رسانههای غربی برای اینکه دامن اسرائیل را از ترور دانشمندان پاک کنند کار سختی دارند؛ چراکه این ترورها صرفاً به دانشمندان ایرانی محدود نیست که برخی بخواهند با مرور سوابق نزاع بین ایران و رژیم صهیونیستی آن را بخشی از جنگ قلمداد کنند و نادیده بگیرند. ترور دانشمندان توسط اسرائیل یکی از ابزارهای نزاع این رژیم با تمام کشورهای منطقه است. در جدیدترین نمونه چهارشنبهشب هفته گذشته یک مهندس شیمی ۳۵ساله در منطقه کرموز در غرب اسکندریه مصر هنگامی که بهتنهایی در حال قدمزدن بود توسط یک مهاجم مورد حمله قرار گرفت. فرد تروریست 13 گلوله خشاب خود را روی بدن این دانشمند مصری تخلیه کرده تا از کشتهشدنش مطمئن شود. ترور دانشمندان و هدف قرار دادن تأسیسات هستهای کشورهای منطقه در سایه سکوت نهادهای بینالمللی مثال خوبی است برای پاسخ به افرادی که تنها دلیل مهاجرت دانشمندان به غرب را قدر دانستن تواناییهای آنها در اروپا و آمریکا معرفی میکنند. در چنین فضایی دانشمندان کشورهای منطقه دو راه بیشتر ندارند یا باید پیشنهاد خدمت به غرب را قبول کنند یا برای حفظ جان و حفظ استقلال علمی کشورشان بجنگند. در ماجرای ترور دانشمندان مصری و عراقی توسط اسرائیل زیرچتر حمایتی آمریکا موارد متعددی از افرادی وجود دارد که پس از پاسخ منفی به فعالیت علمی به نفع سیاستهای غرب مغزهایشان دیگر در معیارهای غربی مخزن علم نبوده و شایسته گلوله تلقی میشود.
مسمومیت تکراری دانشمندان مصری
از دهه ۱۹۵۰، مصر در پی برنامه هستهای صلحآمیز خود بود؛ اما این تلاشها بارها با مرگهای مشکوک دانشمندانش همراه شد که دولتی جز اسرائیل نمیتوانست پشت آن باشد.
مصطفی مشرفه یکی از برجستهترین فیزیکدانان نظری مصر و جهان عرب بود که به «اینشتین مصری» یا «اینشتین عرب» شهرت داشت. او اولین مصری بود که دکترای علوم در فیزیک نظری کسب کرد. او در توسعه نظریه کوانتوم و نسبیت خاص آلبرت اینشتین ایفای نقش کرده و با اینشتین مکاتبه و همکاری علمی داشت. مشرفه استاد ریاضیات کاربردی در دانشگاه قاهره بود و اولین رئیس دانشکده علوم آن دانشگاه شد. او در زمینه هوافضا و انرژی اتمی تحقیق میکرد و ایدههایی برای بمب هیدروژنی بر پایه هیدروژن ارائه داد؛ اما به دلایل اخلاقی اسلامی از انتشار کامل آن خودداری کرد. تحقیقاتش بعداً توسط دانشمندان روسی و آمریکایی برای ساخت بمب هیدروژنی استفاده شد. در ژانویه ۱۹۵۰ مشرفه در 51 سالگی در قاهره به طور ناگهانی درگذشت. علت اولیه «حمله قلبی» اعلام شد؛ اما فعالیتهای او در پروژههای اتمی مصر باعث شد سناریو ترور نیز در مورد مرگش بررسی شود. پس از این بررسیهای گزارشهای بعدی به «مسمومیت» هم بهعنوان عامل مرگ اشاره کردند. مشرفه تنها دانشمند هستهای مصر که بر اثر مسمومیت ترور شد نبود. در ۶ سپتامبر 2019 ابوبکر رمضان، رئیس سابق شبکه نظارت رادیولوژی مصر که بهعنوان کارمند آژانس بینالمللی انرژی اتمی روی اثرات زیستمحیطی نیروگاههای بوشهر در ایران و دیمونا در سرزمینهای اشغالی کار کرده بود برای شرکت در کنفرانسی در مراکش حضور داشت که پس از مصرف آبمیوه در اتاق هتلش، ناگهان دچار درد و گرفتگی شدید معده شد و جان باخت. با وجود شواهد اولیه و ارسال نمونههای خون به آزمایشگاه کازابلانکا برای تجزیهوتحلیل سمشناسی، هیچ نتیجه قطعی هرگز بهصورت عمومی منتشر نشد. تحقیقات بهسرعت توسط مقامات مراکشی با نتیجه مشکوک حمله قلبی مختومه اعلام شد.
دانشمندانی که هرگز نتوانستند از آمریکا به قاهره بازگردند
در اوت ۱۹۵۲ سمیرا موسا اولین زن مصری دارنده دکترای تابش اتمی و استاد دانشگاه قاهره در برکلی کالیفرنیا سوار خودرویی شد و به سمت یک مهمانی شام حرکت کرد که دعوتنامهاش جعلی بود. خودرو در جاده ساحلی اقیانوس آرام از صخره 12 متری سقوط کرد درحالیکه راننده بیرون پریده و ناپدید شده بود. دیگر دانشمند مصری کشتهشده در آمریکا سمیر نجیب است. وی یک فیزیکدان برجسته مصری در حوزه فیزیک اتمی و هستهای بود که در دهه ۱۹۶۰ به ایالات متحده سفر کرد و بهعنوان استادیار فیزیک اتمی در دانشگاه دیترویت مشغول به کار شد. تحقیقات او در کاربردهای نظامی و صلحآمیز انرژی هستهای باعث شد پیشنهادهای متعددی برای ماندن در آمریکا و ادامه تحقیقاتش دریافت کند. بااینحال نجیب بهویژه پس از شکست مصر در جنگ 6 روزه مقابل اسرائیل مصمم بود به مصر بازگردد و به راهاندازی برنامه هستهای مصر کمک کند. این بازگشت هرگز محقق نشد. او در 17 اوت 1967 یعنی شب قبل از پرواز بازگشتش به قاهره در یک تصادف رانندگی مشکوک کشته شد. طبق گزارشها، یک کامیون حملونقل ناشناس با سرعت به خودروی او برخورد کرد و باعث انفجار و مرگ فوری او شد. راننده کامیون فرار کرد و هرگز شناسایی نشد تا حادثه بهعنوان «تصادف با مقصر ناشناس» بایگانی شود.
دامنه ترور مصریها به اروپا رسید
حدود دو دهه بعد از ترور سمیر نجیب در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۰، یحیی المشد، فیزیکدان مصریتبار و مسئول برنامه هستهای عراق در هتل پاریس با ضربات چاقو به قتل رسید. فردی به نام ماری اکسپرس که تنها مظنون ماجرا بود هفتهها بعد زیر خودرویی ناشناس کشته شد. در ماههای بعد از آن دو دانشمند هستهای عراقی دیگر در خارج از این کشور مسموم شدند تا اثبات شود ترور المشد بخشی از یک پروژه بزرگتر ترور توسط موساد بوده است. در ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۹، سعید بدیر، متخصص مایکروویو هستهای پس از ترک آلمان غربی و گزارش سرقت اسنادش، از بالکنی در اسکندریه مصر به پایین پرت شد. پلیس این مرگ را خودکشی اعلام کرد؛ اما با رد این ادعا توسط خانواده انگشت اتهام دوباره به سمت اسرائیل نشانه رفت.
در مصر فقط دانشمندان هستهای ترور نشدهاند
جمال حمدان، جغرافیدان، مورخ و روشنفکر برجسته مصری بود که به «پدر جغرافیای مدرن مصر» شهرت داشت. او در دانشگاه قاهره با درجه عالی فارغالتحصیل شد و دکترای خود را از دانشگاه ریدینگ بریتانیا گرفت. حمدان استاد جغرافیای انسانی و منطقهای بود و رویکردی چندرشتهای مبتنی بر ترکیب جغرافیا، تاریخ، اقتصاد، سیاست و فرهنگ داشت. تحقیقاتش جنبههای امنیتی و ضداستعماری بهویژه در نقد سیاستهای اسرائیل و صهیونیسم داشت. حمدان در آوریل 1993 در آپارتمانش در منطقه دوقی قاهره درگذشت. او با سوختگیهای شدید در نیمه پایینی بدن پیدا شد و علت رسمی «آتشسوزی تصادفی» اعلام شد. البته خانوادهاش توضیح دادند او ابتدا با ضربه به سر بیهوش شده و پیشنویس کتابهایش درباره یهودیان، صهیونیسم و جغرافیای اسلام ناپدید شده است. برخی مقامات مصری مانند امین هویدی، رئیس سابق اطلاعات مصر مرگ او را ترور توسط موساد دانستند. دیگر دانشمند غیرهستهای ترورشده سلوا حبیب، استاد دانشگاه قاهره و پژوهشگر برجسته مطالعات آفریقایی بود که در دهه ۱۹۹۰ پس از انتشار کتاب تحقیقی «تأثیر اسرائیل در آفریقا» که سیاستهای پنهان اسرائیل در قاره آفریقا از جمله همکاریهای نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی با دولتهای مختلف را افشا میکرد به طرز مشکوکی کشته شد. کتابها و اسنادش از منزلش ناپدید گردیدند و قاتلان هرگز شناسایی نشدند. هدف این ترور خاموشکردن صدای یک روشنفکر ضدصهیونیست بود که تنها به دلیل فعالیت در علومانسانی و نه فناوری نظامی هدف قرار گرفت.
ترور سیستماتیک دانشمندان عراقی پس از اشغال توسط آمریکا
تصویری که غالباً از تقابل اسرائیل با فعالیتهای هستهای عراق در اذهان وجود دارد مربوط به حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به نیروگاه اتمی تموز در خرداد سال 1360 است. اسرائیل برای رسیدن به این مرحله پیش از این اقدامات دیگری را نیز در دستور کار قرار داده بود. سال 1379 تجهیزات مربوط به راکتور تموز 1 و همچنین 65 کیلوگرم اورانیوم غنیشده بهعنوان سوخت این رکتور تحقیقاتی در انبارهای بندر لسن سورمر فرانسه پیش از آنکه به سمت عراق حرکت کنند توسط عوامل موساد منفجر شدند. این اقدام فعالیت هستهای عراق را یکسال به عقب انداخت؛ اما رژیم صهیونیستی به دنبال توقف کامل آن بود، به همین دلیل یک سال بعد یحیی المشد، دانشمند مصری و نماینده آژانس انرژی اتمی در عراق را در پاریس ترور کرد و سال 1981 نیز 8 فروند جنگنده رژیم صهیونیستی این نیروگاه را به طور کامل بمباران و فعالیت هستهای عراق را متوقف کردند. اسرائیل و آمریکا البته به همین میزان نیز اکتفا نکرده و بعدها پس از اشغال عراق سراغ ترور فهرست بلندی از دانشمندان عراقی رفتند. بعد از اشغال عراق در سال 2003 جوخههای ترور اسرائیلی علیه دانشمندان عراقی در این کشور فعال شدند. مطابق گزارشی که ژوئن 2005 توسط مرکز اطلاعات فلسطین منتشر شد اسرائیل طی کمتر از دوسال حداقل 550 دانشمند عراقی را ترور کرده بود. این مرکز، با استناد به گزارشی که توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده تدوین شده و برای رئیسجمهور آمریکا در نظر گرفته شده بود اعلام کرد مأموران اسرائیلی و خارجی فرستادهشده توسط موساد در همکاری با ایالات متحده به عراق دستکم ۳۵۰ دانشمند عراقی و بیش از ۲۰۰ استاد دانشگاه و شخصیتهای دانشگاهی را کشتهاند. بر اساس این گزارش که به رئیسجمهور ایالات متحده جرج بوش ارجاع داده شده بود مأموران موساد با هدف حذف دانشمندان هستهای و زیستشناسی و همچنین استادان برجسته دانشگاهی در عراق فعالیت میکردند. این امر پس از آن رخ داد که ایالات متحده نتوانست آن دانشمندان را متقاعد به همکاری با خود کند. آمار 550 دانشمند ترورشده عراقی با ارزیابی مجدد به حدود هزار نفر رسید و فهرستی از مستندات مرتبط با 105 دانشمند نیز منتشر شده است. طبق این مستندات محمد الراوی، رئیس دانشگاه بغداد در ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۳ زمانی که دو مرد وارد کلینیک خصوصیاش شدند، کشته شد. دیگر پرونده مستند مربوط به دکتر مجید علی است که در سال ۲۰۰۵ با شلیک چهار گلوله به پشتش ترور شد. او دارای مدرک دکتری در فیزیک بود و یکی از بهترین کارشناسان انرژی هستهای در عراق به شمار میرفت. ترور هزار دانشمند عراقی پس از دست رد به سینه آمریکا هم پاسخ خوبی به چرایی عقبماندگی تحمیلی کشورهایی است که غربیها نام جهان سوم روی آن نهادهاند و هم تصویر کاملی از روند توسعه غارت محور غربی ارائه میدهد که در آن دانشمند یا باید در اختیار قدرتهای استعمار طلب باشد یا از صحنه هستی محو شود تا به یک عامل بازدارنده در مقابل استعمار خارجی تبدیل نشود.
ترور در ابعاد بینالمللی
اگر بخواهیم حداقلیترین آمار ترور دانشمندان کشورهای مختلف توسط موساد به غیر از آنچه در مورد عراق و مصر تشریح شد را بررسی کنیم به فهرستی میرسیم که میتوان آن را اینگونه تشریح کرد؛ خوزه آلبرتوی برزیلی که برای جلوگیری از تبدیل شدن کشورش به قدرت هستهای کشته شد، هاینز کروگ آلمانی که روی برنامه موشکی مصر کار میکرد، جرالد بول کانادایی فعال در تأسیسات هستهای عراق، عزیز اسبر سوری مسئول موشکهای دوربرد و سلاحهای شیمیایی، محمد سلیمان ژنرال سوری و مشاور امنیت ملی در امور تسلیحات استراتژیک، هربرت کوکوروس خلبان لتونیایی طراح سه هواپیمای سبک که با فریب دعوت به کسبوکار هوانوردی به اروگوئه کشانده شد و آنجا به قتل رسید و همچنین چندین دانشمند فلسطینی ساکن خارج از مرزهای فلسطین هم در بین این دانشمندان هستند که از جمله میتوان به محمد زواری متخصص مهندسی هوانوردی در تونس، فادی محمد البطش مهندس برق در مالزی، باسل الکبیسی استاد حقوق بینالملل در دانشگاه آمریکایی بیروت، غسان کنفانی نویسنده و شاعر مطرح فلسطینی در لبنان و کمال ناصر دیگر شاعر فلسطینی و استاد علوم سیاسی ساکن در لبنان اشاره کرد. ایران نیز بهعنوان کشوری که هدف اصلی ترور دانشمندان توسط موساد بوده است حدود 20 نفر از دانشمندانش توسط اسرائیل به شهادت رسیدهاند که 13 نفر از آنها در جنگ 12 روزه اخیر به شهادت رسیدند. از جمله شهدای جنگ 12 روزه میتوان شهیدان طهرانچی، عباسی و مینوچهر را نام برد. پیش از این نیز مصطفی احمدیروشن، مجید شهریاری، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایینژاد، اردشیر حسینپور و محسن فخریزاده توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده بودند.