روز یکشنبه اتفاقی مهم در بیروت پایتخت لبنان رخ داد که از تمام وقایع روی داده طی آتشبس، متفاوت بود. در حمله رژیم صهیونیستی به محله امنیتی حاره حریک در منطقه شیعهنشین ضاحیه در جنوب بیروت، «هیثم علی طباطبایی» مشهور به «ابوعلی» به شهادت رسید. گفته میشود او فرمانده ستاد نظامی مقاومت لبنان بود.
این ترور بالاترین سطح اقدام پس از آتشبس بوده و یادآور وقایع منتهی به جنگ ۶۶ روزه سال ۲۰۲۴ است؛ وقایعی که در آنها بهصورت پیاپی دو رئیس ستاد مقاومت لبنان به شهادت رسیدند.
سمتوسوی تحولات
بررسی زوایایی از ترورهای اخیر میتوانند به این سؤال پاسخ دهند که «آیا رژیم صهیونیستی به سمت جنگ در لبنان حرکت میکند؟»
1- با آغاز جنگ در غزه، جبهه اسناد یا پشتیبانی از غزه شکل گرفت و به ترتیب حملاتی از سوی لبنان، یمن، عراق و ایران علیه رژیم صهیونیستی اجرا شدند.
با وقوع جنگ در لبنان این پشتیبانی شامل آنها شد و عملیات وعده صادق-۲ توسط ایران اجرا گشت. در شرایط کنونی یمن و عراق بزرگترین گزینههای پشتیبانی از لبنان در صورت وقوع جنگی دیگر هستند.
ازاینرو ترورها بر کسانی متمرکزند که در مقاومت لبنان دارای ارتباطاتی با مقاومت منطقه از جمله یمن داشتهاند. پس از حمله به بیروت شبکه خبری عبری کان گزارش کرد: «ترور رئیس ستاد حزبالله، هیثم الطباطبائی، ضربهای سنگین برای حوثیها در یمن است که زیر نظر او آموزش دیدهاند و او را الگو میدانستند.»
در اواخر تابستان نیز وسیم جباعی مشهور به مهدی حناویه ترور شده بود.
گرچه جبهه یمن حتی با قطع یا اختلال ارتباطات با مقاومت لبنان، خود راسا فعالیت خواهد کرد؛ اما هماهنگی آن با این گروه میتواند منجر به افزایش کیفیت و اثرگذاری حملات شود.
در آخرین ماههای جنگ غزه مقاومت یمن ۷۰ موشک بالستیک و دهها پهپاد به سمت سرزمینهای اشغالی پرتاب کرد و اگر این کمیت را در بازه چندروزه جنگ محتمل لبنان تکرار کند، کار بر صهیونیستها دشوار خواهد شد.
تلاش برای اختلال در جبهه پشتیبانی از لبنان که قرار است در صورت مبادرت رژیم صهیونیستی به جنگ فعال شود، حرکت تلآویو به سمت جنگ را گوشزد میکند.
2- رژیم در تمام جنگهای دو سال اخیر با هدفگیری رأس فرماندهی موفق به کنترل پاسخهای فوری و سنگین طرف مقابل شده است؛ پس بر اساس این رویه و درسی که گرفته است، پیش از هر اقدام جنگی، دست به حذف رئوس میزند. ترور رئیس ستاد نظامی مقاومت لبنان بر این مبنا نشانهای از جنگ تلقی میشود.
3- پس از ۷ اکتبر در فقدان جنگ، هربار جبهه داخلی صهیونیستها دچار التهاب میشود. در حال حاضر با توقف جنگ غزه، التهاب در ارتش روند صعودی گرفته است.
در روزهای اخیر ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش به دنبال برگزاری جلسات ارزیابی با تعدادی از افسران ارشد ارتش، مجموعهای از اقدامات تنبیهی و برکناری را علیه برخی از آنان اعمال کرده است.
طبق این تصمیمات، چند ژنرال ذخیره ارتش مانند «آهارون هالیوا»، رئیس پیشین بخش اطلاعات نظامی «امان»، «یارون فینکلمن»، فرمانده سابق منطقه جنوبی و «اودی باسیوق». رئیس پیشین بخش عملیات از خدمت برکنار شدند و «آوی روزنفلد» فرمانده لشکر ذخیره ارتش رژیم و نیز افسر اطلاعات این لشکر اخراج شدند. این افراد پیشازاین از مسئولیتهای اصلی خود استعفا داده بودند؛ اما خارجکردن کلی آنها یا به عبارتی تصفیهشان از ساختار گام تنبیهی بزرگتر است؛ درحالیکه پیشازاین، استعفای این افراد پایان کار تلقی میشد.
همزمان با این تحول، یسرئیل کاتس وزیر جنگ کابینه که مسئولیتی سیاسی دارد خواهان بازنگری در اخراجهای صورتگرفته توسط ارتش شده است.
در سوی دیگر، خروج از خدمت تعدادی از نظامیان به دلیل بحرانهای جنگی پیاپی به مشکل تأمین سرباز دامن زده و نهادهای امنیتی از رشد قاچاق اسلحه در فلسطین اشغالی به دلیل دانش و تجربه اندک افراد جدید خبر دادهاند.
علاوه بر این موارد، نمونههایی از درگیری گروهی میان سربازان رخ داده که حکایت از بروز شکاف در بدنه اصلی ارتش دارد. تلآویو اگر احساس کند این روند میتواند به فروپاشی اوضاع در داخل منتهی شود، به سمت جنگی دیگر حرکت میکند تا با فضاسازی مجدد مانع فعالشدن گسلهای داخلی گردد. دردسترسترین جبهه کنونی برای صهیونیستها جهت مبادرت به جنگ، لبنان است. جبهه غزه به دلیل مشکلات مرتبط با افکار عمومی جهانی مسدود شده است. جبهه یمن بسیار دور بوده و در عراق شرایط به طور کامل فراهم نیست.
وظیفه محور و مقاومت لبنان
مقاومت لبنان برای پاسخ به اوضاع نیازمند توجه به برخی مسائل است.
1- مقاومت لبنان در حال بازسازی توانمندیهای خود است و هرچه بتواند تا پیش از جنگ بعدی زمان بخرد، ظرفیتهای بیشتری کسب میکند. پس بهترین راه، تمهیداتی است که یاریگر مقاومت در این مسیر باشند. ترورهای مداوم و سطح بالا، اختلالی در مسیر بازسازی مقاومت بوده و همچنین این گروه را برای پاسخی که میتواند منجر به درگرفتن جنگ شود، تحتفشار قرار میدهد. حفاظت اطلاعات مهمترین گلوگاه برای مقاومت است. حفاظت از فرماندهان و برخی سلاحهای خاص باید در اولویت قرار گیرند و راهی برای کور کردن چشمها و گوشهای دشمن یافته شوند. رژیم صهیونیستی در طول جنگ طوفان الاقصی سه فرمانده ستاد نظامی مقاومت لبنان را ترور و کرده و به شهادت رسانده است که مورد اول و سوم در طبقات فوقانی آپارتمانها بوده و تنها مورد دوم در یک مقر زیرزمینی حضور داشته است. گرچه صهیونیستها به مقرهای زیرزمینی با بمبهای سنگرشکن و بمبهای حاوی عامل شیمیایی حمله میکنند، اما حملات به این مقرها دشوارتر است.
2- محور مقاومت در صورت وقوع جنگ مجدد در لبنان باید بهطورکلی و قویتر وارد نبرد شود. با آتشباری گسترده در سرزمینهای اشغالی، پراکندگی توان هوایی و پدافندی صهیونیستها و احتمال حمله انتقامجویانه ایرانی در اثنای حملات، تلآویو راهی جز درخواست آتشبس نخواهد داشت.
3- مقاومت لبنان برای تشدید تنشها ملاحظاتی دارد که این ملاحظات باید صرفاً به حملات هجومی محدود شوند. آنچه در آن راه باز است، مقابله پدافند هوایی با پرواز مداوم پهپادها و ریز پرندههای رژیم است که نقش بزرگی در جمعآوری اطلاعات و دقت تسلیحات پرتابی از جنگندهها دارند. ساقط کردن آنها در حین آتشبس ضروری است. شاید ساقط کردن جنگندهها دشوار باشد؛ اما اگر مقاومت قابلیت و اراده ساقط کردن پهپادهای که بر فراز بیروت با چشمان غیرمسلح دیده میشوند را نداشته باشد، نمیتوان به نتایج جنگ آتی امیدوار بود. مشروعترین و ممکنترین کاری که مقاومت میتواند انجام دهد مقابله با پهپادهاست. اگر این کار صورت نگیرد، چگونه حملات هجومی موشکی و زمینی میسر و مؤثرند؟ پهپادها با تجهیزات اپتیکی حرارتی و غیرحرارتی قابلکشف بوده و میتوان آنها را بهوسیله مسلسلهای کالیبر سنگین، توپهای ضدهوایی و یا موشکهای دوشپرتاب سرنگون کرد. تمام این امکانات در سراسر جهان برای خریداران مهم بهوفور وجود داشته و در لبنان نیز موجودند.