کد خبر: 216775

افشاگری رئیس‌جمهور تحریم شدۀ کلمبیا دربارۀ شیوه‌های جاسوسی سیا

پترو چرا تحریم شد؟

پترو پس از سخنرانی خود در تجمع مدافعان فلسطین در نیویورک شرکت کرد و از نظامیان آمریکایی خواست از دستورات ترامپ پیروی نکرده و به تقویت رژیم صهیونی نپردازند. در نتیجه این اقدام، وزارت خارجه آمریکا به‌سرعت ویزای رئیس‌جمهور کلمبیا را لغو کرد.

دولت آمریکا به ریاست «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور یک کشور دیگر را نیز تحریم کرد. آمریکا در ماه‌های اخیر «نیکلاس مادورو» رئیس‌جمهور ونزوئلا را به رهبری یک کارتل قاچاق مواد مخدر متهم کرده و برای دریافت اطلاعات از او 50 میلیون دلار جایزه اختصاص داده بود. حالا «گوستاوو پترو» رئیس‌جمهور کلمبیا با اتهام مشابهی از سوی آمریکا روبه‌رو شده و علاوه بر وی، اعضای خانواده و همچنین وزیر کشور دولت او نیز تحریم شده‌اند. این تحریم‌ها روز جمعه اعلام شدند و بلافاصله برخی از بانک‌های کلمبیایی اعلام کردند برای‌آنکه ارتباطشان با پیام‌رسان بین‌بانکی «سوئیفت» قطع نشود، ملزم به رعایت تحریم‌ها علیه رئیس‌جمهور کشورشان هستند.
متهم‌کردن دو رئیس دولت در آمریکای لاتین به اداره کارتل‌های مواد مخدر موضوع مهمی است و پیامد‌های سهمگینی دارد. آمریکا با همان اتهام علیه مادورو به سواحل ونزوئلا لشکرکشی کرده و احتمال دارد از دریا، هوا و زمین به این کشور حمله کند. واشنگتن تاکنون 6 قایق را در سواحل ونزوئلا به بهانه فعالیت در قاچاق مواد مخدر مورد هدف قرار داده و ده‌ها شهروند ونزوئلایی را کشته است. رئیس‌جمهور کلمبیا چندی قبل افشا کرد حملات آمریکا باعث مرگ یک شهروند کلمبیایی هم شده است.

پترو چرا تحریم شد؟

گوستاوو پترو در مبارزه با جنایت‌های رژیم صهیونی طی ماه‌های گذشته چند اقدام انقلابی انجام داده است. او در تابستان بار دیگر ممنوعیت صادرات زغال‌سنگ و مواد معدنی به رژیم صهیونی را محکم‌تر کرد. کلمبیا در سال‌های اخیر 5 درصد از زغال‌سنگ تل‌آویو را تأمین کرده است. بهره‌برداری از منابع معدنی کلمبیا در این حوزه در اختیار یک شرکت چندملیتی قرار دارد که اداره آن برعهده سهام‌داران و مدیران آمریکایی و عمدتاً یهودی است. این اقدام و ملزم‌کردن چنین شرکتی به رعایت تحریم علیه رژیم صهیونی چیزی نبود که برای این ثروتمندان قابل‌هضم باشد.
اقدام دیگر رئیس‌جمهور کلمبیا انتقاد شدید از رژیم صهیونی در مجمع عمومی سازمان ملل و همدست دانستن ترامپ در جنایت‌های غزه بود. پترو پس از سخنرانی خود در تجمع مدافعان فلسطین در نیویورک شرکت کرد و از نظامیان آمریکایی خواست از دستورات ترامپ پیروی نکرده و به تقویت رژیم صهیونی نپردازند. در نتیجه این اقدام، وزارت خارجه آمریکا به‌سرعت ویزای رئیس‌جمهور کلمبیا را لغو کرد.
با این تحولات ترامپ در چند نوبت به تهدید پترو پرداخت و درنهایت او را تحریم کرد. رئیس‌جمهور کلمبیا روز گذشته ابعاد جدیدی از دلایل تحریم خود را افشا کرد. او در این زمینه گفت: «من در لیست اداره کنترل دارایی‌های خارجی آمریکا OFAC هستم، زیرا به مردم کلمبیا گفتم سازمان سیا برنامه پگاسوس اسرائیل را تأمین مالی کرده است.» پترو افشا کرده بود دولت پیشین کلمبیا با استفاده از نرم‌افزار پگاسوس سعی کرده از مخالفان خود جاسوسی کند. هدف قراردادن امپراتوری صهیونیسم جهانی و تلاش برای محدودکردن فعالیت بخش‌های مختلف این مافیا در آمریکای لاتین و در واشنگتن، موضوعی نبود که ترامپ به‌عنوان فردی نزدیک به این مافیا قادر به عبور از آن باشد.

چپ‌گرای کلمبیا و گوستاوو پترو

گوستاوو پترو اولین رئیس‌جمهور چپ‌گرا در تاریخ کلمبیاست. این مسئله به معنای اقبال کم مردم به چپ‌گرایان نیست، بلکه مربوط به ملاحظات آمریکاست که با تحرکات مختلف و کودتا مانع از استقرار دولت‌های چپ‌گرا شده است. این روند در سراسر آمریکای لاتین وجود داشته؛ اما در کلمبیا خاص‌تر پیگیری شده است. برای فهم جدیت آمریکا در خصوص مسائل آمریکای لاتین می‌توان به اتفاقات سال 1928 در کلمبیا اشاره کرد که نقطه‌عطفی در روابط دو کشور است. این واقعه میزان اثرگذاری واشنگتن بر کلمبیا را نشان می‌دهد.
در سال 1928، کارمندان کلمبیایی یک شرکت آمریکایی فعال در خرید و فروش میوه‌های گرمسیری با نام «United Fruit Company» تصمیم گرفتند برای بهبود شرایط کاری خود در مزارع موز اعتصاب کنند. دولت آمریکا با متهم‌کردن این افراد به داشتن دیدگاه‌های کمونیستی به دولت کلمبیا هشدار داد که آن‌ها درپی براندازی بوده و باید سرکوب شوند. واشنگتن تهدید کرد در صورت شکست دولت در حفاظت از شرکت آمریکایی، تفنگداران دریایی را به این کشور اعزام می‌کند. درنتیجه، دولت کلمبیا به دلیل فشار‌ها و احتمال حمله نظامی، با سلاح گرم به کارگران حمله کرد و دو هزار نفر را کشت. این واقعه در تاریخ به نام «کشتار موز» مشهور شده است.
دولت آمریکا پس از این دوره، به بهانه‌های مختلف مانند مهار کمونیست‌های طرف‌دار شوروی و مبارزه با مواد مخدر دست به تحرکات نظامی و امنیتی در آمریکای لاتین زده است. با وجود تمام تلاش‌های آمریکا اما این کشور قادر به مهار آن‌ها نشد. تنها تحول دراین‌خصوص مربوط به پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی است که واشنگتن برای اتمام مبارزه مسلحانه با چپ‌گرایان، تصمیم گرفت در برابر فعالیت‌های سیاسی آن‌ها سنگ‌اندازی نداشته باشد. ورود پترو به سیاست، مولود این تغییر بود. او از جوانی به گروه «جنبش ۱۹‌آوریل» پیوست و به‌صورت مسلحانه مبارزه می‌کرد. این گروه در درگیری‌های مسلحانه داخلی از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۰ فعالیت داشت؛ اما پس از آن منحل شد. در پیامد این اتفاق، پترو به حزب اتحاد دموکراتیک که از «جنبش ۱۹‌آوریل» ریشه می‌گرفت پیوست و در سال 1991 به عضویت مجلس نمایندگان درآمد.

نکات

در خصوص تحولات رخ‌داده در رابطه کلمبیا و آمریکا نکاتی وجود دارند.
1- آمریکای لاتین معدن گروه‌ها، جناح‌ها و روحیه‌های آزادی‌بخشانه است. این مسئله از قرن نوزدهم به بعد شکل گرفت و به‌مرور تقویت شد. در حال حاضر در کنار غرب آسیا، دیگر نقطه‌ای که فعالیت‌های آزادی‌بخشانه در آن تلاطم بیشتری دارد، آمریکای لاتین است. پس از این منطقه، قاره آفریقا قرار دارد.

2- دیدگاه‌های آزادی‌بخشانه در آمریکای لاتین به دلیل تمرکز آمریکا بر این منطقه همواره بازتولید می‌شوند. ازاین‌رو به دلیل پایداری ریشه‌ها، همواره گروه‌های آزادی‌بخش زمینه فعالیت دارند.

3- در قاره آمریکا دو نیروی اصلی وجود دارند. آنگلوساکسون‌ها که در آمریکا و کانادا متجلی شده‌اند و به‌صورت پایه‌ای سفیدپوست و آنگلوساکسون و از نظر مذهبی پروتستان هستند. دوم، گروه لاتین‌تباران یا هیسپان‌ها هستند. ازاین‌رو هردولتی که قصد مهار و یا تحرک در پیرامون و درون آمریکا را داشته باشد، سرپلی به جز هیسپان‌ها در اختیار ندارد. آمریکایی‌ها با پیش‌بینی این فضا، تلاش دارند پیش از آنکه رقبا آمریکای لاتین را به سرپلی مهم برای مهارشان تبدیل کنند، بر آن مجدداً مسلط شوند. اقدام غیرمتعارف آمریکا در استقرار نیرو در کارائیب و تهدید نظامی ونزوئلا در همین راستا قابل ارزیابی است.
آمریکایی‌ها پیش‌ازاین در چهارچوب «دکترین مونرو» در اوایل قرن بیستم اعلام کرده بودند قدرت‌های اروپایی حق دخالت در امور قاره آمریکا را ندارند. بااین‌حال امروزه نفوذ روسیه و چین در آمریکای لاتین قابل‌توجه است. هردوی این کشور‌ها با وجود تغییراتی که داشته‌اند، کماکان ارتباطاتی با چپ‌گرایان دارند. به دلیل نزدیکی آمریکا به راست‌گرایان در آمریکای لاتین، چپ‌گرایان چاره‌ای جز ادامه همکاری با پکن و مسکو ندارند. چین به شکل اقتصادی و روسیه از نظر سیاسی، نظامی و امنیتی در آمریکای لاتین از نفوذ قابل‌توجهی برخوردار شده‌اند.