کد خبر: 219393

در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح شد

دانش اقباشاوی: می‌گفتند فیلم من شبیه آثار «گای ریچی» است

اقباشاوی برخلاف طیف قابل توجهی از همکارانش مخالف تفکیک جشنواره به بخش‌های ملی و جهانی است ولی انتقال این رویداد به استان فارس و شهر شیراز را به علت بروز جنگ تحمیلی ۱۲ روزه منطقی می‌داند. ز

تنور جشنواره جهانی فیلم فجر تازه با رسیدن به روزهای پایانی‌اش گرم شده بود که خبر رسید «دانش اقباشاوی» با فیلم ِ «زاپاتا» به شیراز آمده و قصد دارد اثرش را در این فستیوال اکران کند. اقباشاوی جزو معدود فیلمسازان عاشق سینما و سینه‌فیل است و به همین دلیل نمی‌توان لذت همنشینی با وی را به زمان دیگری موکول کرد. با اقباشاوی از هر دری حرف زدیم و نظر او را نسبت به برگزاری جشنواره فجر در شیراز جویا شدیم.

اقباشاوی برخلاف طیف قابل توجهی از همکارانش مخالف تفکیک جشنواره به بخش‌های ملی و جهانی است ولی انتقال این رویداد به استان فارس و شهر شیراز را به علت بروز جنگ تحمیلی 12 روزه منطقی می‌داند. زاپاتا پیش از اکران در جشنواره فجر در فستیوال‌های مختلف اروپایی نظیر «کارلووی‌واری» حضور پیدا کرد و بسیار مورد توجه مخاطبان اروپایی قرار گرفت. اثری که پیش‌بینی می‌شود با ورود به اکران آنلاین بتواند اتفاقات خوبی را برای کارگردانش رقم بزند. 

امسال با فیلم «زاپاتا» در جشنوارۀ جهانی فجر حضور دارید. تجربۀ حضور در شیراز طی این یکی‌دو روز چگونه بوده است؟

فیلم «زاپاتا» محصول سال ۱۴۰۲ است که به‌دلیل برخی موانع آیین‌نامه‌ای، امکان حضور در بخش رقابتی را نیافت؛ به‌همین‌دلیل در بخش «بازار» جشنواره شرکت داده شد. ما اصرار داشتیم که فیلم در هر بخشی که مقدور است حضور داشته باشد؛ چراکه با وجود نمایش در جشنواره‌های کارلووی‌واری، داکا، سوئد و استرالیا، این اثر هنوز در ایران دیده نشده بود.
نخستین اکران رسمی فیلم در ایران، روز پنجشنبه ششم آذرماه در سالن شماره ۵ جشنواره در شیراز انجام شد و اکران بعدی نیز فردا نهم آذرماه ساعت ۱۴:۳۰ خواهد بود.

در مجموع استقبال از جشنواره مطلوب است و هتل‌ها مملو از جمعیت هستند. البته انتقاد اصلی من دوری کاخ جشنواره از محل اقامت مهمانان است. بااین‌حال، با توجه به شرایط جنگی منطقه و تهدیدات اخیر، حضور مهمانان بین‌المللی از کشورهایی نظیر ترکیه (نوری بیلگه جیلان)، الجزایر (سمیرا حاج‌جیلانی)، چین و آمریکا و همچنین استقبال سینماگران ایرانی، بسیار ارزشمند و قابل‌تحسین است.

انتخاب شیراز به‌عنوان شهری فرهنگی با پیشینۀ ادبیِ حافظ و سعدی که نمایانگر هنر ایرانی یعنی «شعر» است، انتخاب شایسته‌ای‌است؛ اما ای‌کاش کاخ جشنواره در مرکز شهر و خیابان «زند»، در جوار سینماهای قدیمی و هتل‌ها قرار داشت تا شور و نشاط جشنواره به فضای عمومی شهر و میان شهروندان و دانشجویان نیز سرایت می‌کرد. درحال حاضر، همه‌چیز مطلوب است جز اینکه جشنواره پیوند عمیقی با بدنۀ شهر ندارد.

چه تفاوتی میان این فضای بین‌المللی با جشنواره ملّی فجر (که سال گذشته با فیلم «اسفند» در آن حضور داشتید) احساس می‌کنید؟

من اصولاً مخالف تفکیک بخش ملی و بین‌الملل هستم. تجربیات دهه‌های 1360 و 1370 شمسی نشان می‌دهد که برگزاری هم‌زمان این دو بخش، فرصت تعامل میان سینماگران ایرانی و خارجی را فراهم می‌کرد. تفکیک این دو، فضا را دوگانه کرد. بااین‌حال، امسال به‌دلیل جنگ 12روزه که به ما تحمیل شد، برگزاری مستقل جشنواره جهانی را به فال نیک می‌گیرم و آن را فاکتور مثبتی می‌دانم؛ زیرا این رویداد توانست فضای بایکوت و تحریم فرهنگی را بشکند. در غیر این صورت، در شرایط عادی، همچنان طرفدار ادغام جشنواره‌ها هستم.

فضای فیلم «زاپاتا» چگونه است؟ فیلم «اسفند» اگرچه اثری در ژانر دفاع مقدس بود، اما اتمسفری کاملاً سینه‌فیلی داشت؛ به نظر می‌رسد «زاپاتا» نیز در تداوم همان فضا و نگاه باشد.

بله، البته «اسفند» هم یک فیلم ژانر ( زیرژانر جاسوسی/ همچین حماسی) و همچنین یک «بادی‌مووی» (رفیق‌بازی) بود. اما «زاپاتا» تجربه‌ای کاملاً مستقل است که با سرمایه‌ای اندک (زیر یک‌میلیاردتومان) و به تهیه‌کنندگی زنده‌یاد ایرج تقی‌پور ساخته شد. این فیلم یک اثر «کمدی سیاه» و جنایی است که در فرم «مستندنمایی» (Mockumentary) اجرا شده است؛ شبیه به آثاری همچون «زلیگ» وودی آلن، «پروژه جادوگر بلر» یا «ت مثل تقلب» اُرسن ولز.

استقبال از این فیلم در جشنواره کارلووی‌واری بسیار عالی بود و سالن‌ها مملو از تماشاگر شدند و حین تماشای فیلم بسیار می‌خندیدند. پریروز، بنده دیر به محل اکران رسیدم و زمانی که آمدم، نمایش فیلم پایان یافته بود؛ اما با وجود آنکه در سانس اول تعداد تماشاگران محدود بود، مسئولان سالن می‌گفتند که مدام صدای خنده به گوش می‌رسید و علت را جویا می‌شدند که توضیح دادم این ویژگی ژانر «کمدی سیاه» است. اینکه ما توانستیم از مخاطبان بین‌المللی (از جمله تماشاگران استرالیایی و چک) خنده بگیریم، برایم بسیار لذت‌بخش بود. همان‌طور که اشاره کردید، «زاپاتا» یک تجربۀ کاملاً سینه‌فیلی است؛ به‌طوری که در بخش‌هایی به فیلم "گریز" (The Getaway) سام پکین‌پا ارجاع داده‌ایم و از نظر فرمی نیز رویکردی مشابه آثاری چون "زلیگ" یا «پروژه جادوگر بلر» داشته‌ایم.  «زاپاتا» اثری کاملاً سینه‌فیلی است که ادای دینی به خود سینما محسوب می‌شود. 

شبیه فیلم «اژدها وارد می‌شود» ساختۀ مانی حقیقی

بله، اتفاقا اژدها وارد می‌شود یکی از فیلم‌های موردعلاقه من است.

به دهۀ 1380 اشاره کردید؛ دورانی که امکان دیدار با فیلمسازان برجسته و تماشای آثار روز سینمای جهان فراهم بود. وقتی تاریخچۀ جشنواره را مرور می‌کنم، می‌بینم که حتی جک نیکلسون برای بازی در فیلم «قول» (ساختۀ شان پن) از جشنواره فجر جایزه گرفت، یا بزرگی چون تئو آنجلوپولوس در آن ادوار مهمان تهران شد.

بله، یا مثلاً ایلیا سلیمان به جشنواره آمد. هانی ابواسعد با فیلم «اینک بهشت» (Paradise Now) حضور داشت؛ یا اگر یادتان باشد، فیلم استرالیایی و درخشان «حصار ضدخرگوش» (Rabbit-Proof Fence) در جشنواره اکران شد. در بخش‌های جنبی نیز اتفاقات مهمی می‌افتاد؛ مثلاً نمایش نسخۀ نهایی کارگردان فیلم «اینک آخرالزمان» روی پردۀ عریض، تجربه‌ای حیرت‌انگیز بود. خوب به‌خاطر دارم که این فیلم را دو بار در طول جشنواره تماشا کردم؛ یک‌بار در سینما کریستال و بار دیگر در سینما فرهنگ.

فیلم «گُست‌داگ» جیم جارموش هم بود. حتی خاطرۀ جالبی از سال ۱۳۷۹ دارم که طی آن ارتباط تصویری زنده‌ای با جیم جارموش برقرار شد. در آن زمان، ویدئوکنفرانس و تماس تصویری پدیده‌ای بسیار نوظهور و عجیب محسوب می‌شد، اما این ارتباط به‌صورت زنده برقرار شد و ایشان صحبت کردند. اگر اشتباه نکنم، طرف گفت‌وگو با او در آن جلسه، آقای بهروز افخمی بود.

به کمدی سیاه اشاره کردید؛ ژانری که اکنون در سینمای جهان با آثاری مثل فیلم‌های پل توماس اندرسون یا «انگل» بونگ جون-هو بسیار مورد توجه است. اگر برادران کوئن در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی آن ترکیب خاص را به سینمای پست‌مدرن تزریق کردند، امروز گویی شاهد رجعتی دوباره به همان سبک و سیاق هستیم. در همین فیلم «زاپاتا» نیز، همان‌طور که اشاره کردید، مؤلفه‌هایی یادآور فیلم «قاپ‌زنی» یا همان اتمسفر «قفل، انبار و دو بشکه باروت» و فضای جنایی به چشم می‌خورد.

بله، دقیقاً بحث «گای ریچی» مطرح است. دلیل اینکه نام او در ذهن من پررنگ شده، این است که در جشنواره کارلووی‌واری، تقریباً در تمامیِ هفت نقدی که بر فیلم نوشته شد، منتقدان اذعان داشتند که «زاپاتا» یادآور سینمای گای ریچی است. نکتۀ جالب‌توجه اینجاست که من در زمان ساخت این فیلم، هیچ اثری از گای ریچی ندیده بودم! تنها پس از خواندن این نقدها بود که کنجکاو شدم، فیلم‌هایش را دیدم.

برنامه شما برای اکران عمومی «زاپاتا» چیست؟

این فیلم آخرین یادگار زنده‌یاد ایرج تقی‌پور است. ما شرکای سرمایه‌گذار (بنده، کریم نیکونظر، اویس طوفانی و بهراد مهرجو) پس از بررسی‌ها به این نتیجه رسیدیم که با توجه به ساختار تجربی فیلم و فقدان ستاره‌های گیشه‌پسند، بهترین بستر برای نمایش آن، «اکران آنلاین» است. فیلم ستارۀ مشهور ندارد اما بسیار سرگرم‌کننده است. بنابراین احتمالاً پس از یک افتتاحیه محدود، فیلم را مستقیماً در پلتفرم‌های آنلاین عرضه خواهیم کرد تا مخاطبان بتوانند آن را تماشا کنند.