بهمن ماه سال 1399، هیئتامنای دانشگاه آزاد اسلامی تصمیم مهمی برای حمایت از استادان شاخص در فعالیتهای علمی اتخاذ کرد که در قالب مصوبه و طرح «حق جذب سرآمدان علمی» در دستور کار قرار گرفت. شیوهنامه این طرح به طور خلاصه یک پیام روشن داشت؛ اعضای هیئت علمی که در مسیر انجام پژوهشهای تأثیرگذار و ارتقای جایگاه دانشگاه تلاش و تولیدات علمی باکیفیتی را ثبت و منتشر میکنند، مورد تقدیر قرار میگیرند. این تقدیر البته به شکل متفاوتتر از جوایز معمول علمی و در قالب حقوق به چهرههای شاخص علمی ارائه میشد. طرح سرآمدان در طول سالهای اخیر تغییرات مختلفی داشته، به ویژه سال گذشته که با در نظر گرفتن چهار فاکتور در معمولترین روش کسب این عنوان مباحث مختلفی را در فضای دانشگاه برانگیخت. جزئیات ماجرای طرح سرآمدی و جزئیات آن را در دومین قسمت از «میدان دانشگاه» با سعید حسامی تکلو، عضو هیئت علمی واحد تهران مرکزی و سرپرست معاونت تخصصی پژوهشگاه مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی به بحث و بررسی گذاشتیم. متن کامل این گفتوگو به صورت صوتی و تصویری در «فرهیختگان آنلاین» قابل مشاهده است.
سرآمدان علمی، عنوانی برای معرفی و بهانهای برای تقدیر از فعالیتهای علمی استادانی است که در فضای دانشگاه آزاد دستاوردهای شاخصتری دارند. این موضوع در سطح جهانی نیز مرسوم است؟
بله. در همه جای دنیا اعضای هیئتعلمی - چه پژوهشی و چه آموزشی - بر اساس میزان آوردهای که دارند، به اشکال مختلف پایش میشوند و برتری یا میزان سرعت پیشرفت ایشان بررسی میشود. در این امر هیچ تردیدی نیست؛ اما اینکه موضوع سرآمدان دقیقاً با همان شکلوشمایل انجام شود، نمیتوان بهطور قطعی بیان کرد.
منظورتان از شکلوشمایل چیست؟
یعنی یک زمانبندی سنجشی و غربالگری وجود داشته باشد که به واسطه مجموعهای از فیلترها و سنجهها، فردی را بهعنوان سرآمد قلمداد کند و از این فرد سرآمد نیز به نحوی با یکسری سیاستهای مالی حمایت شود. ممکن است دقیقاً به این شکل صورت نگیرد. باتوجهبه اینکه در بسیاری از مؤسسات دانشگاهی دنیای امروز، ارتباط عضو هیئتعلمی مشابه ارتباط طولانیمدتی که در کشور ما رایج است - یعنی استخدام طولانیمدت 30ساله - ممکن است نداشته باشیم و بهصورت پایشها و تمدید قراردادهای کوتاهمدت باشد، این اتفاق در قالب همان فرمت ارزیابی دیده شده و منجر به تمدید قرارداد میشود؛ اینکه فردی که قرارداد با او تمدید میشود چه میزان برازندگی مربوط به فعالیت دانشگاهی دارد.
معرفی سرآمدان و اتفاقی که در این فرایند رخ میدهد با عناوینی مانند پژوهشگر پراستناد یک درصد یا دو درصد برتر متفاوت است؟
از نظر خروجی ممکن است خروجی همه اینها نهایتاً یک فهرست باشد؛ فهرست یک درصد سال ۲۰۲۵ یا دو درصد پراستناد دانشمندان ۲۰۲۴ و یا فهرست سرآمدان. همه اینها نهایتاً میتواند یک فهرست باشد. ولی از لحاظ جنس، در بسیاری از این سنجشها یک روح کمی سوار کار شده و کیفیت کمتر دیده شده است. ما یک هدف داشتیم که از سال گذشته با این کمیسازی، ماهیت انتخاب افراد را در قالب سرآمدان تغییر دهیم و این تغییر نیز ادامه فرایندی بود که از قبل آغاز شده بود و برای همین سختتر از ایجاد یک طرح بود. سرآمدان حدود چهار، پنج سال پیشازاین تغییر، در دانشگاه آزاد اسلامی سابقه داشته و با الگویی مشخص جلو میرفت. اگر در همان ابتدای کار میخواستیم این نگاه و رویکردی را که در دستورالعمل سال گذشته حاکم کردیم، پیاده کنیم، خیلی راحت بود ولی این تغییر و جاانداختن آن زحمت داشت. البته بهزعم بنده منشأ سود و فایده هم بود.
پیش از پرداختن به جزئیات تغییری که در یکسال گذشته در پروژه سرآمدان دانشگاه رخ داده، هدف از اعلام و معرفی سرآمدان چه بوده و این فرایند به چه شکلی صورت میگیرد؟
بهطورکلی برای انگیزهبخشی است. نه فقط انگیزهبخشی به کسی که سرآمد میشود، بلکه به بقیه اعضای هیئت دانشگاه که این دریافت کلی را داشته باشند که مجموعه فعالیت مطلوب و درخور پژوهشی و دانشگاهی آنها را رصد میکند و از کسانی که بتوانند سطح خاصی را پشت سر بگذارند، تقدیر میکند و توسط سیستم دیده میشوند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، یک هدف کلان پشت این موضوع وجود دارد. درست است که این اتفاق در دانشگاه آزاد رقم میخورد؛ اما هدف آن بسیار گستردهتر است. آن هدف چیست؟
ببینید ما بسیاری از اوقات از یک عبارت در سنجش وضعیت علمی دانشگاههای مختلف جهان، تحت عنوان «مرجعیت علمی» یاد میکنیم. جالب است به شما بگویم که این مقوله «مرجعیت علمی» و تأنی به آن و توجه به این موضوع که شما بهعنوان یک لوکوموتیو در حداقل یک موضوع خاص همه واگنهای قطار را به دنبال خود بکشید و همه به شما تأسی کنند و از شما استفاده کنند، برای نخستینبار در فضای دانشگاهی ایران توسط مقام معظم رهبری مطرح شد و جزء مطالبههای ایشان بود. ایشان تأکید داشتند که ما باید در منطقه و حتی در سطح جهانی، مرجعیت علمی داشته باشیم. چیزی که الان، اگر نخواهیم بگوییم در کجاها دارد اتفاق میافتد، با اطمینان میتوان گفت در بسیاری از حوزهها، ما هنوز بهعنوان مرجع علمی شناخته نمیشویم و بلکه پیروی هم میکنیم. تولیدات علمی دستاول را از دیگر کشورها دریافت میکنیم. گرچه در برخی حوزهها نیز به سمت آن حرکت میکنیم.
برایآنکه این اتفاق بیفتد و ما در منطقه بتوانیم پرچم دانش ایران را بالا ببریم، باید از دانشگاهیان شروع کنیم؛ دانشگاه آزاد اسلامی، بهعنوان یکی از نهادهای آموزش عالی که حدود ۳۰ درصد بار آموزش عالی کشور را بر عهده دارد و تعداد قابلتوجهی از دانشگاهیانی که در ایران مشغول به کارند - چه در دانشگاههای دولتی و چه غیردولتی - با دانشگاه آزاد اسلامی رابطه شغلی دارند و در کنار آن هم تعداد زیادی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و استادانی که به صورتهای دیگر و غیراستخدامی با دانشگاه آزاد به نحوی مرتبط هستند و ارجاع پایانی تولیدات علمیشان به اسم دانشگاه آزاد است. حالا باید وارد این موضوع شویم که برای چنین مجموعهای با آن سیطره کلان، چه باید بکنیم؟ فعالیتهای حمایتی و اقداماتی مانند همین طرح سرآمدان که اکنون درباره آن سخن میگوییم، میتوانند به میل پیداکردن به سمت مرجعیت علمی کمک کند و از آن مهمتر، اینکه ما در این مسیر مرجعیت با سرعت بالا جلو رویم. اجازه دهید یک مثال فیزیکی بزنم. در فیزیک متغیری ساده به نام سرعت داریم و متغیری دیگر به نام شتاب که بیانگر تغییرات سرعت است. اگر تابع مرجعیت علمی را چیزی شبیه بهسرعت بدانیم؛ اخیراً توسط مقام معظم رهبری موضوعی تحت عنوان خیزش علمی کشور مطرح شده است که بهزعم بنده، این خیزش یک تغییر سرعت و درواقع یک شتاب است که باید هرچه سریعتر رخ دهد تا نیل به مرجعیت حادث شود و ما با سری افراشته مدعی این باشیم که حرفی برای گفتن داریم. طرح سرآمدان ابزار حمایت برای رسیدن به مرجعیت علمی و تحقق خیزش علمی جدید کشور است.
در زیرنظامهای دیگر آموزش عالی، تلاشهایی از طریق مدلهای مختلف صورتگرفته تا از فعالیتهای استادان تقدیر یا چهرههای برجسته آنان معرفی شوند. بخشی از این اقدامات در قالب معرفی استادان نمونه انجام میشود که معمولاً بهصورت سالیانه اعلام شده و عمدتاً توسط رئیسجمهور مورد تشویق قرار میگیرند. تفاوت سرآمدان دانشگاه آزاد اسلامی با این نوع تقدیرها و اتفاقات مشابه در چیست؟
اولین تفاوت که بسیار پررنگ است، این است که روندهایی که افراد را انتخاب میکنند، بیشتر یک نوع جایزهدهی است. یک نوع جایزه دهی در یک رویداد خاص. مثلاً فرد بهعنوان استاد نمونه در میان استادان کل دانشگاه آزاد یا یک استان خاص انتخاب میشود. در مورد سرآمدان، باتوجهبه انعکاس این رخداد نه بهصورت یک جایزه، بلکه بهصورت بخشی از درآمد فرد که ماحصل تلاشهای دانشگاهی اوست و در فیش حقوقیاش منعکس میشود، کلاس و رده افراد را جدا میکند. بگذارید توجه شما را به یک نکته جلب کنم؛ شاید به شکل ساده، نگاه به سرآمدان اینگونه باشد که یک فهرست از بین اعضای هیئتعلمی سرآمد شدند، از آنها تقدیر شد و تمام! گمان من بر این است که خیلی بیشتر از آن اثری که ممکن است این حمایت سرآمدی از فرد، روی او تأثیر میگذارد و دیده میشود، روی بقیه بدنه دانشگاه اثر عمیقتری خواهد داشت. آن اثر چیست؟ بقیه اعضای هیئتعلمی ناخودآگاه به این سؤال دچار میشوند که من چرا سرآمد نشدم؟ تفاوت من با این همکاری که در همان راهرویی که من اتاق دارم، اتاق دارد یا در همان آزمایشگاهی که من کار میکنم، کار میکند و با هم شباهت سابقه داریم، در چه بوده که الان او سرآمد شده و من نشدم؟ این انگیزه برای پیوستن به جرگه سرآمدان میتواند خیلی مهم باشد. خصوصاً باتوجهبه اینکه ما اینجا یکسری فیلترهای پاسشدنی را برای سرآمدی به شکل کمی قرار دادیم؛ اما هیچ سقفی برای تعداد سرآمدان نگذاشتیم. درواقع به شکل نظری، تمامی اعضای هیئتعلمی میتوانند سرآمد شوند، اگر بتوانند این فیلترها را پاس کنند. این یعنی همه میتوانند از انتفاعات مربوط به سرآمدی بهرهمند شوند و این میتواند یک تکانه بزرگ در دانشگاه آزاد رقم بزند و بهتبع آن اگر این دانشگاه آزاد با این گستردگی جغرافیایی و عده و عدهای که دارد، تغییر کند، چقدر میتواند به رخ داد پدیده مرجعیت علمی در کشور کمک کند.
بنابراین، میتوان چهار جنبه اصلی برای پروژه سرآمدان دانشگاه آزاد اسلامی برشمرد. اول اینکه پروژه مقطعی نیست و برای فردی که بهعنوان سرآمد معرفی میشود، استمرار دارد. دوم اینکه پروژه سرآمدان بهطور مستقیم بر پرداختی، حقالزحمه و درآمد فرد تأثیر میگذارد و کیفیت کار را با میزان دریافتی مرتبط میسازد و انگیزهای برای استادانی ایجاد میکند که تلاش بیشتری دارند و کیفیت کارشان بالاتر است و از طرفی بهصورت غیرمستقیم، این پروژه میتواند جریان مثبتی از تلاش و پیشرفت در فضای دانشگاهی ایجاد کند. ضمن اینکه محدودیت ندارد و برخلاف برخی جشنوارهها که تنها نفرات اول تا سوم معرفی میشوند، در پروژه سرآمدان همه استادان میتوانند با دستیابی به معیارهای کیفی، جزء سرآمدان قرار گیرند و از مزایای آن بهرهمند شوند. از سال گذشته، با شکلگیری فضای پژوهشگاه مرکزی دانشگاه آزاد، پروژه سرآمدان نیز به این پژوهشگاه منتقل شد و قرار شد بهصورت متفاوتی ادامه یابد. این تفاوتها چه بودند؟ زیرا باتوجهبه تغییرات در شیوهنامه و درنظرگرفتن فاکتورهای جدید نسبت به سالهای گذشته، در بدنه استادی دانشگاه آزاد اسلامی برخی همهمهها ایجاد شد. علت این همهمهها چه بود؟ و چه چیزی باعث شد که ماجرای فاکتورهای سرآمدی در فضای شیوهنامه دانشگاه آزاد سال گذشته یکسری تغییرات کند و متفاوت شود؟
ماجرایی که شما اشاره کردید و انتقاداتی که به این تغییر وارد شد، مجموعه نظرات و اصلاحاتی بود که توسط همکاران دانشگاه از سرتاسر کشور دریافت کردیم و در بهبود و ارتقای ویراست بعدی دستورالعمل سرآمدان از آنها بهره بردیم و البته بخشی از آنها هم از جنس لختی در سیستم بود؛ چراکه هر تغییری، به هر شکلی که وارد یک سیستم شود، یک مقاومت اولیه نسبت به آن وجود دارد. مثلاً شدت نور اتاق را هم که تغییر دهید، مردمک چشم انسان نیاز به زمان دارد تا با شرایط جدید تطبیق پیدا کند. انتظار آن را کاملاً داشتیم. اما اگر بخواهیم از این موضوع عبور کنیم، باید ببینیم که اصل تغییر چه بوده و چرا چنین تغییراتی اتفاق افتاد؟ در چند سال اخیر که انتخاب سرآمدان در دانشگاه آزاد اسلامی آغاز شده بود، مبنای انتخاب حداقل انتخاب بر اساس شاخص اچایندکس (H-index) یک مبنای خطی، کموبیش ساده و اگر بخواهم صریح صحبت کنم، کاملاً کمیگرایانه بود.
تا پیشازاین تغییر، به چه کسانی سرآمد گفته میشد؟
یک عدد مشخص بهعنوان مرز معرفی شده بود و هر عضو هیئتعلمی که از این مرز بالاتر میرفت، بهعنوان سرآمد شناخته میشد.
این مرز بر اساس شاخص اچایندکس تعریف میشد؟
بله، عددی برای شاخص اچایندکس اعلام میشد و هر کسی که شاخص اچایندکس او از حد تعیینشده بیشتر بود، در فهرست سرآمدان قرار میگرفت.
یک تعریف کوتاه از اچایندکس برای کسانی که با آن آشنایی ندارند، میدهید؟
اچایندکس نشاندهنده تعداد ارجاعاتی است که به مقالات یک فرد داده شده است. اگر بخواهیم دقیقتر توضیح دهیم، اچایندکس یک فرد علمی وقتی برابر با n است که n عدد مقاله داشته باشد که هرکدام n بار ارجاع گرفته باشند. برای مثال، اگر اچایندکس فردی ۱۳ باشد، باید حداقل ۱۳ مقاله داشته باشد که هرکدام حداقل ۱۳ بار مورد ارجاع قرار گرفته باشند. این شاخص، فاکتوری قابل تأنی است و نمیتوان اهمیت آن را کتمان کرد. اما تغییری که در بخشنامه سرآمدان ایجاد شد، برای دیدهنشدن این شاخص نبود؛ بلکه در این بود که اعضای هیئتعلمی با نگاهها و ابزارهای مختلف، اچایندکس خود را کسب میکنند و نمیتوان با یک خطکش اندازهگیری کرد. من سعی میکنم طوری حرف نزنم که اشاره به رشته خاصی نشود، ولی چارهای ندارم که اینجا قدری به جنس پژوهشهایی که در دانشگاهها انجام میشود اشاره کنم. اچایندکس از مقالات بینالمللی حاصل میشود، درحالیکه در برخی رشتهها انتشار مقاله در سطح بینالمللی بهراحتی قابل تصور نیست.
مانند کدام رشتهها؟
اگر بخواهم بهصورت شفاف سخن بگویم، رشتههای علوم انسانی. تصور کنید یک استاد گرانقدر و عضو هیئت علمی رشته ادبیات فارسی تا چه اندازه میتواند در انتشار مقالات بینالمللی در مقایسه با یک عضو هیئت علمی در دانشکده علوم پایه یا فنی و مهندسی برای دیده شدن در این فاکتور راحت باشد؟ برخی رشتهها در این زمینه راحتتر هم عمل میکنند. ما شاخص اچ (H-index) را در نظر گرفتیم؛ اما بهجای اینکه آن را استاتیک ببینیم، گفتیم اعضای هیئت علمی - که حدود ۶۰ درصد در حوزه علوم انسانی و رشتههای مرتبط فعالیت دارند و بار بزرگی از دوش دانشگاه را برمیدارند- بهجای اینکه همه بیایید و به این اچ برسید، بر اساس رشتههای اعضای هیئتعلمی به صورت جدا جدا -ابتدا در خود دانشگاه آزاد- یک اچ متوسط محاسبه کردیم. یعنی بر اساس دادههایی که از سامانه علمسنجی - که سامانهای موثقی است و فعالیتهای علمی اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد در آن منعکس میشود - برای هر رشته یک اچ مشخص محاسبه کردیم.
اولین فیلتری که اعمال شد دقیقاً همین بود که اچِ هر فردی را با اچِ متوسط همکاران همرشته خودش مقایسه کردیم، نه با یک اچِ کلی. ما رشتههایی داریم که متوسط اچ آنها زیر پنج است؛ حتی زیر دو است. این امر به معنای ضعف آن رشته نیست، توانایی چاپ کردن مقاله ممکن است در این رشته به دلایل مختلفی پایین باشد.
در سطح کشور نیز چنین وضعیتی وجود دارد؟
بله. و البته رشتههایی هم داریم که متوسط اچ آنها بالاتر از ۱۰ است.
و در فاکتور قبلی تعیین سرآمدان آن رشتهها که بیشتر به گروه علوم انسانی مربوط هستند، تقریباً دیده نمیشدند؟
تحقیقاً دیده نمیشدند! در فهرستهای منتشر شده سرآمدان سالهای قبل، کمتر از انگشتان دو دست اعضای هیئت علمی از رشتههای انسانی انتخاب میشدند.
در یک فهرست چندصد نفره!
بله در فهرستی چندصد نفره. به نظر، دیگر لازم نیست که این بار دلسردکنندهای را که منتشرشدن این فهرست به بخش بزرگی از پیکره هیئت علمی دانشگاه میدهد توصیف کرد. عضو هیئت علمی این رشتهها احساس میکردند که این فرایند شامل حال آنان نمیشود و دیگر سمت آن نمیرفتند. وقتی خوب است شما سنجشتان را سنجش روایی بدانید که از همه گروههایی که فعالیت دانشگاهی دارند بهنحوی بتوان انتخاب کرد و آنها را ببینید، ولو با وزن کم و بیش؛ ولی این نباشد که ناگهان کتمان شوند و بخش زیادی نادیده انگاشته شوند.
اولین فاکتوری که گذاشتیم، اچ استاتیک را به یک اچ پویا تبدیل کردیم. اگر بخواهم خیلی شفاف حرف بزنم، هر کسی وقتی فیلتر اول دستورالعمل سال گذشته سرآمدان را پاس میکرد که از دو برابر اچِ متوسطِ رشته خودش بالاتر باشد.
فیلتر دوم که باز دوباره کیفی به ماجرا نگاه میکند، این است که شما مقاله منتشر میکنید و با استناد به این مقالات اچ کسب کنید. بعضی وقتها پخش شدن یا نشدن این استنادات نشان میدهد که ممکن است بعضی مقالهها یک فرد خیلی باکیفیت باشند و بعضی مقالهها خیلی کمکیفیت باشند. ما آمدیم با توجه به اینکه این فاکتور به گوش عضو هیئتعلمی اساساً آشناست - ما فاکتوری داریم به نام « i10» در مورد مقالاتی که حداقل ۱۰ تا ارجاع به آنها شده که اگر اجازه بدهید در این جلسه در موردش دقیق نشوم - گفتیم تعداد ارجاعات بهازای هر مقاله بالاتر یا برابر عدد ۱۰ باشد؛ یعنی به طور متوسط یک فرد هیئتعلمی با ۶۰ مقاله، ۶۰۰ تا ارجاع داشته باشد که به هر کدام ۱۰ تا یا بیشتر ارجاع خورده باشد. اینطوری نباشد که تعدادی از مقالات، مقالات باکیفیت باشند و تعداد بیشتری مقالات بیکیفیتی باشند که متوسط پایین بیاید. این یک نگاه کاملاً کیفی است و نشان میدهد چقدر کیفیت مقالات بالاست که به آنها ارجاع میشود.
موضوع دیگری که بهعنوان فیلتر سوم دیده شد، موضوعی تحت عنوان «مقالات مروری» است. ببینید، مقالات جنسهای متفاوتی دارند. خیلی از مقالات که حالا در تداول عامه به انگلیسی هم به آنها میگویند مقالات اوریجینال، مقالات اصیل، مقالاتی هستند که از یک کار پژوهشی که مستقیماً توسط عضو هیئتعلمی انجامشده، منتشر میشود. دستهای از مقالات، مقالات مروریاند که حالا به آنها مقالات ریویو (Review) هم بعضی وقتها گفته میشود. اینها در واقع با جمعآوری نتایج مقالات افراد دیگر - که البته میتواند مقالات خود فرد هم در آن باشد - منتشر و تولید میشوند. ریویونویسی در دنیای علم، کاری است که هر عضو هیئتعلمی بهراحتی به آن ورود نمیکند.
چرا؟
چون عضو هیئتعلمی که میآید تعداد زیادی از مقالاتی که در مورد یک موضوع خاص نوشته شدهاند را بررسی میکند و در واقع برایند اینها را بهعنوان مقاله منتشر میکند، خودش باید آنقدر وزن داشته باشد که صاحبنظر باشد در مورد این حوزه بتواند بهعنوان یک مرورینویس مطرح شود. من یک مثال عملیاتی برای موضوع بزنم؛ خیلی وقتها نویسندگان مقالات مروری خودشان تصمیم به نوشتن این مقاله نمیکنند. سردبیران مجلات مکاتبه میکنند با آنها؛ به آنها میگویند مرورگر مدعو. میگویند خانم دکتر فلانی، آقای دکتر فلانی، شما که چند سال است در حوزه خاصی کار میکنید، آیا میآیید برای ما در این زمینه مقالهای مروری بنویسید؟ دعوت میکنند؛ میگویند حیف است ننویسید. خب، مقالات مروری غیر از اینکه کار آزمایشگاهی ندارند، متأسفانه میتوانند خیلی ساده گرفته شوند. اصلاً من نمیگویم سادهاند؛ اصلاً! مقاله مروری خوب نوشتن، کار بسیار پیچیدهای است؛ ولی میشود ساده هم گرفت.
بهویژه الان که با هوش مصنوعی بهنوعی کار سادهتر هم شده است.
بله و از طرف دیگر این را هم در نظر بگیرید که مقاله مروری چون در حوزه خاص بخش زیادی از دادههای موجود را گردهم میآورد، ارجاع به آن هم خیلی زیاد اتفاق میافتد. همراهی این دو اتفاقی که اشاره کردم موجب میشود که متأسفانه بعضی از اعضای هیئتعلمی ماهیتاً مرورینویس میشوند؛ میگویند خب اینکه آزمایشگاه نمیخواهد، ما هم میتوانیم بدون صرف بودجه زیاد موردنیاز، برای انجام کار اصیل، یک کار مروری منتشر کنیم.
هم تعداد مقالاتم بالا میرود و هم ارجاع بیشتری میگیرم.
ما آمدیم - نه با کتمان کردن اهمیت مقاله مروری - یک سقف گذاشتیم. گفتیم فاکتور سوم در این دستورالعمل انتخاب حق جذب سرآمدی، این باشد که فرد بیش از ۳۰ درصد مقالاتش مروری نباشد. زَعم ما در حین تدوین ماجرا این بود که این تعداد مقالات مروری به نحوی کنترل بشوند. ولی در آن دوره که این دستورالعمل را چکشکاری میکردیم، خیلی از بزرگواران و صاحبنظران - مثل دکتر رنجبر که در مورد دستورالعمل، ما را راهنمایی میکردند، مثل شهید والامقام دکتر طهرانچی - حتی در مورد ۳۰ درصد نظراتی میدادند و میگفتند بد نیست حتی از این هم بیشتر باشد؛ یعنی سختگیرانهتر باشد؛ مثلاً ۲۰ درصد بیشتر نباشد. ولی ۳۰ درصد را بهعنوان معرفی فعلاً گذاشتیم.
یک فاکتوری بهعنوان فاکتور چهارم معرفی شد. ببینید دادگانهای متفاوت درباره مجلات چاپکننده مقالات علمی، سالانه فهرستهایی از مجلات برتر را معرفی میکنند. مثل آن ماجرایی که میگویند فلان عضو هیئتعلمی جزء یک درصد برتر شده است، ما فهرستی داریم که تحت عنوان 10 درصد مجلات برتر IF یا 10 درصد مجلات برتر SJR. در فهرست SJR مقالات علوم انسانی مورد تأنی قرار میگیرند، در IF مقالات علوم پایه و فنی مهندسی.
ما فاکتور چهارم را با یک «یا» توضیح دادیم. گفتیم که ۱۰ درصد مجلات در این فهرستها مشخص هستند؛ کسی میتواند فیلتر چهارم را پاس کند که حداقل ۱۰ درصد مقالاتش در این مجلاتِ ۱۰ درصدِ برتر منتشر شده باشد. این فیلتراسیون انجام شد، کار میدانی گستردهای روی دیتای خام صورت گرفت و خروجی کار ما که البته مقداری هم با تأخیر اعلام شد، ولی شکر خدا با معوقه پرداخت شد؛ یعنی ماهایی که دیده نشده بود، دیده شد. دیتایی هم که برای این کار بررسی شد، دیتای شروع زمان بخشنامه بود؛ یعنی درست است که من بهعنوان عضو هیئتعلمی با چند ماه تأخیر خروجی کار را دریافت میکنم، ولی دیتایی که برای عضو هیئتعلمی لحاظ میشود و بر اساس آن این سنجهها محاسبه و فیلترها دیده میشود، دیتای شروع دوره است.
بهصورت مشخص یعنی چه دوره زمانی؟
کاملاً منطبق با سال مالی دانشگاه.
و با کمی اختلاف سال تحصیلی.
بهنوعی تقریباً با یک اختلاف یک ماه با سال تحصیلی؛ این سنجش صورت گرفت و سرآمدان هم معرفی شدند. و خب قاعدتاً با توجه به اینکه این فرایند جدید بود، خیلی محل پرسش بود؛ آییننامه را ندیده بودند. ولی همانطور که شما اشاره کردید که محل پرسش قرار گرفته، لازم است این خبر خوب را به شما بدهم که اکنون که یک سال گذشته، ما با تعاملات زیادی که با همکاران و اعضای هیئتعلمی داریم، میبینیم این فاکتور چه انعکاساتی دارد. من تماس تلفنی با یک عضو هیئتعلمی داشتم - میترسم نام واحد دانشگاهی را بگویم که به نحوی قابل شناسایی شود - که گریه میکرد؛ میگفت: «ما دیده نمیشدیم تا حالا.»
از سر خوشحالی گریه میکرد؟
بله و میگفت نمیدانید من چگونه سرم را بالا میگیرم، چون هیچوقت تعداد مقالات من به شکل تیراژی بالا نبوده، ولی هر مقالهای که با اسم من بیرون میآمد حاصل دو سال کار محاسباتی سنگین من بوده. سعی میکردم دقت کنم، ارجاعات به مقالاتم ارجاعات بالایی بود، ولی تعداد مقالاتم زیاد نبود. شما سر ما را بلند کردید؛ ما داریم دیده میشویم. درست است در این ردهبندی سرآمدی که ۹ سطح دارد، مثلاً ۲ امتیاز میگیرم از ۹ امتیاز و خیلی بالا نیستم، ولی حداقل میبینم که دارم دیده میشوم. من به شما با اطمینان میگویم سال دیگر این ۲ را میکنم ۳، سال بعد ۴ و بازخوردهای مثبت دیگر. میدانید، همیشه رسوب در سیستمها از لحاظ نگاه بازخوردی، بازخوردهای منفی است؛ بازخوردهای مثبت جایی منعکس نشد.
روزی که خواستم گزارش بدهم خدمت آقای دکتر رنجبر، رئیس محترم پژوهشگاه مرکزی، گفتم این نظرات و نقدهایی را که درباره آییننامه بود، ما از همهشان برای بازنگری دستورالعمل امسال استفاده کردیم. اجازه دهید جلوتر درباره آن صحبت کنم. گفتم من نظرات منفی را به شما میگویم؛ اما شما به من وقت بدهید این نظرات مثبت را هم که آمده، بگویم که واقعاً کم هم نبود.
آقای دکتر، در مؤلفه چهارم دستورالعمل جدید به موضوع مجلات اشاره کردید. درباره ریویوها توضیح دادید، درباره مجلات چرا سختگیری اتفاق افتاد؟
وقتی یک مجله میآید اینقدر با کیفیت مقاله چاپ میکند که تبدیل میشود به بستری که مقالات خوب در آن منتشر میشوند و میآید در فهرست ۱۰ درصد، انگار ما این فرصت را داریم که از این سنجه یا مدالی که یکبار بر سینه آویخته شده، استفاده کنیم. توقعی هم که در دستورالعمل خواسته شده، بیشتر از آن چیزی نیست که برای خود مجله تعریف شده است. ما گفتیم از بین مقالات فردی که میخواهد «سرآمد» شود، ۱۰ درصد مقالات در مجلات ۱۰ درصد برتر باشد. مثلاً نگفتیم ۲۰ درصد مقالات در مجلات ۱۰ درصد باشند. یعنی انتظار، انتظار خیلی سختگیرانهای هم میتواند انگاشته نشود، ولی این به شکلی اطمینانبخش ایجاد میکند که مقالات کیفیت خوبی دارند؛ به واسطه یک نهاد ثانویه که مجله را اعتبارسنجی کرده است.
از طرفی این توجه را هم جلب میکند که اگر مقالات شما در آن مجلات برتر منتشر شود، امکان برای «سرآمدی» شما هم بیشتر خواهد بود، چون امکان ارجاع بیشتری را هم فراهم میکند.
عضو هیئتعلمی وقتی میبیند چنین فاکتوری دیده میشود دیگر «سادهفروشی» نمیکند و مقاله را هرجایی چاپ نمیکند. میگوید اگر مقاله را در مجلهای که خیلی قوی نیست چاپ کنم، غیر از اینکه ارجاعات کم میشود، ممکن است که برای خودم هم آوردهای نداشته باشد. برعکس آن هم دقیقاً همان فرمایش شماست؛ وقتی در یک مجله معتبر چاپ میشود، انتفاع آن هم بیشتر است؛ چون مجلهای که در فهرست 10 درصد مجلات برتر است، قاعدتاً ارجاع به آن بیشتر است و بیشتر هم دیده میشود.
تنها راه سرآمدی در دانشگاه آزاد داشتن این چهار فاکتور است؟
دستورالعمل سرآمدی هفت بند دارد. این بند اولِ آن است که در مورد فاکتور اچ و فاکتورهای مربوط به علمسنجی فرد صحبت میشود. بندهای دیگرِ دستورالعمل ـ مثلاً برگزاری کرسیهای نوآوری و نظریهپردازی، مثل اخذ جوایز معتبر بینالمللی و ملی که فهرستش همه در دستورالعمل آمده، انتشار مقالات داغ، مثل مشارکت در ارتقای کیفی مجلات دانشگاه ـ و بندهای دیگر، همه میتوانند لحاظ شود و عضو محترم هیئتعلمی میتواند بهعنوان «سرآمد» دیده شود. میدانید، شاید بهطور مستقیم در حال نوشتن مقاله نباشد - گرچه کسی که سردبیر مجلات میشود یا مدیرمسئول میشود یا در دیگر بندها شاخص را احراز میکند، استطاعتش بیشتر از این حرفهاست - ولی خب، بخش بزرگی از انرژیاش را گذاشته و به شکلی دیگر کمک میکند به نیل به مرجعیت علمی دانشگاه و آنها هم بهعنوان «سرآمد» دیده میشوند.
نکتهای را من میخواستم اینجا دربارهاش صحبت کنیم. خیلی میخواهم با ملاحظه این نکته را باز کنیم. پدیدهای که خیلی وقتها میتواند با انحراف همراه باشد، پدیده «جایزهبگیری» است. شما وقتی در مورد حوزههایی شبیه اخلاق در پژوهش - که معطوف به رعایت اصالت مقاله، مسائل مربوط به سرقت ادبی و امثالهم است - دقیق میشوید، خیلی وقتها یک همپوشانی میبینید در جاهایی که فرهنگ جایزه بگیری وجود دارد، در همان جا هم این تخلفات مثل سرقت علمی و امثالهم بیشتر میشود.
نگرانی پژوهشگاه مرکزی و ورود هوشمندانهای که با دستور آقای دکتر طهرانچی و پیگیری آقای دکتر رنجبر در پژوهشگاه انجام شد، بخشیاش این بود حالا که این جایزه بهنحوی نفع دارد و متوجه افراد «سرآمد» میشود، بیاییم یکجور آن را محکم کنیم که خدایناکرده خودش بستری نشود برای تولیدات بیکیفیتی که میتوانند آلوده باشند.
در واقع سرآمدی هدف نشود.
بله، در عین تقدیر و تشویق متوجه باشیم که جایزهبگیر نشویم. کسی که در مجلات فعالیت میکند، کسی که ارجاعات خوبی دارد؛ فاکتورهای دیگر هم میتواند به این دستورالعمل اضافه شود، مثلاً میشود از تعداد مقالات عبور کنیم، میتوانید بروید روی میزان «خود استنادی». یک فاکتوری وجود دارد در این استنادات که نشاندهنده استنادات خود من به مقالات خودم است. به آن میگویند Self citation «خود استنادی». اینها هنوز در آییننامه دیده نشده، ولی میتواند در بازنگریهای بعدی بیاید. همهشان برای محکم کردن است و این «محکم کردن» بههیچعنوان به معنای سخت کردن نیست، چون همهشان در سطحی دیده میشوند که کاملاً روا و قابلاعتنا هستند. مثل همان که ۱۰ درصد مقالات در مجلات ۱۰ درصد باشد، نه ۹۰ درصد مقالات در مجلات ۱۰ درصد!
نکته قابلتوجه دیگر در دستورالعمل تعیین سرآمد، توجه به ثبت اختراع بود. یک توضیحی در این باره میدهید؟
آن هم یکی از این فاکتورهای ششگانه - غیر از بند اول مبتنی بر فاکتورهای علمسنجی - بود. درواقع تعداد پتنتها و ثبت اختراعات هم میتواند هدایتگر فرد به سمت «سرآمدی» باشد. تفاوتی بین بند اول - که بند علمسنجی و فاکتورهای مربوط به علمسنجی است - با بقیه وجود دارد و آن این است که مبنای سنجش بند اول همواره پژوهشگاه مرکزی و سازمان دیده شده است، یعنی ما دیتای خام کامل و کلی را میگیریم، تحلیل دیتا انجام میشود که در دوره قبلی هم همکاران خوب من در پژوهشگاه با دقت بسیار زیاد این کار را انجام دادند. مدیران محترم پژوهشگاه، سرکار خانم دکتر فراهانی، مدیریت آیندهنگاری و سرکار خانم دکتر توسلی، مدیریت وقت راهبرد مرجعیت علمی، این زحمت را در پژوهشگاه کشیدند. اخذ دادهها را هم در اداره کل کتابخانهها، مجلات، انتشارات علمی و علمسنجی، سرکار خانم دکتر مهربان انجام دادند. لازم بود حتماً اسم این سه نفر را بیاورم، چون بخش اعظم زحمت این کار توسط آن بزرگواران کشیده شده و امیدوارم زحماتشان هم مأجور باشد. بخش اول توسط مجموعه دانشگاه و از بالا رصد، سنجش و اعلام میشود ولی در مورد بقیه بندها - ۶ بند دیگر - اعلام توسط واحدها و پس از آن استانها صورت میگیرد و ما بررسی نهایی را روی آنها انجام میدهیم.
نکته دیگری که مطرح شد، ردهبندی سرآمدی بود. ماجرای ردهبندی چیست؟
9 سطح برای این حمایت در نظر گرفته شده که بهازای قرارگیری در سطح ۱ تاحدودی به حقوق شما اضافه میشود. نکته جالب اینکه عددی که به حقوق اضافه میشود - که گاهی درباره کم و زیادش و اینکه مقدارش چقدر است صحبتهایی میشود - قبلاً باید برای آن، هر سال مصوباتی از مسئولان محترم بودجه و معاونت مالی دانشگاه گرفته میشد؛ اما در این دستورالعمل دیگر اینگونه نیست. بهازای کسب یکسری از این نمرات و امتیازهای چهارگانه که گفتیم برای فرد دیده میشود، یک وعده یا یکسوم حقوق پایه عضو هیئتعلمی به مدت یکسال به حقوق فرد اضافه میشود. به رده 2 راه پیدا کند، یعنی امتیازات بالاتر و الی آخر که همه اینها دوباره مبتنی بر مقایسه اچ فرد با دو اچ متوسط رشته است، یعنی بعد از پاسکردن این 4 مورد، اگر اچ او یک واحد بالاتر باشد، یکسوم حقوق پایهاش را میگیرد؛ چه «استادیار» باشد، چه «دانشیار» و چه «استاد». ما درباره امسال صحبت میکنیم، سال آینده که دستورالعمل جدید بیاید، دیگر درباره این عدد در مورد کسی سؤال نمیکنند، چون یکسوم حقوق مبنا به تبع افزایش حقوق سالیانه خودش را دارد. برای همین این حمایت مبلغ «سرآمدی» هم دقیقاً همسو با آن بزرگ میشود. بعد از پاسکردن فیلترهای بخشنامه، هرچند اچ که بالاتر از دو اچ متوسط رشته خودش باشد، تا ۹ تا یکسوم حقوق مبنای عضو هیئتعلمی به او اضافه میشود. دیگر بالاتر از آن، 10 یا 11 تا اچ بالاتر از دو اچ - که البته احتمال رخدادش انگشتشمار است - همان ۹ تا یکسوم حقوق مبنای فرد به حقوقش اضافه میشود.
یعنی در کف ماجرا، فردی که موفق میشود عنوان سرآمدی را کسب کند، در پایینترین حد، یکسوم از حقوق مبنای مرتبه علمی که در آن قرار دارد، به حقوق ماهیانهاش اضافه میشود. تا چه مدت؟
یک سال.
به مدت یک سال، از مهرماه امسال تا مهرماه سال آینده.
تا ابتدای سال مالی بعدی یعنی ابتدای شهریورماه سال آینده.
و اگر شاخص اچ او چندبرابر میانگین اچ رشتهاش باشد...
چندبرابر نه چند واحد بالاتر باشد. فرض کنید میانگین برای یکرشته 4 است. من اگر همه این 4 فیلتر را پاس کردم و شاخص اچ من 9 بود، یکسوم حقوق مبنایم به مدت یک سال به حقوقم اضافه میشود. اگر میانگین اچ رشته من ۴ است، دو برابر میانگین آن میشود 8 و من به جای 9، شدم 12؛ 4 واحد بیشترم، بنابراین 4 تا یکسوم حقوق مبنا را میگیرم.
و تا سقف 9 هم میتواند افزایش پیدا کند.
بله، یعنی بیشترین رقمی که پارسال میشد داده شود، برای کسی بود که بالاترین حقوق مبنا را دارد - که قاعدتاً استادان هستند - و استادی که در رده 9 قرار میگرفت، بیشترین عدد را هم میگرفت. سنگینترین وزن پرداخت این آییننامه برای افرادی بود که استادتمام بودند و در رده نهم قرار میگرفتند و عددی حدود ۹ میلیون تومان به حقوقشان اضافه میشد. امسال با توجه به افزایشها، انشاءالله دستورالعمل جدید هم که بیاید، همین قدر که حقوق افزایش پیدا کرده، این مبلغ هم اضافه میشود. وزن این بسته ۹ پلهای در شکل ماکسیمم، متوسط، حدود ۸ تا ۹ میلیون تومانی است که امسال به ۱۰ تا ۱۱ میلیون تبدیل میشود.
چون این موضوع قصه مالی دارد، ممکن است نگاهی به وجود بیاید که این سختگیریها برای آن است که تعداد سرآمدها کاهش یابد و در نتیجه بار مالی کمتری متوجه دانشگاه شود. بالاخره وقتی قرار است یک سال حقوق فرد، از یکسوم تا بیشتر افزایش پیدا کند، این عدد بار مالی قابلتوجهی برای هر واحد و برای کل دانشگاه خواهد داشت. بنابراین طبیعی است اگر تعداد سرآمدها کمتر شود، بار مالی نیز کاهش یابد. این پرسش مطرح میشود که آیا سختگیریهای بیشتر واقعاً به دلیل بار مالی است؟
من جواب سؤال شما را با آن تعدادی که اشاره کردید میدهم. تمام حرفهایی که تا الان با هم زدیم درباره «کیفیسازی» بود، درست است؟
بله.
حالا درباره تعداد صحبت کنیم. با همان الگویی که قبلاً بابت بالاتر بودن از یک اچ خاص، فرد «سرآمد» قلمداد میشد، تعداد افرادی که بهعنوان «سرآمد» انتخاب شده بودند، کمتر از تعدادی بود که با این الگو انتخاب شدند.
عدد مشخص دارید؟
پارسال تعداد افرادی که نهایتاً معرفی شدند حدود 650 نفر بود.
منظور از پارسال، مهرماه ۴۰۲ تا مهرماه 403 است.
بله، افرادی که در این سال بهعنوان «سرآمد» موردحمایت قرار گرفتند و «حق جذب سرآمدی» دریافت کردند. اشاره کردم یک سری افراد از آنها کم شد، مثلاً بهخاطر اینکه همکاری آنها از نوع ب بود؛ این در دستورالعمل دیده شده که فقط افرادی که دارای نوع الف هستند... ما اول سنجش انجام دادیم، بعد از همکاران محترم در حوزه هیئتعلمی خواهش کردیم بررسی کنند برای همین یک مقداری این تعداد دچار کسر شد - نزدیک به ۷۰۰ نفر انتخاب شدند. سال قبلی که سرآمدی به شکل ایستا محاسبه شده بود تعداد، از این کمتر از 500 نفر بوده، یعنی با الگوی جدید حدود 200 نفر به جمع سرآمدان افزوده شده. من قصد ندارم به دلایل متعدد درباره اتفاقی که برای امسال دارد میافتد صحبت کنم. دلیل اول اینکه تغییرات خیلیخوبی با کسب نظر از اعضای محترم هیئتعلمی که نقد کرده بودند، در دستورالعمل داده شده. از طرف دیگر سنجش این فرایند مجدداً به اداره کل کتابخانهها و علمسنجی سپرده شده؛ همانجایی که داده را ما میگرفتیم و در واقع پژوهشگاه فقط همان یکسالی که الان داریم دربارهاش صحبت میکنیم متولی این امر بود. حتماً پژوهشگاه از سرآمدان حمایت میکند، ولی بنابر این شد که بر اساس دستور ریاست محترم دانشگاه که انتخاب و معرفی سرآمدان توسط اداره کل علمسنجی انجام شود که خب، زیرساخت خیلیخوبی برای این کار دارند و این کار را آنها انجام میدهند.
برای همین من ترجیح میدهم که خود آقای دکتر افتخاری روزی درباره این دستورالعمل جدید که قرار است از این به بعد، خروجی حوزهشان باشد، صحبت کنند، ولی بگذارید حالا که دربارهاش صحبت میکنیم، من این نوید را بدهم که بخش زیادی از نظرات کسبشده و نقدها در دستورالعمل جدید انعکاس داده شده و سنجش خیلی محکمتر ولی با نگاه مثبتتر و بازتر انجام خواهد شد.
در پایان به طور غیررسمی خدمتتان عرض کنم من خودم که بررسی میکردم، تعداد اعضای انتخابشده با این دستورالعمل جدیدی که میآید، بیشتر از تعداد سال گذشته است.
یعنی ما با تغییرات سال گذشته، نهتنها تعداد اعضای هیئتعلمی «سرآمد» کمتر نشد، بلکه اضافه هم شد و احتمالاً با اصلاحات جدیدی که قرار است اتفاق بیفتد، باز هم این رشد را میبینیم؟
بله، ولی چون هنوز این اصلاحات به شکل «مصوبه» هیئترئیسه حک نشده بیم دارم هر عدد و رقمی بگویم ناروا باشد.
خودتان هم جزء سرآمدانید؟
خیر، باافتخار عرض میکنم در همین فیلترهای چهارگانه «سرآمدی» که دربارهاش صحبت کردیم، من یکی از این فیلترها را پاس نکردم؛ همان فیلتر چهارم که ۱۰ درصد مقالات در مجلات برتر است.
پس دچار تعارض منافع نشدید!
بله. خیلی جالب است این سؤالی که شما از من پرسیدید، وقتی که ما میخواستیم تصویب این دستورالعمل را از هیئترئیسه بگیریم، آقای دکتر طهرانچی از من پرسیدند و گفتند: «حسامی! تو خودت «سرآمد» شدی یا نه با این فیلترها؟» گفتم: «نه آقای دکتر، من خودم هم افتادم در این آزمون، ولی این افراد هستند.» بعد توجهشان جلب شد به این موضوع که فراوانی در این نمودار کیکی هر حوزه- مثل حوزه علومانسانی، کشاورزی، علوم پایه، فنی مهندسی - چند درصد در این سرآمدان دیده شده و از این دست موارد که بقیه ماجرا جلو رفت.
در بخش پایانی گفتوگو اگر موافق باشید درباره پژوهشگاه صحبت کنیم. دکتر رنجبر در نشست اخیر شورای دانشگاهها که در مهرماه برگزار شد، تأکید ویژهای داشتند بر اینکه دانشگاه آزاد در فعالیتهای علمی خود برای رسیدن به مرجعیت علمی از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. طبیعتاً در این مسیر، پژوهشگاه بهعنوان نوک پیکان حرکت دانشگاه به سمت مرجعیت علمی قلمداد میشود. واقعیت این است که در حوزه کار پژوهشگاه، از ابتدای فعالیت دور جدید که از سال گذشته با ریاست دکتر رنجبر آغاز شد، پژوهشگاه بهتدریج شناخته شد و جایگاه خود را پیدا کرد. اکنون پرسش این است که پژوهشگاه چه طراحیهایی در دست دارد و چه برنامههایی برای آینده دنبال میکند تا هدفی که توسط دکتر رنجبر مطرح شده، واقعیتر شود و رنگ واقعیت به خود بگیرد؟
ببینید، تمرکز کار پژوهشها که در ابتدای فعالیت دور جدیدش که از سال گذشته شروع شد، با ریاست آقای دکتر رنجبر بود و در آن ابتدای کار خیلی شناختهشده نبود.
و شاید هم هنوز آنگونه که باید شناخته نشده است.
درست میگویید. اتفاقاً خیلی امید داریم به برنامه شما و فعالیتهای رسانهای مثل شما که بیشتر این موضوع اطلاعرسانی شود. مرجعیت علمی در مثال شبیه نوک کوه یخ است. اگر شما پیکره تولیدات پژوهشی مجموعه دانشگاه را به سه دسته تقسیم کنید، پژوهشهای آماتور- منظورم پژوهشهایی است که در راستای تحصیلات تکمیلی اتفاق میافتد، فوقلیسانس و دکتری- از لحاظ تعداد خیلی زیادند و بیس بسیار بزرگی را در پایین این کوه یخ درست میکنند. یک درجه متعالیتر پژوهشهایی است که به نحوی به فناوری نزدیک میشوند؛ پژوهشهایی که خروجی آنها به نحوی تولید را هدف میگیرند و به یک برونداد ملموس میرسند. خیلی وقتها ممکن است برونداد، الزاماً تولید یک محصول شفاف و ملموس نباشد، تولید دانش فنی باشد؛ اما این دانش فنی به کار میآید. پژوهشهایی که خیلی وقتها در ادبیاتی که در حال حاضر در دانشگاه حاکم است، پژوهشهای مرجعیتساز تلقی میشوند و پژوهشهایی که پژوهشهای ناب و برتر تلقی میشوند، پژوهشهایی هستند که نهایتاً ممکن است برای نشاندادن مرجعیت یک سیستم یا یک مجموعه دانشگاهی، مثل نوک این کوه یخ از آب بیرون بزنند. البته بدون آن بیسی که در موردش صحبت کردم و آن حجم زیاد و آن پیکره بزرگ تولیدات پژوهشی، چنین اتفاقی نمیافتد. پژوهشگاه تمرکزش بر این پژوهشهای پیشرو و مرجعیتسازی است که حالا به شکلهای مختلف سعی کردم به آنها اشاره کنم.
ما فراخوانهای متفاوتی را در وبگاه پژوهشگاه منتشر کردیم و پیشنهادهای انجام تحقیقات را میپذیریم. الان در وبگاه پژوهشگاه فرم پیشنهاده کاملاً در دسترس است. ملاحظه بفرمایید، پیشنهاده یا فرم پروپوزال ما، یک فرق مهم دارد با بقیه پیشنهادههایی دیگر که شما همهجا میبینید و این است که بعد از اینکه توضیح میدهید که چه میخواهید بکنید، اعضای تیم چه کسانی هستند، زمان آن چقدر است و بودجه موردنیاز چقدر است، یک بخش دارد که برونداد این پروژه چه خواهد شد؟ شما در راستای میل به این مرجعیت، برای بالابردن این پرچم مرجعیت علمی، چه خواهید کرد و با چه کیفیتی انتشارات آن بیرون خواهد آمد؟
چرا این موضوع را اضافه کردید؟
بهخاطر اینکه هدف ما این است که به نحوی، چه با تولید دانش فنی و چه با تولید انتشارات علمی، بتوانیم ارجاعات را به دانشگاه آزاد بالا ببریم و با این بالابردن ارجاعات، کمک کنیم به دیدهشدن و نهایتاً خیزشی که ختم شود به این مرجعیتی که در مورد آن، از ابتدای حرفمان از زوایای مختلف و به شکلهای مختلف صحبت کردیم. کارهای دیگری هم در پژوهشگاه در دست انجام است. مثلاً ما در حال استخراج اطلاعات در کنار فهرست سرآمدان هستیم تا ببینیم چه اعضای هیئتعلمی دیگری میتوانند بهعنوان اعضای هیئتعلمی - نه سرآمد، ولی فعال و برتر- بیایند و به دانشگاه در تولید و انتشار مقالات، تولید انتشارات ناب و داغ علمی کمک کنند و یا کمک کنیم به زیرساختهای پژوهش. گرچه حمایت از چنین زیرساختهایی در حوزههای دیگر پیگیری میشود، ولی برخی آزمایشگاهها که ظرفیت قابلتوجهی دارند و همین الان برتر هستند را برای تقویت بیشتر موردحمایتهای خاص قرار بدهیم. اینها مسائلی هستند که در کنار موضوع اصلی که اشاره کردم، پیگیری میشوند. به طور شفاف؛ انجام پروژههای تحقیقاتی اقتدارآفرین و پیشرو.
درواقع پشتیبانی از پروژههای تحقیقاتی اقتدارآفرین.
پژوهشگاه مرکزی به طور فیزیکی بستر عملیاتی پژوهش را ندارد. ولی از پروژههای اقتدارآفرینی که با ارائه پروپوزالها در فراخوانها در پژوهشگاه تصویب میشوند، حمایت میکند. این پروژهها ممکن است در یک سیستم دانشگاهی غیر از دانشگاه آزاد هم انجام شوند، ولی آنچه که مهم است این است که تولیدات علمی با نام دانشگاه آزاد اتفاق بیفتد. ممکن است مخاطبان این فرم پیشنهاده را مشاهده کنند. ما برای باز گذاشتن باب همکاری با افراد خارج از دانشگاه، در پروژهها فقط مجری تعریف نکردیم. مجری میتواند اصلاً دانشگاه آزادی نباشد. یک متولی گذاشتیم که او باید حتماً از دانشگاه آزاد باشد، چون ما با او طرفیم و او متعهد میشود که خروجی پروژهای که در حدی قابلتأنی و بزرگ است و منجر به تولیدات علمی خواهد شد، به نام دانشگاه آزاد ثبت شده و به افتخارات آن اضافه شود.
موضوع خاصی هست که بیشتر موردتوجه پژوهشگاه باشد؟
در حال حاضر، موضوعات علمی در حوزه کوانتوم و علوم زیستی و هوش مصنوعی که طی فراخوانی هم اعلام شدهاند، موردتوجه هستند و در این حوزهها منتظر دریافت پیشنهادههای پروژههایی اقتدارآفرین با خروجیهای برتر هستیم. بعدیها در آینده فراخوانها گستردهتر است و در سایر حوزهها هم اطلاعرسانی خواهند شد.
دکتر رنجبر در گفتوگوی پیشین با «فرهیختگان» به جذب دانشجویان پسادکتری و استفاده از آنها در پروژههای پژوهشی اشاره کردند. بخشی از فعالیتها هم قرار بود توسط افرادی تحت عنوان اعضای وابسته یا اعضای پیوسته پژوهشگاه انجام شود.
آغاز هر فرایند جدید گاهی باعث آشفتگی یا ایجاد تصور همپوشانی میشود؛ درحالیکه چنین همپوشانیای وجود ندارد. پسادکتری که در دستورالعملهای پژوهشگاه به آن اشاره شده، متفاوت از پسادکتریهایی هستند که همکاران ما در معاونتهای موضوعی پیگیری میکنند. وقتی پروژهای در قالب پروژههای اقتدارآفرین به راه افتاد، میتواند بخشی از نیروی انسانی این پروژه توسط دانشجویان پسادکتری با متولی و مجری همراه پروژه شوند و بودجه آن هم از محل خود پروژه با رعایت آییننامه بیاید و به پروژه بپیوندد. بنابراین یک پروژه اقتدارآفرین که در پژوهشگاه موردحمایت قرار میگیرد، میتواند یک یا چند پسادکتری داشته باشد. این به این معنا نیست که پژوهشگاه متولی پستداک است؛ خیر. اگر از لحاظ تعداد مقایسه کنیم، شاید اصلاً این تعداد با تعداد پستداکهای دانشگاه قابل مقایسه نباشند.
در پژوهشگاه عضو پیوسته و وابسته داریم؟
در حال حاضر هنوز اعضای پیوسته و وابسته نداریم؛ چراکه انتخاب سرآمدان دارد جای خودش را پیدا میکند، ولی حتماً در دستور کار قرار دارد که به نحوی با گره زدن زلف سرآمدان به پژوهشگاه - که میتواند همین عضو هیئتعلمی وابسته یا پیوسته باشد- خیلی بیشتر از آنها استفاده کنیم. کمک سرآمدان فقط انتشار مقاله نیست؛ کمیسیونها، تیمهای داوری و بررسیهای مختلف نیز با همکاری آنها انجام میشود.
نکته خاصی درباره فعالیتهای پژوهشگاه تا پایان سال وجود دارد؟
اینکه فرایند سنجش و انتخاب سرآمدان به حوزه علمسنجی دانشگاه بازگشته و بهرهمندی از توانایی سرآمدان در پژوهشگاه انجام میشود که حتماً میتواند منشأ خیر باشد.
در پایان لازم میدانم از تمامی اعضای محترم هیئتعلمی دانشگاه آزاد که با نظرات اصلاحیشان ما را یاری کردند تشکر کنم و از آنها - باتوجهبه نگاهی که پشت این دستورالعمل وجود دارد و اهداف بلند آن- تقاضای صبوری داشته باشم. همچنین از گروه تخصصی، مدیران پژوهشگاه و مدیران خارج از حوزه پژوهشگاه که در این دوره کمک کردند تشکر میکنم. روزهای طولانی و پرترافیک را با تلاش و ایثار آنها پشت سر گذاشتیم. نهایتاً از ریاست محترم پژوهشگاه جناب آقای دکتر رنجبر هم تشکر و قدردانی میکنم که همیشه پشتیبان ما بودهاند. ایشان همواره شأن استادی برای ما داشتند و اکنون که همزمان ریاست دانشگاه را نیز بر عهده گرفتهاند.