رهبر انقلاب در همه ادوار دولتها حمایتی تمامقد از دولت داشتهاند؛ دولت مستقر برای رهبری موردحمایت حداکثری بوده است. آنجایی هم که نقدی داشتند، در ملأعام به دولتها گفتهاند؛ در دیدارهای مختلف با مردم ایدهها و نگاههای خودشان را گفتهاند که بین رهبری و دولتها فاصلهای نیفتد. نکته دوم، دفاع همهجانبه ایشان از دولتها حتماً به معنای تأیید همه کارهای دولت نیست. این خطایی شناختی است که ما مرتکب آن میشویم. وقتی مسئله، مسئله دفاع از دولت است، دفاع از اصل دولت، دفاع از حق تصمیمگیری دولت یک بحث است؛ مسئله نقد تصمیمهایی که در دولت، در موضوعات مختلف گرفته میشود و کمک به دولت، مطلب دیگری است. ما در کشور، مسئلهای به نام «فناوری مشارکت و همیاری با دولت» را نداریم و این را بلد نیستیم یا منتقد بیرحم هستیم یا دوستی خالهخرسه داریم و دوست مشفق. اگر بین این دوگانه، به مدلی دست پیدا کنیم که در عین اینکه دلسوزانه نکاتی را به دولت میگوییم، به مجلس و به جاهای مختلف هم بگوییم.
اولاً اینکه لزوماً ناظر بر نقد یکسویه نباشد؛ نکته دوم اینکه صلاحیت نقد باید در افراد نقدکننده و منتقد وجود داشته باشد. اجزای این فناوری این است، فناوریای که نامش را «فناوری همسویی و تعامل با دولت» گذاشتهام اجزایی دارد؛ اولین جزء آن ارزیابی صلاحیت فرد منتقد است. آیا هرکسی در فضای مجازی، بدون دادههای اصلی، بدون دادههای تصمیمگیری امکان این نقد را دارد؟ و چرا این نقدکردنهای بدون پشتوانه دادهای هیچهزینهای در کشور ندارد؟ مثل کشوری شدیم که عبور از چراغقرمز هزینه ندارد. کدام عاقلی است که پشت چراغقرمز بایستد؟ شما با مکانیسمها میتوانید کشور را اداره کنید. پس مسئله اول ارزیابی صلاحیت منتقدان است. مکانیسمهایی باید برای این امر وجود داشته باشد، پنالتیهایی برای این کارها دیده شود. اول جنگ، یک مصوبه دوفوریتی در مجلس داشتیم؛ قانون مجازات همراهی و همکاری با رژیم صهیونیستی؛ برای اینکه اساساً همکاری با رژیم در هر سطحش باید با اشد مجازات برخورد شود. ما هیچ مکانیسمی برای برخورد و جرمانگاری و لطمهزدن به سرمایه اجتماعی دولتها و حاکمیت نداریم. هر کسی با یک داده تلگرامی دست به افشاگری میزند؛ این افشاگریها هم باب شده که هیچهزینهای ندارد. آدمهای مختلف مصونیتهای متعدد پیدا میکنند. این بخش اول یا رکن اول این فناوری یا مکانیسم است. موضوع دوم، سازوکار آن است. بسیاری از آدمهایی که امروز آسان سرمایه اجتماعی مردم را ناامن میکنند، خودشان کسانی هستند که در جلسات مختلف به تصمیمگیرندهها، دسترسی دارند و جالب است که همین افراد شدهاند، افشاگرهای مهم. اگر این امکان را دارند که بتوانند نقدی را به دولت از سازوکار خودش بگویند؛ نماینده مجلس یا وزیرند، چه عادت بدی است که از سر قیف، حل مسئله را شروع میکنیم؟ مسئله دیگر موضوع سطوح نظام است که میتوانیم در آن ورود پیدا کنیم. مسئلههایی مثل امنیت ملی، مسائل دفاعی - امنیتی، موضوعات محرمانه نظامند که اظهارنظر درباره آنها در ملأعام جرم است. در دنیا قوانینی وجود دارد برای اینکه در سخنرانیها، گفتوگوها و نوشتهها رعایت شود که اولاً وارد دادهها و مسائل محرمانه نظام نشوند، از یکطرف به مصالح ملی لطمه وارد نشود. ما رقابت در برملاکردن اسرار نظام در کشور گذاشتهایم. اگر این سه ضلع یعنی صلاحیتهای منتقد، حیطهبندی نظام مسائل و از آن طرف مکانیسم انتقاد درست طراحی شود، اقلی از سازماندهی پیدا میشود که باعث میشود این حجم از انتقادهایی که چه به این دولت، چه به دولتهای قبل وارد شده، قابلمدیریت و کنترل شود. نکته مهمتر این است که خیلی موارد دیگر امکان ورود پیدا نمیکنند، یعنی وقتی این چهارچوب سهگانه را رعایت نکنید، صلاحیت نداشته باشید و ورود به مسائل پیدا کنید، حتماً در ادامه پنالتیهایی برایت دیده میشود که نمیصرفد، میکروفون و توییتر را روشن کنید و روی صفحه سفید هر چیزی که میتوانید بنویسید.
فهمی خطا از بیانات رهبر انقلاب
نباید فرمایش حضرتآقا را به این منظور بگیریم که همه همسو هستیم یا حتی رهبر انقلاب همسو با همه تصمیمهای دولت است، نه از اینطرف به این معنا بگیریم که آقا مصلحت دارند، وظیفه خودشان را انجام میدهند، ما هم وظیفه خودمان را انجام میدهیم. خیلی از این آقایان معتقد این نگاه هستند؛ میگویند آقا یک وظیفه دارد، ما هم یک وظیفه داریم. به یک ترجمه بینابینی جدیدی نیاز داریم، برای اینکه بتوانیم این مفهوم را به نقطه درستی برسانیم. اگر مریضی وجود داشته باشد، حتی اگر مریض عزیزتان باشد، حتماً جراحیاش میکنید؛ اگر پزشک باشید حتماً پیشقدم میشوید برای آنکه آن عزیزتان را جراحی کنید. حتماً جراحیکردن آن آدم درد دارد، رنج دارد، مصیبت دارد، نگرانی دارد، ولی به معنای عدول از این مأموریت نیست. متأسفانه عدهای برداشتشان از فرمایش حضرتآقا یا انفعال است یا اینکه آن طرف میگوید آقا کار خودشان را میکنند، ما کار خودمان را میکنیم. این وسط نیاز به یک ترجمه درست از مشارکت داریم که اساساً کار احزاب، گروهها، جریانهای اجتماعی همین است.