درک ضرورت و پیچیدگی امتداد روزنامه در فرم رسانهای جدید، ما را با این پرسش روبهرو کرد که چگونه تداوم رسانه مکتوب باید در درون ساختار دیجیتال باززاده شود تا هم سویه فرهنگی - سیاسی آن کمرنگ نشود و هم همداستانیاش با امر عمومی از میان نرود؟ پیش از ما نیز اندیشهوران علومانسانی معاصر از نیمه قرن بیستم تا امروز این ضرورت را از زوایای پدیدارشناختی، هرمنوتیکی و حافظهای طرح کردهاند.
در روزگار دیجیتال که زمان به لحظههای بیتداوم فروکاسته شده است، سخن از رسانه مکتوب و امتدادش در صورتهای نو، نه نوستالژی کاغذ، بلکه دفاع از خود تأمل است. والْتِر بنیامین نخستین کسی بود که در میان هیاهوی بازتولید مکانیکی، خطر زوال هاله را دید؛ آن فاصله معناییای که میان نوشته و خواننده برقرار میکرد و به فهم عمق میبخشید. بنیامین هشدار میداد که با بیزمانی تصویر و سرعت بازنمایی، اندیشه از فضای تأمل بیرون رانده میشود؛ پس اگر رسانه نو میخواهد فرهنگی باشد، باید این فاصله روحانی را بازآفرینی کند نه با کاغذ، بلکه با زمان کاغذی. از دیگر سو در اهمیت و ستایش روزنامه نیز بیشتر و پیشتر گفتهاند و شنیدهایم. ترکیب مفهوم فرهنگ یادمند آسمن با تحلیل بودریو از میدان سرعت و اقتصاد توجه، راهی میگشاید تا روزنامه کاغذی را نه صرفاً رسانهای تاریخی بلکه شکل مقاومت فرهنگی حافظه علیهِ تبخیرِ زمان بفهمیم. در منظومه آسمن، فرهنگ یادمند همان شبکهای از نشانهها و نوشتارهاست که حافظه جمعی را از فراموشی لحظهای نجات میدهد. در برابر، بودریو نشان میدهد که پیام و نشانه در گردش بیپایان تصویرها بیمرجع میشود و بازار توجه با منطق سرعت و سطح، هر چیز را در لحظه میبلعد. اینجاست که روزنامه کاغذی بهگونهای پارادوکسیکال، در مقام چیزی ظاهراً کهنه، بدل به نقطه ایست هستیشناختی فرهنگ میشود.
در امتداد درهمتنیدگی میان فرهنگ یادمند و نقد اقتصاد سرعت، میتوان عمق فلسفی این دو را در افق پدیدارشناسی رسانه آشکارتر کرد. در نگاه آسمن، حافظه فرهنگی نه صرفاً انباشت دانش، بلکه ساختار پایداری است که در آن جامعه خود را بازمیخواند و زمان را تجربهپذیر میکند. در این چشمانداز، روزنامه کاغذی بهصورت یک ضد نظام ظاهر میشود. در جایی که بازار توجه و سرعت بیوقفه، ارزش را در لحظه درخشش دیجیتال تعریف میکند، روزنامه زمان را منجمد میسازد و لحظه را به یاد تبدیل میکند.
حال «فرهیختگان» ضمن دفاع از حیثیت رسانههای مکتوب و ضرورت وجود روزنامه بهمثابه سازه حافظهای جامعه ایران، با تأسیس مجله تصویری، گام بلندی در راستای استحکام بیشتر این بنا برداشته است. «مجله تصویری فرهیختگان» همهنگام روزنامه است و نیست. به این اعتبار که تداوم معنایی روزنامه خواهد بود و در کولهبارش تجارب ارزشمند دوهزار و سیصد و چهار شماره روزنامه در دوره جدید را همراه دارد؛ همچنین با نوسازی و بهسازی قالبهای ارائه و انتشار، فراروی از روزنامه است. تلاش ما در «مجله تصویری فرهیختگان» در ادامه مسیر دشوار روزنامه است که باید نه به دام ابتذال امر روزمره گرفتار شد و نه در هپروت بینسبتی با امر واقع خود را کانالیزه کنیم و گرداگرد مخاطبمان با انبوه محتواهای یکجانبه و تمامیتخواهانه حصار بکشیم.
هر فرم رسانهای تازه، اگر بخواهد مؤثر و گیرا - نه الزاماً چالشبرانگیز - باشد، باید رسانه پیشین را در خود باززایی و بازطراحی کند، از آن تغذیه کند و صورت تازهای برای همان محتوا و منظر بسازد. در این معنا، مجله تصویری نهتنها رقیب روزنامه نیست؛ امتداد و فراروی از آن است. امتدادِ رسانه مکتوب در رسانه جدید، نه نگهداری کاغذ، بلکه پاسداری از روح کاغذ است.
«مجله تصویری فرهیختگان» بضاعت مزجات ما در روزنامه «فرهیختگان» برای گشایش مسیرهای نو و نخستین برنامه، مجله علومانسانی «ایده» است. «ایده» میانجی اصحاب رسانه و اندیشه است و با خوانش مسئلهمند گذشته، افق آینده را میگشاید. این میانجیگری، شرط فرهنگی حضور تازه است. بهزعم ما این قالب جدید رسانهای اگر نتواند از نشاط خط و وقار پاراگراف تقلید کند، به حضور بیریشه تبدیل خواهد شد.
مجله علومانسانی «ایده»، برونداد تکیه و پیوستگی محتوایی «مجله تصویری فرهیختگان» به منابع و میراث مکتوب است. «ایده» با میزبانی دانشگاهیان و پژوهشگران علومانسانی، مواد فکر و اندیشهورزی آینده ایران را پیش چشم مخاطبان بهویژه ذینفعان زنجیره علومانسانی و لایه حکمرانی مینشاند و تلاش میکند بستری امن فراهم کند تا نظرورزان علومانسانی پروژهها و دستاوردهای اندیشگانی خود را در معرض شناخت و بازخوانی قرار دهند؛ بیهیاهو و حرمتشکنی. ما در تحریریه «مجله تصویری فرهیختگان» از این لحظه خواستار و چشمبهراه استادان جوان و پژوهشگران حوزههای متنوع علومانسانی خواهیم بود. «ایده»، خانه اندیشمندان علومانسانی است.