محمد سرشتهداری، خبرنگار: عجیبترین اتفاق بعد از دیدار برگشت استقلال برابر الوحدات نه نتیجه بازی بود و نه عملکرد بازیکنان؛ بلکه تغییر سلیقهی نسل (z)ی بود که امروز موبایل در دست دارد و ایدههایش را با کامنت و استوری بیان میکند.
از حجازی و پورحیدری تا همدانی و قربانی؛ استمرار اقتدار و صداقت
ناصر حجازی را مردم نه فقط به خاطر چهره و تیپ متفاوتش، بلکه به دلیل صراحت لهجه، اقتدار و غروری که در شخصیتش موج میزد دوست داشتند. منصور پورحیدری با هوش بالا، اقتدار ذاتی و آن انگشت اشارهی معروفش نظم را به اردوی استقلال میآورد. هر دو درون و بیرون باشگاه محبوب بودند چون راست میگفتند و مقتدر میایستادند.
اما پس از بازی استقلال مقابل الوحدات، به ستار همدانی – هافبک سابق استقلال و تیم ملی – حمله شد. جرم او این بود که در همان لحظهی ورود نازون به زمین پرسید چرا بازیکنی که آماده نیست جای سحرخیزانی را گرفته که در حال فشار به مدافعان حریف بود. این کمترین انتظار از یک کارشناس واقعی است؛ کارشناسی که حرف فنی را نه پس از بازی، بلکه در لحظهی تصمیم میزند و شهامت بیانش را دارد. او شکل بازی را برای مخاطب جذابتر کرد، اما هزینهی صداقت خود را پرداخت.
ستار همدانی در این مسیر تنها نیست. پیروز قربانی نیز بارها با چنین واکنشهایی روبهرو شده است؛ هم از سوی هواداران استقلال و هم در شیراز، جایی که فریاد میزند چرا به بازیکن حریف بطری پرتاب میکنید. او حقیقت را میگوید، ولو آنکه کسی خوشش نیاید. مهدی پاشازاده نیز همین است؛ قلدر، مقتدر و متکی به منطق. اینها وارثان تاج و تخت ناصر و منصورند ـ مردانی که «حرف حق» را گفتند نه برای تخریب، بلکه برای اصلاح.
فرهنگ نقد در فوتبال؛ از تهدید تا میراث
میتوان چشمها را بست، به فضای مجازی وارد نشد و فحش هم نخورد، اما آنها انتخاب میکنند حرف درست را بزنند و با همان انگشت اشاره، جهت را نشان دهند؛ به مردم و حتی مسئولان.
نمیدانم سلیقهی مخاطب واقعاً تغییر کرده یا برخی صفحات خریداری شدهاند تا مأموریتشان فحاشی به منتقدان باشد، اما میدانم اگر هنوز با ذرهبین دنبال ناصر و منصور میگردیم، نمونههایشان همین امروز میان ما هستند. باید به آنها بال و حق بیان بدهیم، چون فوتبال و رسانه بدون منتقدِ دانا و بیپروا به جای پیشرفت، تکرار میشود.
در پرسپولیس و حتی تیم ملی نیز چنین چهرههایی وجود دارند؛ افرادی که با دانش و شهامت حرف میزنند، نه با مصلحت موقت. فوتبال ایران تا زمانی زنده است که این میراث زنده بماند ـ میراث گفتنِ «حرف درست» حتی اگر خوشایند هیچکس نباشد.گاهی لازم است خود را نقد کنیم؛ چون «آینه را شکستن خطاست.»