فرهیختگان:خطای بزرگی که برخی سیاستمداران و کنشگران در عالم سیاست مرتکب میشوند، این است که در مخالفت با یک شخص یا جریان گاهی آنقدر از مرزهای اخلاقی عبور میکنند که نهتنها اصل مخالفت به حاشیه میرود بلکه سلسله توهینها و رفتارهای خطا، آن فرد را در موضع مظلوم قرار میدهد و در مواردی حتی نقدهای صحیح هم شنیده نمیشود. آنچه در ماجرای انتصاب سقاب اصفهانی به معاونت رئیسجمهور رخ داد، از این حیث است. اتفاق تلخی که برای سقاب اصفهانی رخ داد، اگرچه تا حد زیادی این رفتارها را به حاشیه برد؛ اما رفتار و مواجهه او با این اتفاق تلخ و حتی حضور او بعد از ازدستدادن دو فرزند و همسرش در جلسه هیئت دولت دو معنای مشخص داشت. نخست آنکه برخلاف انگارههای خطا، بیاخلاقی در سیاست نتیجه عکس میدهد و رعایت اخلاق و انصاف به جان مردم، خوشتر مینشیند و اگر مقام مسئولی بهجای افتادن در دام حواشی، اصل کار و اقدام را دستور کار قرار دهد خودبهخود انتقادهای بیمعنی بلاموضوع میشود. نکته دیگر آنکه در بیاعتمادی حاکم بر نگاه میان مردم و مسئولان، حضور سقاب اصفهانی در جلسه هیئت دولت، آنهم در روزی که مراسم تشییع فرزند و همسرش برگزار شده، تصویر دیگری از مسئولان را به عموم نشان میدهد. پس از رسانهای شدن ماجرای فوت فرزند نماینده لردگان، نوع حضور سقاب در جلسه هیئت دولت تصویر رسانهای مثبتی را به افکار عمومی نشان داد که بهنوعی میتواند در راستای کمکردن شکاف میان مردم و مسئولان عمل کند. این گزاره جدای از اختلافنظرها و ایراداتی است که به نحوه اعمال سیاستها در حوزه انرژی به عملکرد معاون رئیسجمهور و تیم او وارد است.
انتقاد یا عقدهگشایی؟
انتصاب سقاب اصفهانی از همان ساعات ابتدایی حواشی زیادی به همراه داشت. نقطه شروع حاشیهها هم از شورای اطلاعرسانی دولت بود، زمانی که دو عضو شورا در اعتراض به انتصاب سقاب اصفهانی به معاونت رئیسجمهور و رئیس سازمان سیاستگذاری و مدیریت راهبردی انرژی، استعفا دادند. نکته جالبتوجه آن بود که انتقادها بیش از آنکه ناظر به عملکرد و برنامه معاون جدید باشد، حول توهین، تحقیر و تمسخر میچرخید و این گمانه را تقویت میکرد که بیش از آنکه پای یک دعوا بهخاطر بحثهای کارشناسی وسط باشد، فقط با یک دعوای عقدهگشایانه و سهمخواهانه طرفیم که مخالفان برای ابراز مخالفت حتی حاضر نمیشوند که با واردکردن انتقاد به برنامهها و ایدهها، نظرشان را مطرح کنند و بر مدار تخریب شخصیت پیش میروند. انتقاد به اینکه معاون رئیسجمهور تحصیلات مرتبط ندارد، دکتر نیست و چون جزء تیم شهید رئیسی بوده انتخاب خوبی نیست، ازجمله این موارد بود. برخی از رسانههای اصلاحطلب پا را فراتر از این گذاشتند و انتصاب سقاب را نشانه «مصیبتدیدگی سیاست در ایران» دانستند. در میان این انتقادها اما هیچکدام از منتقدان به این سؤال پاسخ نمیدادند که جدای از آنکه سقاب اصفهانی دکتر نیست و جزء تیم شهید رئیسی بوده، چه انتقاداتی به عملکرد او وارد است که او را شایسته این انتصاب نمیدانند تا آنجا که دو نفر از اعضای شورای اطلاعرسانی استعفا دادند. در کمال تعجب خبری از مطرحکردن این انتقادات نبود. به نظر میرسید منتقدان در این حوزه استدلالهای قابل اتکایی ندارند. نکته جالب این بود که حتی رسانههای موسوم به جبهه پایداری در خصوص انتصاب معاون رئیسجمهور به جناح آنها اعلام کردند معاون جدید رئیسجمهور «در چند سال اخیر به جریان اقتصاد آزاد و حامیان مکتب گرانسازی نزدیک شده بود» و بهنوعی با او فاصلهگذاری کردند. رئیسجمهور هم بعد از مطرحشدن انتقادات به این موضوع اینطور واکنش نشان داد و گفت: «از نخستین روز آغاز به کار، موضوع حل ناترازیهای انرژی برای من و مجموعه دولت یکی از اصلیترین، مهمترین و حیاتیترین مسائل کشور بوده است. بر همین اساس، از گروههای متعدد صاحبنظر، ایدهپرداز و دارای برنامه دعوت شد تا دیدگاهها و پیشنهادهای خود را در این زمینه ارائه کنند. از میان این طرحها و مباحث، تحلیلها و تسلط تیم و شخص آقای سقاب، جامعتر، دقیقتر و کارآمدتر بود.» اظهارات رئیسجمهور این گزاره را تأیید میکند که برخلاف هیاهوی رسانهها و سیاستمداران اصلاحطلب، انتصاب رئیسجمهور به دور از جناحبندیها و گروهبندیهای سیاسی و بر مبنای شعار دولت و کارآمدی مدنظر دولت، صورت گرفته است. اما مواضعی که برخی چهرههای تند علیه دولت گرفتند و شروع به تخریب این انتصاب کردند، بیشتر حائز غرضورزیهای سیاسی است.
اثرات مثبت یک اتفاق تلخ
فارغ از آنکه چقدر ایدههای شخص سقاب اصفهانی قابلقبول است یا بر مبنای همان شوکدرمانیها پیش میرود یا خیر؛ اما آنچه در انتقادات و حملات به شخص سقاب اصفهانی وارد میشد نهتنها حائز انتقادی به ایده و فکر او نبود، بلکه مرزهای بیاخلاقی در سیاست را جابهجا کرد. اگرچه شهره است که میگویند سیاست جایی برای اخلاق ندارد و بهقولمعروف پدر و مادر ندارد؛ اما این حملات آنقدر دور از اخلاق بود که نهتنها جایی برای دفاع باز نمیگذاشت، بلکه این گمانه را برای افکار عمومی اثبات میکرد که مسئله کارآمدی یا ناکارآمدی نیست بلکه هدف، تخریب معاون جدید رئیسجمهور است. در میانه این حملات اتفاق تلخی که برای خانواده سقاب اصفهانی رخ داد، فضای رسانهای را در مورد او تغییر داد. بخشی از این تغییرات متأثر از این اتفاق تلخ بود و در درجه بعدی واکنش او به این اتفاق تلخ بود که فراتر از فضای سیاسی در فضای عمومی هم واکنشبرانگیز شد. نمیتوان از این اتفاق برداشتی سیاسی داشت یا با استناد به این اتفاق تلخ، انتقاد منتقدان را زیر سؤال برد؛ چراکه درصورتیکه این اتفاق تلخ رخ نداده بود، این وجه از انتقادات خودبهخود محکوم و بلاموضوع بود. اما واقعیت آن است که نوع مواجهه معاون رئیسجمهور با این حادثه و حتی واکنش رسانهای که بهدور از نمایش بود، اثرات مثبت و قابل ذکری را در میان افکار عمومی به همراه داشت.
تصویری مثبت از یک کارگزار دولتی
موافقت بلافاصله سقاب اصفهانی با اهدای اعضای دو فرزندش در شرایطی که کمتر خانوادههایی هستند که حتی با یک مورد آن موافقت کنند، واکنشهای تأثیربرانگیزی را در میان افکار عمومی به همراه داشت. نکته جالبتوجه دیگر این بود، درحالیکه این احتمال تقویت میشد که سقاب اصفهانی استعفا دهد یا حداقل برای مدتی در جلسات هیئت دولت حاضر نشود، ظهر روز تشییع پیکر همسر و فرزندش در جلسه هیئت دولت حاضر شد. این اقدام فارغ از ایدههای درست یا خطای او، تصویری مطلوب از یک کارگزار دولتی نشان داد. در شرایطی که انگارههای منفی در نگاه افکار عمومی در مورد زیست مسئولان تقویت شده، هر تصویری که بتواند کلیشهها و گمانههای موجود در ذهن افکار عمومی در مورد زندگی و زیست مسئولان را برهم بزند و گمان مثبت ایجاد کند، میبایست برجسته شود. در این شرایط برجستهسازی و اهمیتدادن به تصاویری مشابه رفتار نماینده لردگان، ضروری است؛ چراکه توالی این رویدادها میتواند تصویر صفر و صدی ایجاد شده در نگاه مردم در مورد زیست مسئولان را برهم بزند و این نگاه را در میان آنها ایجاد کند که به جز معدودی، اکثر مسئولان کشور، زیستی مشابه مردم عادی دارند و بازنمایی رسانهای رفتار سقاب اصفهانی، معاون رئیسجمهور و حضور او در جلسه هیئت دولت درحالیکه هنوز داغدار است در همین راستا عمل میکند. اگرچه میتوان مفصلاً در نقد نگاهها و ایدههای او و تیمش در حکمرانی و مشخصاً سیاستهای اعمالی در حوزه انرژی صحبت کرد؛ اما او در ترسیم چهرهای از کارگزار دولتی که علیرغم دغدغههای شخصی مسائل مهم حکمرانی و مدیریت برای او اصل است، خواهناخواه موفق عمل کرده و در راستای کاهش شکاف میان مسئولان و مردم عمل کرده است. البته این ماجرا وجهی دیگر را هم نشان میدهد به این معنا که هنوز رعایت اخلاق در عالم سیاست به چشم مردم میآید و نتایجی بهمراتب بیش از عدم رعایت اخلاق به نام سیاسیکاری دارد.