فرهیختگان: چند سالی میشود که امارات با اتکا به سرمایهگذاریهای اقتصادی و تعریف منافع مشترک با کشورهای منطقه مسیر اعمالنفوذ و دخالت در امور این کشورها را پیش گرفته؛ اما اتفاقی که در سودان رخ داد و نقشآفرینی آشکار ابوظبی در حمایت از نیروهای واکنش سریع در سودان، این اعمالنفوذ و دخالت را برجستهتر کرد. البته امارات بهعنوان یک بازیگر مستقل در مناسبات منطقهای نقشآفرینی نمیکند، بلکه همسویی این بازیگری با پروژههای صهیونیستی روشن و غیرقابلانکار است. در هر بخشی از منطقه که نفوذ و دخالت امارات در حوزههای راهبردی در کشورها به چشم میخورد، ردپایی از حضور و پیگیری منافع صهیونیستها همسو با امارات دیده میشود.
آنچه در سودان در حال وقوع است تجمیعی از این منافع مشترک است. هم امارات از ثروتهای بیبدیل سودان بینصیب نمیماند و هم یکی از کشورهای مسلمانی که اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، در آستانه تجزیه و چندپاره شدن قرار میگیرد و تضعیف میشود. امارات پروژههایی را در منطقه پیش میبرد که منفعتی دوجانبه برای خود و متحد امنیتیاش یعنی اسرائیل داشته باشد. علاوه بر این باتوجهبه آنکه صهیونیستها و آمریکا برای پیوستن کشورهای عربی به پیماننامه ابراهیم، تمرکز ویژهای دارند، نقش امارات در پیشبرد برنامه صهیونیستها افزایش پیدا کرده است. اماراتیها نقش «جاسوس دوجانبه» را در منطقه و تحولات جهانی بازی میکنند؛ اما این گمانه پررنگ است که پس از این و با تحولات جدید منطقه، اماراتیها «بهعنوان حافظ منافع اسرائیل» در منطقه نقشآفرینی کنند. در این میان حتی ادعای اماراتیها در مورد جزایر سهگانه ایرانی را هم میتوان تکمیلکننده پروژه صهیونیستها علیه تمامیت ارضی ایران دانست که منفعتی دوجانبه برای امارات و رژیم صهیونی به همراه دارد.
متناقضگرایی امارات در اسرائیل و غزه
«98 میلیارد دلار در 53 سال» این آماری است که از میزان کمکهای بینالمللی بشردوستانه امارات ارائه میشود. از این مقدار کمک، 44 درصد آن صرف کمک به مردم غزه میشود. از شروع طوفان الاقصی تاکنون امارات بیشترین میزان کمک به مردم غزه را داشته است به گفته رسانهها بخش عظیمی از این کمک به مردم غزه نمیرسد؛ اما از سوی دیگر، اگر جوان دانشجویی از آزادی فلسطین حرفی بزند بلافاصله اخراج خواهد شد؛ این موضوعی است که روزنامه انگلیسی (مسلم میرز) به تازگی به آن اشاره کرده است. ابوظبی در عین آنکه به ساکنان غزه کمکهای بشردوستانه ارائه میکند به گروهک تروریستی ابوشباب که تحت حمایت صهیونیستها قرار دارد هم کمک مالی میکند و با سیاستهای اسرائیل در نوار غزه و دولت خودگردان، همکاری دارد. این رویکرد دوجانبه از چند جنبه مورد توجه قرار دارد:
1. نکته اول آنکه امارات برای کاهش فشار احتمالی از کشورهای مسلمان بهخاطر روابط صمیمی با رژیم صهیونیستی، حمایتهای مالی به غزه را ادامه میدهد تا به نوعی مواضع حمایتیاش از اسرائیل را تطهیر کند.
2. امارات تلاش میکند با این رفتارهای دوگانه، «هم شریک دزد باشد و هم رفیق قافله.» هم روابط خوبی با رژیم صهیونیستی داشته باشد هم ارتباطات راهبردیاش با کشورهای عربی را حفظ کند تا بتواند جایگاهش در منطقه را تثبیت کند.
3. هزینههای مالی و سرمایهگذاریهای امارات، سیاستی برای اعمالنفوذ و دخالت در امور داخلی کشورهاست. نامگذاری کمکهای بشردوستانه روی سرمایهگذاریها، تنها راه را برای اعمالنفوذ و دخالت ابوظبی هموار میکند.
مدافعان جنایت فاشر
حمایت اماراتیها از عملیات فاشر سودان، تنها یکی از رفتارهای مداخلهجویانه ابوظبی در جهان به شمار میرود. ابوظبی در سودان که ثروتهای غنی برای امارات دارد، نزدیک به 4000 شبهنظامی را تأمین مالی کرده است. روشن است که ابوظبی حمایت از این نسلکشی را برای تثبیت نفوذ خود در این منطقه انجام داده است. مسلطشدن نیروهای واکنش سریع بر منطقه دقلو در دارفور، منفعت مشترکی برای امارات و اسرائیل به همراه خواهد داشت. اولین نکته آن این است که این درگیریها، مسیرهای حیاتی در دریای سرخ را تهدید میکند.
کار کثیف صهیونیستی، روی دوش ابوظبی
سال 2015 اماراتیها، اولین پروژه مشترک امنیتیشان را با همکاری صهیونیستها شروع کردند. کارکنان یگان 8200 اسرائیل، در پوشش شرکت اماراتی «دارک متر» فرصت فعالیت در امارات را پیدا کردند. همکاری امنیتی اماراتیها با صهیونیستها تقریباً روی تمام ابعاد فعالیت آنها سایه انداخته است، به این معنی که هر روابط راهبردی دیپلماتیک و تعاملاتی که به نوعی به منافع صهیونیستها گره میخورد، از رصد آنها رد نخواهد شد و چهبسا تحت کنترل آنها باشد. باتوجهبه این موارد اماراتیها در حال تثبیت نقش خود در منطقه بهعنوان متحد راهبردی و امنیتی صهیونیستها هستند. حمایت غرب از امارات در کنار سرمایهگذاریهای اقتصادی این کشور در مناطق راهبردی که بهنوعی زمینه وابستگی اقتصادی این کشورها به امارات را فراهم میکند. این کشور عربی را به بازیگری کلیدی در منطقه تبدیل خواهد کرد که منافع صهیونیستها را دنبال میکند. امارات البته این مواضع مداخلهجویانه را در مورد ایران نیز مطرح کرده که در واقعیت همسویی کامل با پروژه صهیونیستها دارد. از این منظر و در تحلیل تحولات خاورمیانه این گمانه تقویت میشود که امارات بیش از دیگر کشورهای عربی منطقه و برخلاف برخی پیشبینیها میتواند برای کشورهای حامی محور مقاومت و کشورهایی که به نوعی منافع صهیونیستها را تهدید میکنند، دردسرساز باشد. ابوظبی این مسیر را یکشبه و دفعتاً طی نکرده، بلکه سیاستگذاری منطقهای و البته حمایتهای صهیونیستها منجر به ظهور تهدیدی از دل جهان عرب برای مسلمانان شده تا صهیونیستها با سهولت بیشتری پروژه عادیسازی را پیش ببرند و در مواردی هم کار کثیفشان را به ابوظبی محول کنند.