود.
لینکلیتر با سبک خاص خود، روایت را به شکلی آرام اما پرتنش پیش میبرد. دیالوگها پر از لایههای روانی و اجتماعی هستند و فضای رستوران ساردی به صحنهای تبدیل میشود که گذشته و آینده در آن با هم برخورد میکنند. بلومون بیش از یک زندگینامه ساده است؛ این فیلم تصویری از پایان یک دوران و آغاز مسیری تازه در تاریخ برادوی است. تماشاگر در پایان با احساسی دوگانه روبهرو میشود: هم تحسین برای خلاقیت هارت و هم اندوه برای سقوط او. بلومون اثری است که هم از نظر تاریخی اهمیت دارد و هم از نظر هنری، و میتواند یکی از ماندگارترین فیلمهای سال باشد. هارت یکی از بزرگترین ترانهسرایان تاریخ آمریکا به حساب میآید و ترانههای معروف او را خوانندگان افسانهای زیادی بازخوانی کردهاند.