کد خبر: 219770

این ۴ غول، ۱۴ میلیارد دلار از نشر دانشگاهی به جیب زدند

چرا مقاله‌نویسی دوباره ترند شد

امروزه نشر دانشگاهی زیر سلطه شرکت‌های چندملیتی سودمحور قرار گرفته است؛ شرکت‌هایی که دانش علمی را همچون کالایی می‌فروشند، آن هم به همان جامعه دانشگاهی که خود تولیدکننده آن است.

فرهیختگان: نشریات علمی، دانشی را منتشر می‌کنند که فهم ما از انسان، زندگی و جهان را پیش می‌برد. اما کارکرد آنها تنها بدان محدود نیست. آنها برای پژوهشگران، نهادهای علمی و حامیان مالی نوعی اعتبار و نفوذ می‌سازند. در کنار این موارد، نشریات برای ناشران تجاری درآمد تولید می‌کنند و پرستیژ و اعتبار را به سود تبدیل می‌سازند. این سه کارکرد یعنی دانش، پرستیژ و سود اکنون به طرز خطرناکی از هم گسسته‌اند.
در مقاله زیر که در وبگاه آرکایو (متعلق به دانشگاه کورنل) منتشر شده، نشان داده می‌شود روابطی که میان پژوهشگران، حامیان مالی و ناشران تجاری شکل گرفته، پژوهش را تضعیف می‌کند. این فرسایش در چهار وجه، نظام پژوهش را از درون تهی می‌کند: پول، زمان، اعتماد و کنترل. هرچند در برخی زبان‌ها، رشته‌ها و مناطق، الگوهای دیگر نشر علمی، جایگزین‌های امیدوارکننده‌ای عرضه می‌کنند؛ اما از آنجا که بیشتر پژوهشگران برای کسب جایگاه و بالا رفتن در سلسله‌مراتب اعتبار، ناچارند آثار خود را در نشریات تجاری منتشر کنند، این فرسایش همچنان ادامه دارد.
در آغاز راه، نشریات علمی به جوامع کوچک و تخصصی خدمت می‌کردند و اغلب با نیکوکاری، فعالیت داوطلبانه یا پشتوانه نهادی سرپا می‌ماندند. اما از دهه ۱۹۵۰ به این ‌سو، انتشار مقاله به کالایی تبدیل شد که در رقابت فزاینده برای اعتبار، نقش اساسی بازی می‌کرد. از همان دوره، شمار انتشارات علمی به صورت نمایی افزایش یافت، ناشران تجاری جای نهادهای غیرانتفاعی پیشین را گرفتند و تا اواخر قرن بیستم به بازیگران اصلی این صنعت پرسود تبدیل شدند. البته دولت‌ها و دیگر حامیان مالی سابقه‌ای طولانی در حمایت از نشریات علمی دارند، مانند دولت بریتانیا (از 1895)، بنیاد راکفلر (از دهه 1930)، بنیاد نافیلد (از دهه 1950) و دولت فدرال آمریکا (از دهه 1960). اما این حمایت‌ها در اصل برای کمک به ناشران غیرانتفاعی بود تا هزینه‌های خود را تامین کنند، نه آن که سود شرکت‌های خصوصی را افزایش دهند. موفقیت مدل سودمحور نشر علمی در اواخر قرن بیستم موجب شد حامیان مالی از حمایت مستقیم نشریات کنار بکشند.
با این حال، جنبش دسترسی آزاد بار دیگر حامیان مالی را به میدان بازگرداند، هرچند هنوز آنگونه که می‌توانند، نفوذ خود را به کار نگرفته‌اند اما اکنون چنین ضرورتی بیش از پیش احساس می‌شود. ولی متاسفانه ناشران تجاری توانسته‌اند مقررات دسترسی آزاد را به منبع درآمد تازه‌ای تبدیل کنند. هزینه‌های انتشار مقاله اکنون به جریان مالی جدیدی بدل شده است و به جای آن ‌که دسترسی آزاد، نشر علمی را دسترس‌پذیرتر کند، عملا سود بیشتری برای ناشران تجاری به همراه داشته است. بنابراین و آن‌طور که مقاله زیر می‌گوید، اصلاحات بنیادی‌تری لازم است تا محرک‌های کژکارکردی نشر علمی را مهار کند. در ادامه، ابعاد این فرسایش در چهار وجه و پیامدهای آن شرح داده شده و خواننده محترم خواهد دید که چگونه منافع ناشران توانسته تلاش‌ها برای مهار این چرخه را ناکام بگذارد.

گزارش کامل علی محصولی، خبرنگار را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.