فرهیختگان: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در تازهترین گزارش خود، نقش سطوح آبگیر باران را در افزایش بهرهوری منابع آبی کشور مورد بررسی قرار داده است؛ موضوعی که به باور کارشناسان، میتواند به یکی از محورهای اصلی مدیریت پایدار منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک ایران تبدیل شود.
حجت ورمزیاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و از صاحبنظران در تدوین این گزارش، در گفتوگو با «فرهیختگان» تأکید کرده است که «احیای سامانههای استحصال آب باران» نهتنها راهکاری سنتی با پشتوانه تمدنی است، بلکه امروز میتواند پاسخی علمی و کارآمد به بحران کمآبی کشور باشد.
استحصال آب باران هنر ما ایرانیهاست
به گفته ورمزیاری، ایران برخلاف بسیاری از فناوریهای وارداتی، در حوزه استحصال آب باران سابقهای کهن دارد. او با اشاره به «هوتکها» در سیستان و بلوچستان و «آبانبارها» در کشور گفت:«این سامانهها از دیرباز در معیشت و پایداری زیستی مناطق خشک نقش مؤثری داشتهاند. اما از دهه ۱۳۴۰ به بعد با توسعه پروژههای بزرگمقیاس سدسازی و استفاده گسترده از موتورپمپها برای برداشت از سفرههای زیرزمینی، این شیوههای بومی کنار گذاشته شدند؛ نتیجه آن، برهم خوردن تعادل آبخوانها و تشدید بحران آب بود.»
او تأکید کرد اکنون کشور نیازمند یک «گذار در گفتمان مدیریت آب » است؛ تغییری که یکی از ارکان آن احیای سامانههای کوچکمقیاس و محلی استحصال باران است. این سامانهها با طراحی بومشناختی مناسب میتوانند بارشهای پراکنده را بهصورت هدفمند در نقاطی از بیابان جمع کرده و منجر به تغذیه سفرههای زیرزمینی، رشد پوشش گیاهی مقاوم به خشکی و حتی ایجاد فرصتهای معیشتی در مناطق کمآب شوند.
ورمزیاری در تشریح اهمیت تمرکز بارشها مثالی جالب میزند:«مثل ذرهبینی است که پرتوهای آفتاب را جمع میکند و باعث شعلهور شدن کاغذ میشود. بارشهای پراکنده هم اگر متمرکز نشوند، بهسرعت تبخیر میشوند؛ اما وقتی در یک سامانه با رعایت ملاحظات فنی و بومشناختی جمع شوند، اثرگذار و سازنده خواهند بود».
دو سوم بارندگی ایران تبخیر میشود
این پژوهشگر معتقد است که اجرای طرحهای کوچک مقیاس استحصال آب باران، میتواند مانع هدررفت بخش بزرگی از منابع آبی شود:«در ایران حدود دو سوم بارندگیها در همان مراحل اولیه تبخیر میشود. با شرایط فعلی کمآبی، اگر حتی بخشی از این آب را بتوانیم ذخیره و استفاده کنیم، فشار بر منابع زیرزمینی کاهش چشمگیری پیدا میکند».
به گفته او، این سامانهها نه به برداشت از سفرههای زیرزمینی نیاز دارند و نه هزینههای سنگین سازهای دارند، بلکه نیازمند مطالعات دقیق امکانسنجی و طراحی بومشناختی هستند. «نباید شتابزده عمل کنیم. این فناوری عصای جادویی نیست که در هر نقطهای جواب دهد، اما اگر درست طراحی شود، میتواند ضریب بزرگی در حفظ آب کشور ایجاد کند».
به گفته وی، هرچند مبانی قانونی استحصال آب باران در اسناد بالادستی، از جمله سیاستهای کلی نظام و قانون بهینهسازی مصرف آب شهری و روستایی و برنامه هفتم توسعه ذکر شده، اما بنا به دلایلی از جمله نبود منافع برای شرکتهای بزرگ و سوگیری دستگاههای اجرایی به سمت طرحهای بزرگ و بحث برانگیز، باعث شده این طرحها کمتر مورد توجه قرار گیرند.
احیای آبخیزداری محتاج عزم سیاسیهاست
ورمزیاری در ادامه، سطوح آبگیر باران را بخشی از مجموعه عملیات آبخیزداری دانست و افزود:«آبخیزداری شامل سه رویکرد زیستشناختی، مکانیکی و بیومکانیکی است. در رویکرد بیولوژیکی، پوشش گیاهی تقویت میشود تا از جاریشدن سیلاب و فرسایش خاک جلوگیری کند. پوشش گیاهی متراکم خود به کاهش تبخیر و تغذیه آبهای زیرزمینی کمک میکند».
او خاطرنشان کرد که عملیات مکانیکی مانند احداث تورسنگ(یا گابیون) و بندهای خاکی کوچک نیز میتواند مدیریت روانآبها را بهبود داده و وابستگی کشاورزی به منابع زیرزمینی را کاهش دهد.
به گفته او، «اجرای صحیح و علمی این طرحها در مناطق مختلف کشور از جمله مناطق مرکزی نتایج موفقی داشته و میتواند در مقیاس ملی تعمیم یابد».
به اعتقاد کارشناسان، در شرایطی که بخش قابلتوجهی از منابع آبی ایران با تبخیر و هدررفت مواجه است، احیای فناوریهای بومی استحصال آب باران و اجرای طرحهای آبخیزداری میتواند در حفظ منابع زیرزمینی، توسعه پوشش گیاهی و پایداری کشاورزی نقشی اساسی ایفا کند. اما تحقق این اهداف نیازمند عزم سیاستی، رویکرد دانشبنیان و اصلاح نظام سرمایهگذاری ملی است؛ مؤلفههایی که در صورت همافزایی، میتوانند مسیر مدیریت پایدار آب و امنیت غذایی کشور را هموار سازند.
پیشنهاد دولت، امنیت غذایی را به خطر می اندازد
در هفتههای اخیر، گزارشهایی از بررسی لایحه اصلاحی دولت درباره برنامه هفتم توسعه منتشر شده که در آن کاهش یا تعدیل برخی سنجههای عملکردی از جمله ضریب خودکفایی محصولات راهبردی و مواد مرتبط با حوزه آبخیزداری مطرح شده است.
ورمزیاری کاهش سطح اهداف به جای تمرکز بر اصلاح رویه های معیوب اداری را امر «غیردقیق» دانست و گفت:«هدف برنامه پنجساله باید ترسیم چشماندازی متعالی باشد، نه تکرار روندهای روزمره. اگر شاخصهای کلیدی امنیت غذایی و خودکفایی کاهش یابد، اساس برنامهریزی ملی زیر سؤال میرود».
وی با اشاره به هدفگذاری واقعگرایانه برنامه هفتم افزود: «در بخش دانههای روغنی، برنامه بر تولید ۴۰ درصد نیاز کشور تأکید دارد و در حوزه غلات، هدف ۹۰ درصد خودکفایی تعیین شده است؛ این اهداف نه غیرواقعی، بلکه قابل تحققاند، مشروط بر آنکه دولت محترم بتواند ارتباط میان دانش، فناوری و مزرعه را برقرار کند».
برای سرمایهگذاری مولد برنامه بریزید
به باور ورمزیاری، دستیابی به اهداف یادشده در گرو اصلاح فضای سرمایهگذاری کشور است. او میگوید:« سالانه حجم زیادی از سرمایههای مردمی به فعالیتهای غیرمولد مانند خرید ارز، طلا و املاک سرازیر میشود. اگر دولت بتواند با مالیاتستانی هدفمند از این حوزهها و تسهیل سرمایهگذاری در تولید، مسیر را برعکس کند، سیل سرمایه به سمت تولید حرکت خواهد کرد و تحقق شاخصهای برنامه هفتم دور از دسترس نخواهد بود».
وی همچنین تأکید کرد که برخی تلاشها برای حذف شاخص ناظر بر «ایمنی غذایی» از برنامه هفتم، اقدامی غیرکارشناسی و مضر برای سیاستهای کلان امنیت غذایی کشور است و باید مورد بازنگری قرار گیرد.