کد خبر: 218253

برخی چهره‌های اصلاح‌طلب در لوای نقد وزیر خارجۀ ایران را غیرصلح‌طلب می‌خوانند

بر سر شاخ بُن نبرید

نگاه فانتزی به سیاست آنجا روی ناخوش خود را نشان می‌دهد که دیگر جایی برای جبران نیست. برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب اصرار دارند واقعیت‌های بین‌الملل را انکار کنند و با اصرار افراطی بر مذاکره با غرب با هر قیمت، کشور را به ورطه تحقیر بکشند.

«وزیر صلح باشید نه وزیر جنگ» این عنوان اصلی روزنامه سازندگی در شماره روز یکشنبه بود. اگر تصویر مربوط به این عنوان ذیل آن وجود نداشت، در نگاه اول این تصور را ایجاد می‌کرد که محتوا مربوط به یک مقام آمریکایی، اسرائیلی یا حتی برخی کشور‌های عربی منطقه است که در جنگ علیه ملت‌های مختلف دیده می‌شوند؛ اما تصویر جلد می‌گوید این عنوان مربوط به سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران است.
یادداشتی که این عنوان را یدک می‌کشد به قلم سه نفر نوشته شده؛ محمد قوچانی، محمد مهاجری و علیرضا معزی. بر خلاف عنوان که به‌تنهایی مشخص نمی‌کند خطابش عراقچی است، هر خواننده‌ای متوجه می‌شود که این متن حاصل فکر و قلم حداقل چندین نفر است زیرا بخش‌های مختلف متن با یکدیگر تناقض دارد.
عنوان یادداشت، عراقچی، دستگاه دیپلماسی و ایران را به جنگ‌طلبی متهم می‌کند؛ اما در بخشی از متن، عراقچی ناجی ایران در مقابل جنگ معرفی می‌شود. درعین‌حال با وجود تحسین عملکرد عراقچی در بخشی دیگر گفته می‌شود سیاست خارجی ایران را نهاد‌های بالادستی تعیین می‌کنند و وزیر خارجه صرفاً مجری آنهاست.
بااین‌حال یادداشت تأکید دارد که مذاکره با غرب باید ازسرگیری شود درحالی‌که در همان گزارش به انداختن بمب روی میز مذاکره اشاره شده است. شخص رئیس‌جمهور و دبیر شورای‌عالی امنیت ملی هم تاکنون چندین بار اشاره کرده‌اند که خواسته جدید طرف مقابل کاهش برد موشکی است و فارغ از اصل مطالبه، همین موضوع نشان می‌دهد که ایران حتی پس از جنگ هم آماده گفت‌وگو بوده؛ اما این‌طرف غربی است که هر بار کارت‌های جدید و غیرعقلانی رو می‌کند. شاید برای این نگاه رمانتیک نگارندگان به سیاست خارجی، «وزیر تسلیم باشید نه جنگ» عنوان نزدیک‌تری به ایده اصلی باشد.

چه کسی جنگ‌طلب است؟

یکی از پرتکرارترین مفاهیم نهادینه‌شده در سیاست خارجی ایران در طول چهار دهه اخیر، اعتمادسازی است. نوزدهمین روز از فروردین امسال، ترامپ در دیدارش با نتانیاهو از آغاز مذاکرات تهران - واشنگتن در مسقط خبر داد و چهار روز بعد (23 فروردین) اولین دور از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان شکل گرفت. در همین حین یکی از نگارندگان یادداشت مذکور با همان نگاه رمانتیک و خوش‌بینانه ادعا کرد فعلاً پرونده ایران از مسئله اوکراین و فلسطین بهتر پیش می‌رود و شاید حتی بتوان از «سورپرایز اردیبهشت» خبر داد.
دور دوم در ایتالیا برگزار شد و نشست‌های سوم و چهارم به همین ترتیب در عمان صورت گرفت و طرفین در پنجمین دور مذاکراتی با واسطه‌گری عمان، با یکدیگر گفت‌وگو کردند. در طول این پنج دور مذاکرات ترامپ و تیمش عملاً تمام توانشان را برای آزار دستگاه دیپلماسی و افکار عمومی ایران به کار گرفتند و شرایط در کانتکست «نه جنگ نه صلح» منجمد بود. بااین‌حال تهران بر آمادگی خود برای دور بعدی تأکید داشت، هرچند ماشین دیپلماسی در حال فاصله‌گرفتن تدریجی از میسر خوش‌بینی بود. در شرایطی که همه منتظر دور ششم مذاکره بودند، بامداد جمعه (23 خرداد 1404) اسرائیل با پشتیبانی آمریکا و ناتو مستقیماً به خاک ایران یورش برد و از «سورپرایز خرداد» رونمایی کرد. ایران حتی در طول جنگ هم همپایگی ضربات را رعایت و با درخواست آتش‌بس از سوی آمریکا و اسرائیل موافقت کرد.
آمریکا که دریافته بود جنگ نظامی اهدافش در ایران را محقق نمی‌کند، بلافاصله میز دیگری تدارک دید و پرونده اسنپ‌بک را باز کرد. بدین ترتیب در‌های گفت‌وگو مجدداً باز شد و تهران دوباره وارد مذاکره شد.
اروپا سه شرط برای توقف مکانیسم ماشه تعیین کرده بود و ایران هر سه را پذیرفت، اما با وجود این، طرف غربی روند اسنپ‌بک را پیش برد. ایران هم واکنشی طبیعی نشان داد و همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تعلیق کرد.

صلح یا تسلیم

با وجود همه این کارشکنی‌ها، ایران همچنان به دیپلماسی و گفت‌وگو معتقد است. به گفته مقامات رسمی کشور، پیام‌هایی میان طرفین ردوبدل می‌شود و خواسته‌های غیرمعقولی مطرح شده است از جمله تحویل کامل اورانیوم غنی‌شده 60 درصد ایران به آمریکا و کاهش برد موشک‌های ایران به زیر 500 کیلومتر؛ بنابراین برچسب وزیر جنگ بودن به‌هیچ‌روی به عراقچی و سیستم دیپلماسی ایران نمی‌چسبد و صرفاً ایران را به اتهام بی‌اساس جنگ‌طلبی متهم و طرف مقابل را که از هیچ جنایتی فروگذار نیست تبرئه می‌کند.
نگارندگان در ابتدای یادداشت اشاره می‌کنند که سیدعباس عراقچی تاکنون دست‌کم سه بار ایران را از جنگ دور کرده است، دفعه اول پس از ترور رهبر حماس در تهران؛ دفعه دوم پس از سقوط بشار اسد در سوریه و سومین بار پس از پیشنهاد آتش‌بس با اسرائیل. همین‌جا این سؤال پیش می‌آید که باتوجه‌به آگاهی آن‌ها از جنگ‌زدایی عراقچی، چطور می‌توان به او گفت جنگ‌طلب نباش؟ سوای از این در بخش‌های مختلفی از متن توانمندی‌های عراقچی را بازنویسی و از او تمجید می‌کنند؛ اما در بخش‌های دیگر تأکید دارند که «دیپلماسی در ایران مرده» و باید احیا شود. در بخشی از متن نوشته شده که همگان به یاد دارند در شرایط ترور فرماندهان و دانشمندان و شهروندان و ضرورت حفاظت از سران قوا، این عراقچی بود که در آسمان ناامن از کشوری به کشوری دیگر می‌رفت، اما همچنان معتقدند علاوه بر توجه عراقچی به دیپلماسی داخلی، باید دیپلماسی خارجی را احیا کرد!

نگاه فانتزی جواب نمی‌دهد

نگاه فانتزی به سیاست آنجا روی ناخوش خود را نشان می‌دهد که دیگر جایی برای جبران نیست. برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب اصرار دارند واقعیت‌های بین‌الملل را انکار کنند و با اصرار افراطی بر مذاکره با غرب با هر قیمت، کشور را به ورطه تحقیر بکشند. آخرین مورد آن فشار این طیف به رئیس‌جمهور برای شرکت در نشست شرم‌الشیخ در مصر بود. جایی که ترامپ فن‌های تحقیری خود علیه مقامات کشور‌های مختلف را از جیبش درآورد و به صورت آن‌ها کوبید و باعث شد اصلاح‌طلبان از موضع خود عقب‌نشینی کنند. این کلاس درس اما خیلی زود از یاد آن‌ها رفته و همچنان برخی با دور تند بر طبل مذاکره با غرب می‌کوبند.