سریال «همه چیز عادلانه است» که با حضور کیم کارداشیان ساخته شد، نمونهای آشکار از شکست مطلق در تلویزیون معاصر است. این پروژه نه تنها از نظر هنری و روایی بیاعتبار بود، بلکه نشان داد چگونه صنعت سرگرمی تحت سلطه چهرههای تبلیغاتی و جریانهای فمینیستی سطحی، به جای کیفیت و اصالت، به نمایشهای پرزرقوبرق و بیمحتوا تن داده است. کارداشیان که هیچ تجربه جدی در بازیگری ندارد، در نقش اصلی یک درام حقوقی ظاهر شد و نتیجه چیزی جز یک اجرای مصنوعی و بیروح نبود. حضور او در کنار بازیگران بزرگی مانند گلن کلوز و نائومی واتس نه تنها کمکی به اعتبار سریال نکرد، بلکه تضاد میان حرفهایها و یک چهره صرفاً رسانهای را آشکارتر ساخت. منتقدان بهدرستی این سریال را یکی از ضعیفترین آثار سال دانستند و امتیاز پایین آن در پایگاههای معتبر نشان داد که مخاطبان نیز فریب تبلیغات را نخوردند.
از سوی دیگر، فمینیسم سطحی که این سریال بر آن بنا شده بود، به جای پرداختن به مسائل واقعی زنان، تنها یک شعار تبلیغاتی بود. داستان گروهی از وکلای زن که علیه ساختار مردسالار میایستند، در عمل چیزی جز یک کلیشه تکراری و بیاثر نبود. این نوع روایتها نه به توانمندسازی زنان کمک میکند و نه ارزش هنری دارد؛ بلکه صرفاً ابزاری برای جلب توجه رسانهای و فروش محصولی بیکیفیت است. هرچند سریال توانست در روزهای نخست آمار بالایی در پلتفرمهای پخش آنلاین ثبت کند، اما این موفقیت صرفاً ناشی از کنجکاوی اولیه و قدرت تبلیغاتی کارداشیان بود. واقعیت این است که «همه چیز عادلانه است» نه بهعنوان یک اثر هنری، بلکه بهعنوان یک محصول بازاری شکست خورد. این شکست نشان میدهد که وقتی صنعت سرگرمی به جای استعداد و کیفیت، به چهرههای تبلیغاتی و شعارهای فمینیستی تکیه کند، نتیجه چیزی جز سقوط اعتبار و بیاعتمادی مخاطبان نخواهد بود. این سریال نماد بحران فرهنگی امروز است؛ جایی که ستارههای ساختگی و شعارهای توخالی جای هنر واقعی را گرفتهاند و مخاطب تنها با یک نمایش حداقلی و بیروح مواجه میشود.