طرح تربیت بهداشتکار دهان و دندان یا همان «قانون تربیت بهداشتکار دهان و دندان» برای گسترش خدمات درمانی و بهداشتی در روستاها، با تصویب مجلس در ابتدای دهه 60 در کشور اجرا شد.
هدف از تصویب و اجرای این طرح، تربیت نیروهای حد واسط برای خدمت در مراکز بهداشتی و درمانی مناطق محروم روستایی و شهرهای کمجمعیت بود؛ چراکه در آن بازه تاریخی جمعیت روستاییان و مناطق محروم ایران به طور کل از سرویس و خدمات بهداشت و درمان دهان و دندان محروم بودند.
طرح بهداشتکاران دهان و دندان در کمتر از ۱۰ سال حدود ۶ هزار نیروی انسانی را در اختیار وزارت بهداشت و سیستم شبکه بهداشت گذاشت؛ اما این وضعیت و خدمت به مناطق محروم نیز موقتی بود و علاوه بر تعطیلی طرح، بهداشتکاران با ۶ سال سابقه خدمت، رفتهرفته در دانشکدههای دندانپزشکی پذیرفته شدند و با دریافت مدرک دکتری دندانپزشکی، دیگر تمایلی به حضور در روستاهای محل خدمت خود نداشتند.
براساس طرحهای تحول سلامت و بهداشت دهان و دندان در دوره وزارت هاشمی، مجدداً مسئله جذب و تربیت نیروهای حد واسط دندانپزشکی یا همان بهداشتکاران دهان و دندان مطرح شد و بهمنظور ارائه خدمات درجه 1 و 2 دندانپزشکی در مراکز بهداشت و خانههای سلامت و کمک به امر پیشگیری و مراقبت از دندانها، برخی دانشکدههای علوم پزشکی مانند علوم پزشکی شیراز، گرایش به طور محدود در مقطع کاردانی، بهداشتکار دهان و دندان و در برخی رشتهها تکنسینهای سلامت دهان جذب شد؛ اما به دلیل کمبود بودجه و نبود ردیف مشخص استخدامی، فارغالتحصیلان این دو رشته، علیرغم داشتن تعهد خدمت ولی در خانههای بهداشت بهکار گرفته نشدند و پس از فارغالتحصیلی بیکار ماندند.
آنطور که شنیده میشود وزارت بهداشت قصد دارد با برگزاری آزمون، بهداشتکاران را به دانشجویان دکتری دندانپزشکی تبدیل کند. این آزمون از سوی دندانپزشکان مورد انتقاد قرار گرفته و برای لغو شدنش، کارزاری نیز ثبت کردهاند. از جمله انتقادهای جدی دندانپزشکان این است که برگزاری چنین آزمونی، رانتی محسوس برای جمعیت کمی از بهداشتکاران دهان و دندان به حساب خواهد آمد؛ چراکه دندانپزشکی یکی از رشتههای سطح بالا و پرطرفدار بین رقابتکنندگان کنکور سراسری است و برگزاری چنین آزمونی، فرصتی راحت برای قبولی در رشته دندانپزشکی است. گذشته از این، اهداف طرح تربیت بهداشتکار دهان و دندان، دسترسپذیر شدن خدمات اولیه دندانپزشکی برای مناطق محروم و روستاها بود. این درحالی است که پس از تربیت بهداشتکاران دهان و دندان و اخذ مدرک دکتری دندانپزشکی توسط بهداشتکارانِ سابق، شاهد بودیم که این افراد دیگر علاقهای به خدمت و فعالیت در مناطق محروم و روستاها نداشتند و از اهداف اصلی طرح که قابل دسترس شدن خدمات دندانپزشکی برای مناطق محروم بود، دور شدیم.
در پاسخهای رسمی به اعتراض دندانپزشکان اعلام شده است که این آزمون صرفاً برای حدود ۱۶۰ نفر و فقط برای حلوفصل یک پرونده قدیمی برگزار میشود. دندانپزشکان منتقد معتقدند که علاوه بر این، در گذشته نیز چندین نوبت آزمونهای تکمیلی و خاص برای بهداشتکاران دهان و دندان برگزار شده و این مسیر، عملاً به یک روال تکرارشونده تبدیل شده است. آنها اذعان دارند که حتی اگر جمعیت هدف فعلی محدود باشد، ایجاد و تثبیت یک مسیر استثنایی، خود میتواند به الگویی تبدیل شود که راه را برای طرح درخواستهای مشابه در آینده، تحت عناوین و بهانههای دیگر باز میگذارد. از این رو، این اطمینان که «فقط همینیکبار است» برای دندانپزشکان قانعکننده نیست. آنچه مایه نگرانی دندانپزشکان و منتقدان این آزمون است، تثبیت «استثنا» بهعنوان یک «رویه» است؛ روالی که امروز با عنوان رسیدگی به وضعیت حدود ۱۶۰ نفر آغاز شود و فردا به گروهها و عناوین دیگر تعمیم مییابد.
در دهه 90 چه نیازی به بهداشتکار دهان داشتیم؟
دکتر میرمهدی دانشور، دندانپزشک جوان در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره طرح تربیت بهداشتکار دهان و دندان و آزمون تبدیل وضعیتی که قرار است برگزار شود، گفت: «در دهه ۶۰، تعداد دندانپزشکان در کشور بسیار کم بود؛ دانشکدههای دندانپزشکی نیز اندک بودند و در مجموع نیروهای متخصص محدودی وجود داشت. به همین دلیل، در مجلس طرحی را تصویب کردند. بر اساس این طرح، هنگام شرکت در کنکور علاوه بر رشتههایی مانند پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و دیگر رشتهها، رشتهای تازه ایجاد شد به نام «بهداشتکار دهان و دندان». وجود چنین رشتهای امر عجیب و غریبی نبود؛ در پیشرفتهترین کشورها نیز رشتهای مشابه وجود داشت. البته آنچه در ایرانِ آن زمان ایجاد شد، دامنه فعالیتش اندکی گستردهتر از نمونههای مشابه در جهان بود.»
وی ادامه داد: «قانون تصویبشده بر این مبنا بود که کشور با کمبود دندانپزشک روبهرو است و تربیت تعداد موردنیاز چه برای شهرهای مختلف و چه برای مناطق محروم زمانبر خواهد بود؛ زیرا رشته دندانپزشکی ششساله است. از سوی دیگر، در روستاها و مناطق محروم مردمی بودند که دنداندرد داشتند و مشکلشان نیازمند رسیدگی فوری بود. بنابراین این پرسش مطرح شد که چه باید کرد؟ راهحلی که به آن رسیدند، استفاده از همین رشته تازهتأسیس بود؛ تربیت نیرو در مدت دو سال و اعزام آنان به روستاها؛ توجه کنید؛ به روستاها و مناطق محروم.»
این دندانپزشک جوان توضیح داد: «قرار بود این افراد، مجموعهای از کارهای محدود را انجام دهند که مهمترینشان «کشیدن دندان» بود. بیمار درد داشت و نمیشد به این نیروها آموزش کاملِ عصبکشی، پرکردن و سایر درمانهای تخصصی را داد؛ بنابراین وظیفهشان این بود که دندانِ فردِ گرفتارِ درد را بکشند. از شهرهای مختلف سراسر کشور افراد را جذب کردند و برای آنان نوعی وضعیت استخدامی نیز فراهم شد. همزمان با تصویب قانون در مجلس، پیشبینی شده بود که شش سال پس از آغاز فعالیت این نیروها، از میانشان آزمونی گرفته شود و اگر در آن موفق بودند، بتوانند ادامه تحصیل داده و وارد رشته دندانپزشکی شوند.»
دانشور افزود: «اینکه آن قانون و آن اتفاق در آن زمان درست بوده یا غلط، بحث دیگری است؛ اما در روستاها نیاز داشتیم، اما این بهداشتکاران بعد از شش سال، به مرور به شهرها آمدند و مطب زدند. درحالیکه هدف اولیه، رسیدگی به مناطق محروم، مردم روستاها و مشکلاتشان بود. اگر واقعاً دنبال چنین اهدافی بودیم، وقتی این افراد را تربیت کردیم و بعد گفتیم دندانپزشک بشوند، چرا رفتند جاهایی که بتوانند مطب خصوصی بزنند و درآمد کسب کنند؟ این افراد شدند مدیر و بعد هم تصمیمگیرنده و این چرخه ادامه پیدا کرد. بسیاری از دندانپزشکان نسبت به این نحوه دکتر شدنِ این افراد اعتراض دارند؛ چون اینها همان موقع هم که کنکور میدادند، رتبهشان آنقدر خوب نبوده و با شرایط ویژه آمدهاند.»
وی عنوان کرد: «اتفاقی که در دوره وزارت دکتر هاشمی افتاد این بود، در شهر شیراز آمد و مجوز گرفت که دوباره در آنجا بهداشتکار تربیت کنند. در دهه 90 با اینکه سالهای زیادی از طرح اولیه گذشته بود، ما تعداد خیلی زیادی دندانپزشک داشتیم. الان هم تمام مراکز بهداشتی ما با نیروهای طرحی تقریباً پر هستند و اگر هم جایی پر نیست، بهخاطر کمبود دندانپزشک نیست، بلکه بهخاطر حقوق بسیار پایین است.»
دانشور توضیح داد: «خلاصه این داستانی است که اکنون وجود دارد و مربوط به همان افرادی است که در آن بازه آمدند و وزارت بهداشتِ دکتر هاشمی برایشان یک مجوز محدود صادر کرد. آنها شش سالشان گذشته و بعد از طریق دیوان عدالت اداری اقدام کردند و حکم گرفتند که «آزمون را برای ما برگزار کنید، ما هم دکتر شویم.» همانطور که گفتم، این ماجرا خودش اشکال دارد؛ یعنی همان زمان هم که تصویب شد، بحث ۴۰ نفر بود؛ چرا ۱۶۰ نفر شدند؟ یک شهر بود؛ چرا دو شهر شد؟ یعنی در همان مرحله هم مسئله وجود داشت.»
آمارها درباره توزیع دندانپزشک چه میگوید؟
مشکلات درمان دندان و حوزه دندانپزشکی در کشورمان تنها در هزینههای بالا تعریف نمیشود و هزینه نامتعارف دندانپزشکی یکی از مشکلات این حوزه است. در آن سوی ماجرا اما عدم توزیع مناسب دندانپزشکان در شهرهای مختلف و متمرکز شدن دندانپزشکان عمومی و تخصصی در کلانشهرها و مراکز استانها از دیگر مشکلات حوزه درمان دندان است. براساس آخرین آمار منتشرشده توسط سازمان نظامپزشکی ایران، سرانه دندانپزشکان عمومی و متخصص در ایران به ترتیب 38 و شش دندانپزشک در هر 100 هزار نفر جمعیت است. استان تهران و سیستانوبلوچستان به ترتیب با سرانه 101 و 15 دندانپزشک عمومی، 16 و سه دندانپزشک متخصص به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت، برخوردارترین و محرومترین استان از نظر سرانه دندانپزشکان عمومی و متخصص در کشور هستند.
در گفتوگوهایی که «فرهیختگان» با دندانپزشکان انجام داده است، این نکته بارها از سوی دندانپزشکان مختلف مطرح شده که دندانپزشکان کشور عمدتاً به دلیل کمبود امکانات و نبود زیرساختهای مناسب، تمایلی به حضور در مناطق محروم ندارند و اگر وضعیت امکانات چه در حوزه شهری و چه در حوزه تخصصی دندانپزشکی بهتر بود، شاید امروز با مشکل عدم توزیع نامناسب دندانپزشکان در کشور روبهرو نبودیم.
44 درصد کل دندانپزشکان در تهران هستند
در گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس آمده است که تا سال 98 در ایران 30811 دندانپزشک عمومی و 4593 دندانپزشک متخصص وجود داشته است. این تعداد نشاندهنده حضور 43 دندانپزشک در هر 100هزار نفر است. براساس این مطالعه، بررسی توزیع دندانپزشکان عمومی دارای پروانه پزشکی و شاغل در کشور حاکی از آن است که 65 درصد آنها در مرکز استانها مشغول به کارند. استان تهران 44.3 درصد از کل دندانپزشکان عمومی کشور را به خود اختصاص داده است و به این ترتیب در رتبه نخست سرانه دندانپزشک عمومی به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت در بین 31 استان قرار گرفته است.
حدود 20 درصد از دندانپزشکان عمومی کل کشور نیز پس از استان تهران، در استانهای اصفهان، یزد، البرز، فارس، مازندران و گیلان فعالیت دارند. در سال 1388 استانهای تهران، اصفهان و یزد بیشترین نسبت دندانپزشک عمومی به جمعیت را داشتند و پس از 10 سال همچنان برترین استانها هستند. ارائه خدمات تخصصی دندانپزشکی، استانهای تهران و ایلام بیشترین نسبت دندانپزشک متخصص به جمعیت را دارند. همچنین گزارشهای منتشرشده در این زمینه نشان میدهد تراکم دندانپزشکان در استانهای مرکزی کشور در مقایسه با استانهای مرزی بیشتر است.
صدرنشین توزیع دندانپزشک در کشور تهران است
استان تهران با سرانه کل 116 دندانپزشک (عمومی و متخصص) به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت، در رتبه نخست از نظر توزیع دندانپزشک در کشور قرار دارد. پس از آن، استانهای یزد، اصفهان و فارس به ترتیب در رتبههای دوم تا چهارم قرار دارند. میانگین سرانه کل کشور نیز، 44 دندانپزشک به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت است. از بین 31 استان کشور، 11 استان سرانهای بالاتر از میانگین سرانه دندانپزشک در کشور دارند. استان سیستانوبلوچستان با سرانه 18 دندانپزشک به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت، محرومترین استان از نظر تعداد دندانپزشک است که اختلاف سرانه دندانپزشک در آن با برخوردارترین استان یعنی تهران، 98 دندانپزشک به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت است.
طی چند دهه اخیر، تعداد دندانپزشک متخصص تربیتشده در کشور از کمتر از 50 متخصص دندانپزشک پیش از انقلاب اسلامی به 5808 متخصص دندانپزشک در سال 1402 رسیده است؛ اما این افزایش تعداد دندانپزشکان متخصص منجر به ارتقای سلامت دهان و دندان مردم نشده است. از دیگر چالشهای موجود در حوزه دندانپزشکی کشور که خود دندانپزشکان نیز به آن اذعان دارند، کمبود تجهیزات و زیرساختهای لازم و همچنین دشواری دسترسی به مواد اولیه باکیفیت و قیمت مطلوب در حوزه دندانپزشکی است.
آنگونه که پیداست، ظاهراً دندانپزشکان عمومی و شاغل در مراکز دولتی گاهی از اولیهترین تجهیزات برای ارائه خدمات به بیمار هم محروم هستند و به دلیل همین مسئله دندانپزشکان مایل به خدمت در مناطق محروم و روستایی نیستند؛ چراکه به گفته آنها مراکز دولتی سادهترین تجهیزات و مواد اولیه را در اختیار دندانپزشک برای درمان و ویزیت بیماران قرار نمیدهند. اکنون باید دید که تبدیل وضعیت 160 نفر از بهداشتکاران دهان و دندان باز هم چرخه قبلی عدم دسترسی مناطق محروم به دندانپزشک را تکرار خواهد کرد یا وزارت بهداشت، مجبور خواهد شد که زیرساختها را برای حضور دندانپزشکان تقویت کند؟