خبر تلخ انحلال احتمالی باشگاه ذوبآهن به یکی از نگرانکنندهترین موضوعات لیگ برتر فصل جدید تبدیل شد. با این حال بد نیست بدانید که انحلالی در کار نیست. طبق ماده ۱۴۱ قانون تجارت، اگر بر اثر زیانهای وارده نصف سرمایه شرکت از بین برود باید مجمع عمومی تشکیل شده و به افزایش سرمایه یا انحلال شرکت اقدام کنند. باشگاه ذوبآهن سرمایهای معادل ۲۵ میلیون تومان دارد. در نتیجه اگر ۱۳ میلیون هم زیان انباشته داشته باشد مشمول ماده ۱۴۱ است اما زیان انباشته این باشگاه ۴۶۰ میلیارد تومان است یعنی چند هزار برابرش سرمایهاش.
با این حال شرکتهای زیادی هستند که با وجود اینکه مشمول ماده ۱۴۱ هستند اما ادامه حیات داده و هنوز زنده هستند. در چنین شرایطی یا باید مجمع عمومی تشکیل شده و افزایش سرمایه دهند یا طبق بند دیگری که در این ماده وجود دارد، اگر مجمع عمومی تشکیل نشود هر ذینفعی میتواند انحلال شرکت را از دادگاه درخواست کند. در نتیجه شرایط باشگاه ذوبآهن از این حیث ناگوار به نظر میرسد. در نتیجه به دلیل مشمول ماده ۱۴۱ بودن شرکتی را منحل نمیکنند. از این رو حسابرس طبق قوانین این موضوع را در گزارشات خود نوشته است. بحث مهم در مورد ذوبآهن نه مشمولیت ماده ۱۴۱ و نه احتمال درخواست ذینفعان برای انحلال باشگاه است بلکه مشکل اصلی ۵۴۰ میلیارد بدهی است که باشگاه ذوب آهن دارد.
سوال اینجاست در شرایطی که کارخانه ذوبآهن با مشکلات مالی عدیده دست و پنجه نرم کرده و در تامین کارگران خود مانده است باشگاه طور میتواند این بدهی سنگین را پرداخت کند. گزارش حسابرس بدهی جاری این باشگاه را ۴۴۰ میلیارد تومان از دارایی جاری این باشگاه بیشتر اعلام کرده است. در نتیجه این باشگاه همه داراییهای خود را بفروشد که نمیتواند بفروشد باز هم ۴۴۰ میلیارد کم دارد.
طلب از فیفا
در چنین شرایطی صحبت از طلب باشگاه ذوبآهن از فیفا مطرح میشود و برخی ادعا میکنند که در صورت پرداخت مطالبات باشگاه ذوبآهن بدهی آنها برطرف میشود، اما کدام طلب؟ ذوبآهن مدتهاست که به تیم منزوی تبدیل شده و چرا باید از فیفا طلبکار باشد. اگر موضوع جام جهانی و پولی است که باید از این طریق به باشگاه تعلق بگیرد که مربوط به رشید مظاهری و ۱۰ یا ۱۵ سال پیش است یا اگر مربوط به بازیهای آسیایی است که مبلغ آنقدر پایین است که عدد قابل مقایسهای با بدهیهای ذوب آهن نیست حق رشد رضا شکاری هم از روبین کازان گرفته شده و مدیران وقت بر این موضوع صحه میگذارند. از طرفی اگر بدهی به این باشگاه وجود داشته باشد در مطالب و صورت مالی ذکر میشود و اسنادش را به حسابرس میدهند و در گزارش خود لحاظ میکند. اینطور نیست که پنهان باشند و حسابرس متوجه آن نشود.
بدهیهای ۱۰۰۰ میلیاردی کارخانه، شستا را وارد پروژه کرده اما شستا چطور میخواهد این پول را به مجموعه وارد کند. در خصوص باشگاه ذوبآهن یا باید در قالب بودجه به آنها پول بدهد که چیزی معادل ۲۴۰ میلیارد بودجه است در نتیجه حتی اگر شستا هم وارد عمل شود باز هم بدهیهای باشگاه ذوب آنقدر زیاد است که با تامین چیزی معادل بودجه باشگاه تامین نمیشود. دو نوع افزایش سرمایه داریم که یکی ارزیابی است که پولی وارد باشگاه نمیشود اما باشگاه را از ماده ۱۴۱ ساقط میکند. دوم مطالبات از حوزه نقدینگی است که باید پول وارد باشگاه کنند. وقتی کارخانه ذوبآهن آنقدر مشکل دارد که نمیتواند مخارج خود را تامین کند چطور میخواهد به باشگاه ذوبآهن پول بدهد.
در نتیجه کارخانه ذوب آهن نمیتواند به این راحتی افزایش سرمایه خود را به باشگاه ذوب آهن تزریق کند. حتی اگر راهکاری در این خصوص ایجاد شود بیش از ۶ ماه زمان میبرد. ضمن اینکه بدهی ذوبیها متعلق به فصل قبل است و بدهیهای این فصل نیز به آن افزوده خواهد شد در واقع دیده نشده که بر اساس مشمولیت ماده ۱۴۱ باشگاه منحل شود، بلکه مراودات تجاری مثل وام گرفتن و برخی رایزنیها را مختل میکند. در نتیجه از این جهت مشکلی برای باشگاه ذوب آهن موجود نیست. مهم این است که بدهیها پرداخت شود و باشگاه بتواند به کار خود ادامه دهد چرا که اگر همچنان به این بدهیها افزوده شود باشگاه برای ادامه فعالیت با مشکل روبرو میشود. اگر به خاطر داشته باشید فصل گذشته سازمان لیگ حداقل سرمایهای برای باشگاهها مشخص کرد. سرمایههای ۵، ۱۰ و ۱۵ میلیاردی که به ترتیب متعلق به تیمها با توجه به فعالیتشان بود. در حالی که باشگاه ذوبآهن حتی این افزایش سرمایه را هم نیز لحاظ نکردهاست. در نتیجه مسیری که این باشگاه پیش میرود در نهایت آینده مشابه با شرکت ذوبآهن خواهد بود و در نهایت به جایی میرسد که حتی اگر خودش هم بخواهد و انحلالی هم صورت نگیرد به سمت و سوی انحلال پیش میرود.