کد خبر: 218472

پروژۀ شرطی‌سازی افکار عمومی ایران ادامه دارد

بازی روانی هماهنگ عون، ترامپ و بن‌سلمان

به موازات این ادعا، محمد بن‌سلمان و دونالد ترامپ در دیدار اخیرشان مدعی شدند ایران «در پی توافق» است و «فرایند مذاکره» آغاز شده است. ترامپ گفت پیام‌‌هایی از تهران دریافت شده و بن‌سلمان نیز ادعا کرد عربستان برای تحقق این توافق تلاش خواهد کرد. این روایت بلافاصله با هدف نمایش «چرخش ایران» در رسانه‌‌های آمریکایی و سعودی برجسته شد

 هم‌زمانی دو ادعایی که روز سه‌شنبه علیه ایران مطرح شد «تصادفی» نیست. ابتدا جوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان مدعی شد در دیدار مردادماه با علی لاریجانی با «لحنی تند» سخن گفته و به او یادآور شده که «اداره جامعه شیعی لبنان» با اوست.

 به موازات این ادعا، محمد بن‌سلمان و دونالد ترامپ در دیدار اخیرشان مدعی شدند ایران «در پی توافق» است و «فرایند مذاکره» آغاز شده است. ترامپ گفت پیام‌‌هایی از تهران دریافت شده و بن‌سلمان نیز ادعا کرد عربستان برای تحقق این توافق تلاش خواهد کرد. این روایت بلافاصله با هدف نمایش «چرخش ایران» در رسانه‌‌های آمریکایی و سعودی برجسته شد اما لارنس نورمن، خبرنگار وال‌استریت ژورنال که مذاکرات ایران با غرب را پوشش می‌دهد گفت «مذاکره‌ای در جریان نیست» و «حرف‌‌های ترامپ با واقعیت فاصله زیادی دارد.»

وزارت امور خارجه ایران این سناریو را از اساس رد کرد: «هیچ فرایند مذاکراتی میان ایران و آمریکا وجود ندارد» و توضیح داد پیام رئیس‌جمهور ایران به بن‌سلمان صرفاً درباره «مسائل دوجانبه» و «همکاری‌‌های حج» بوده و هیچ ارتباطی با مذاکره یا میانجی‌گری ندارد. این دو سناریو به‌عنوان نشانه‌‌هایی از یک عملیات روانی جدید قابل ارزیابی است و هدفش ساختن تصویری از ایران است که گویا تحت فشار عقب‌نشینی کرده و به‌دنبال میانجی‌گری است تا با آمریکا توافق کند.

وزن عون برای روایت‌سازی زیاد نبود

دیروز جوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان بعد از ماه‌‌ها سکوت تصمیم گرفت روایتی شخصی از دیدارش با علی لاریجانی ارائه دهد. او مدعی شد که در ملاقات با علی لاریجانی (روز 22 مرداد سال جاری) با لحنی تند سخن گفته و به او یادآور شده که «مدیریت جامعه شیعی لبنان با اوست نه با ایران.» ادعایی که نه با ساختار قدرت لبنان سازگار است، نه با شواهد آن دیدار. ریاست‌جمهوری لبنان حتی در بهترین حالت نقشی محدود در مدیریت واقعی جریان‌‌های سیاسی دارد و جامعه شیعی لبنان شبکه‌ای مستقل و ریشه‌دار است که مدیریت آن خارج از توان تأثیرگذاری فردی مانند عون است.

انتخاب زمان طرح این ادعا نیز کاملاً معنادار است؛ روایتی ناگهانی از دیداری قدیمی که دقیقاً با موج رسانه‌ای تلاش برای القای فاصله‌گرفتن متحدان منطقه‌ای از ایران همزمان شده است. دیداری که عون به آن اشاره می‌کند مدت‌ها قبل انجام شده و نه نشانه‌ای از تنش در آن جلسه وجود داشته و نه رسانه‌‌های لبنانی یا ایرانی چنین چیزی روایت کرده‌اند. حتی تصاویر همان سفر، خلاف ادعای کنونی او را نشان می‌دهد. لاریجانی در برابر دوربین‌‌ها با ادبیاتی محترمانه، از نخست‌وزیر لبنان بابت صراحت برخی سخنان خود عذرخواهی می‌کند؛ مسئله‌ای که روشن می‌کند محور گفت‌وگو‌ها جدی بوده اما نه در قالبی که عون امروز تلاش دارد بازسازی کند.

همچنین ساختار قدرت در لبنان به گونه‌ای است که رئیس‌جمهور به‌خصوص اگر فاقد پشتوانه اجتماعی قوی باشد، نمی‌تواند مدعی رهبری بر بزرگ‌ترین جامعه مذهبی کشور شود. جایگاه رئیس‌جمهور لبنان بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و حتی در میان مسیحیان نیز این مقام الزاماً بازتاب‌دهنده رأی و نفوذ توده‌ای نیست. در مقابل جامعه شیعی لبنان شبکه سیاسی، اجتماعی و امنیتی کاملاً مستقلی دارد که معلول دهه‌‌ها نبرد و مقاومت است و محور آن، رهبری مقاومت و نهاد‌های مربوط به آن است.

نکته مهم‌تر اما آنجاست که سخنان عون دقیقاً در دوره‌ای مطرح می‌شود که روایت‌‌های رسانه‌‌های غربی و عربی در تلاش‌اند تصویری از ایران ترسیم کنند که گویا در منطقه در حال از دست دادن ارتباطاتش است. ادعای رئیس‌جمهور لبنان در همین پازل تعریف می‌شود. واکنش غیرمستقیم منابع نزدیک به محور مقاومت نیز همین واقعیت را تأیید می‌کند. تکذیب این ادعا از سوی شبکه‌‌های لبنانی، نشان داد این سخنان چندان جدی گرفته نشده است.

با این‌حال سکوت چندان جایز نیست و فضا را برای دروغ‌پراکنی‌‌های بعدی آماده می‌کند. جوزف عون با طرح چنین ادعایی تلاش می‌کند این تصور را تولید کند که گویا ایران در لبنان با چالش مشروعیت مواجه است و در عین حال این روایت را تقویت کند که حتی نزدیک‌ترین‌‌ها هم از تهران فاصله گرفته‌اند. اما واقعیت صحنه نشان داد وزن سیاسی رئیس‌جمهور لبنان به‌تنهایی توان ساختن چنین تصویری را ندارد؛ مگر آنکه قصد او تأمین خوراک رسانه‌ای برای پروژه‌ای بزرگ‌تر باشد. اینجا می‌توان فهم کرد که چرا این ادعا دقیقاً روزی مطرح می‌شود که در کاخ سفید هم برای عملیات روانی علیه ایران دورهمی گرفته‌اند.

توافق خیالی آمریکا و عربستان با ایران 

ترامپ در حالی از «احترام عمیق به ملک سلمان» و «اوج‌گیری روابط واشنگتن – ریاض» سخن می‌گفت که ناگهان ادعایی را مطرح کرد که از همان ابتدا برای اتاق‌‌های فکر و رسانه‌‌های همسو کاملاً قابل بهره‌برداری بود: اینکه ایران پس از حملات آمریکا به تأسیسات هسته‌ای، به دنبال «راه‌حل دیپلماتیک» است. او حتی پا را فراتر گذاشت و مدعی شد «یک روند مذاکراتی» آغاز شده و ایران «مایل است» توافقی جدید را روی میز بگذارد.

این روایت همان نقطه‌ای بود که قرار بود پیام اصلی روز را تولید کند. ترامپ با اعتمادبه‌نفس از اینکه «ایران می‌خواهد توافق کند» سخن گفت؛ و بن‌سلمان نیز با ادبیاتی مکمل اعلام کرد که «عربستان برای تحقق توافق ایران و آمریکا تلاش خواهد کرد». هم‌زمان رسانه‌‌های وابسته به محور آمریکا–سعودی این جملات را به‌عنوان نشانه‌ای از «چرخش تهران» و «تمایل ایران به عقب‌نشینی» برجسته کردند.

اما واقعیت صحنه از ابتدا چیز دیگری بود. چند ساعت بعد، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران با لحنی صریح، ادعای ترامپ را نه‌تنها رد کرد، بلکه گفت «هیچ فرایند مذاکراتی میان تهران و واشنگتن در جریان نیست.» او توضیح داد پیام رئیس‌جمهور ایران به بن‌سلمان یک موضوع کاملاً دوجانبه و در چهارچوب همکاری‌‌های مربوط به حج بوده و هیچ نسبتی با مذاکره یا تبادل پیام با آمریکا ندارد. از طرفی تهران نه نیازی به ارسال پیام از طریق ریاض دارد و نه شرایط اعلام‌شده از سوی طرف مقابل به نحوی است که بخواهد تن به مذاکره تحمیلی بدهد. آمریکا و عربستان در شرایطی از «تمایل ایران به توافق» گفتند که خودشان بیش از هر زمان به این روایت نیاز داشتند: آمریکا برای توجیه سیاست نظامی اخیرش و سعودی برای نشان‌دادن نقش خود به‌عنوان بازیگری مؤثر در تعاملات منطقه‌ای. ترامپ می‌خواست از حملات اخیر علیه ایران مشروعیت‌سازی کند؛ حملاتی که او در همان نشست از آن با افتخار سخن گفت و ادعا کرد «بهترین تجهیزات و بهترین خلبانان» آن‌ها را اجرا کرده‌اند.

بن‌سلمان نیز از فرصت استفاده کرد تا نشان دهد کشورش نه‌تنها سرمایه‌گذار اصلی آینده آمریکا در حوزه فناوری‌‌های حساس خواهد بود، بلکه نقش «میانجی منطقه‌ای» را هم برعهده دارد. در پس این ادعا‌ها تلاشی بود برای القای این تصور که ایران دست پایین را دارد و ناچار است از طریق عربستان به واشنگتن پیام بدهد. این خط رسانه‌ای به‌سرعت از سوی رسانه‌‌های ضدایرانی در منطقه منتشر شد و حتی برخی رسانه‌‌های داخلی ناآگاهانه همان روایت را بازپخش کردند؛ روایتی که اساس آن بر ادعا‌هایی بود که هیچ سند و یا کانال رسمی برای آن وجود ندارد. نکته‌ مهم این است که تهران نه تنها نیازی به واسطه‌گری عربستان ندارد، بلکه به نظر می‌رسد ریاض به‌دلیل نوع رفتار‌هایش صلاحیت ایفای چنین نقشی را تا به امروز پیدا نکرده است.

شکست عملیات جدید علیه افکار عمومی

برخلاف این تصویرسازی هیچ‌کدام از این ادعا‌ها در میدان واقعیت مصداقی ندارند. ایران اعلام کرده «هیچ روندی در جریان نیست» و تهران همان موضع اصولی را تکرار می‌کند. از سوی دیگر کارگردان هر دو نمایش «اثرگذاری بر افکار عمومی داخل ایران» را هدف قرار داده است. روایت‌سازی عون از جنس خبرسازی بود و بنا داشت چنین القا کند که ایران در وضعیت طردشدگی قرار دارد و ناچار باید به مذاکره بازگردد. ترامپ و بن‌سلمان هم ادامه دادند و روایتی با هدف شرطی‌سازی جامعه طراحی کردند تا پس از یک دوره انتظار فرسایشی زمینه نارضایتی داخلی فراهم شود. اما هیچ یک از این دو خبر در فضای اجتماعی ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت.