کد خبر: 216278

آنتروپی چینی - روسی علیه فاشیسم

موضع ایران، چین و روسیه چگونه باید پیاده‌سازی شود؟

اکنون کشور‌های غربی با اهرم دیپلماسی به دنبال آن هستند تا کشور‌های بیشتر‌ی را به ۶ قطعنامه تحریمی این شورا علیه ایران متعهد کنند و در مقابل نیز یک بلوک سیاسی متشکل از ایران، چین و روسیه شکل گرفته تا کشور‌های بیشتری را به تقابل با یک‌جانبه‌گرایی سایر اعضای دائم شورای امنیت فرابخواند.

در فضای جدید سیاست بین‌الملل، نامه مشترک ایران، چین و روسیه نقطه عطفی در مناسبات حقوقی و سیاسی پیرامون پرونده هسته‌ای تهران محسوب می‌شود. این اقدام که بر بی‌اعتبارشدن اسنپ‌بک و خروج پرونده ایران از دستور کار شورای امنیت تأکید دارد، نه از موضع تقابل بلکه در چهارچوب دفاع از اعتبار حقوقی شورای امنیت و مقابله با اقدام غیرقانونی کشور‌های اروپایی صورت‌گرفته است. همراهی قاطع چین در این روند برخلاف تصورات پیشین درباره احتیاط یا انفعال پکن نشان‌دهنده تغییری جدی در برداشت این کشور نسبت به تحولات جهانی و نقش ایران است. این رویکرد، باتوجه‌به اهمیت منشور ملل متحد در گفتمان سیاست خارجی چین، معنایی فراتر از یک حمایت سیاسی دارد و عملاً مهر تأییدی است بر شکل‌گیری یک همسویی حقوقی و راهبردی جدید.
از سوی دیگر پیامد عملی این موضع مشترک آن است که چین و روسیه می‌توانند با استفاده از جایگاه دائمی و حق وتوی خود، در روند احیای سازوکار‌های تحریمی و پیگیری‌های حقوقی علیه ایران در شورای امنیت مانع‌تراشی کنند. این وضعیت، پرونده ایران را وارد مرحله‌ای می‌کند که در آن شکاف میان قدرت‌های جهانی بیش از هر زمان دیگری تعیین‌کننده است؛ وضعیتی دوگانه که در صورت مدیریت هوشمندانه می‌تواند فرصت‌آفرین باشد و در صورت گرفتار شدن در قطب‌بندی‌های افراطی به زیان منافع ملی تمام شود. ایران برای بهره‌مندی از این فرصت باید با هوشمندی عمل کند. از یک‌سو باید از وابستگی کامل به سیاست‌های چین و روسیه اجتناب ورزد؛ چراکه این کشور‌ها در نهایت منافع خود را دنبال می‌کنند.
از سوی دیگر ایران باید با درک اشتراکات عمیق در منافع امنیتی و اقتصادی خود با این قدرت‌ها، همکاری‌هایی را پیش ببرد که منافع ملی‌اش را تقویت کند، نه رویکردی که به تبعیت کامل از چین و روسیه منجر شود درست است و نه توصیه برخی به قطع همکاری با این کشور‌ها به دلیل اختلافات مقطعی، منطقی به نظر می‌رسد.
 امروز شرایط ایران با دوران پیش از برجام تفاوت‌های چشمگیری دارد. در حال حاضر، نه‌تنها چین و روسیه، بلکه بسیاری از کشور‌های جهان از نظر سیاسی با مواضع سه کشور اروپایی (E3) و ایالات متحده همسو نیستند. ابزار‌های حقوقی نیز در اختیار ایران قرار دارند که می‌توانند اثر مکانیسم ماشه را تا حد زیادی خنثی کنند. حمایت ۱۲۱ کشور عضو جنبش عدم تعهد از موضع ایران در رد بازگشت غیرقانونی قطعنامه‌های تحریمی، نمونه‌ای از این پشتوانه دیپلماتیک است. این بیانیه حقوقی، سرآغاز یک مناقشه بی‌سابقه در شورای امنیت است. رفتار کنونی چین و روسیه در مقایسه با سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ که به قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران رأی مثبت داده بودند، نشان‌دهنده تحولی عمیق در معادلات جهانی است. بااین‌حال، برخی در تهران همچنان بر دیدگاه‌های نادرست خود مبنی بر بی‌فایده‌بودن همکاری با این کشور‌ها پافشاری می‌کنند و از درک این تغییرات بنیادین ناتوان مانده‌اند. 

فرایند تغییر نظم بین‌الملل به شورای امنیت رسید

در فضای کنونی روابط بین‌الملل، آنچه بیش از هر چیز خودنمایی می‌کند جدال بر سر مشروعیت سیاسی تصمیم‌ها در شورای امنیت است، نه تکیه صرف بر مفاد حقوقی. اکنون شرایط به‌گونه‌ای پیش رفته که ایران با اتکا به ظرفیت دیپلماتیک و همراهی برخی قدرت‌های جهانی توانسته فضای تازه‌ای را شکل دهد؛ فضایی که در آن، بازگشت تحریم‌های سازمان ملل دیگر امری قطعی و غیرقابل‌تغییر به نظر نمی‌رسد، بلکه موضوعی است که نیازمند حمایت و پذیرش سیاسی دیگر کشورهاست. در این میدان تازه، میدان حقوقی جای خود را به رقابت برای اقناع و جذب حمایت بین‌المللی داده و همین امر ابتکار عمل را از دست قدرت‌های غربی خارج کرده است.
در چنین وضعیتی، رویکرد چین، روسیه و مجموعه کشور‌هایی که در قالب جنبش عدم تعهد از خاتمه‌یافتن دوره اعتبار قطعنامه مربوط به برنامه هسته‌ای ایران سخن گفته‌اند، معنایی روشن دارد؛ این کشور‌ها با ایستادن در برابر بازگرداندن محدودیت‌های سازمان ملل نشان می‌دهند حاضر نیستند تصمیم‌های تحمیل‌شده را صرفاً به دلیل تصمیم یک‌جانبه اعضای شورای امنیت اجرا کنند. این موضع‌گیری برای آینده همکاری‌های اقتصادی و امنیتی با ایران نیز پیام‌آور شرایطی تازه است، زیرا چنین همراهی فضایی از مشروعیت بین‌المللی برای ارتباط با تهران ایجاد می‌کند و از نگرانی نسبت به تبعات حقوقی احتمالی می‌کاهد.
از سوی دیگر کشور‌های غربی که اکنون با اتکا بر فشار سیاسی خود در تلاش برای القای بازگشت محدودیت‌های بین‌المللی علیه تهران هستند، خود در گذشته بدون توجه به چهارچوب‌های سازمان ملل، مسیر تحریم‌های یک‌جانبه را انتخاب کرده و اکنون نمی‌توانند دیگران را به نادیده‌گرفتن شورای امنیت متهم کنند که اگر چنین باشد آن‌ها پیش‌ازاین با وضع تحریم‌های یک‌جانبه و خارج از چهارچوب شورای امنیت مسیر موازی با این شورا را آغاز کرده و مرجعیت آن را زیر سؤال برده‌اند. تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اروپا سال‌هاست اقتصاد ایران را تحت‌تأثیر قرار داده؛ اما اتصال دوباره این تحریم‌ها به چهارچوب شورای امنیت، برای غرب ابزاری مهم جهت اقناع دیگر کشور‌ها و ترغیب آنان به همراهی سیاسی به شمار می‌رود. در برابر چنین وضعیتی، کشور‌های همراه ایران می‌کوشند با تأکید بر پایان‌یافتن دوره حقوقی محدودیت‌ها، از تبدیل‌شدن تصمیم‌های سیاسی غرب به یک الزام بین‌المللی جلوگیری کنند. این تقابل نشان می‌دهد عصر جدیدی آغاز شده که در آن، دیگر نمی‌توان تنها با ارجاع به متن قطعنامه‌ها، تصمیمی را اجرا کرد، بلکه باید پشتوانه‌ای از حمایت سیاسی و اجماع بین‌المللی فراهم کرد. این روند محصول سال‌ها استفاده گزینشی از نهاد‌های جهانی توسط کشور‌های غربی است؛ استفاده‌ای که اکنون باعث شده سایر قدرت‌ها نیز به فکر ایجاد تعادل در مناسبات بین‌المللی بیفتند.
حرکت مشترک کشور‌های همسو با ایران در این مقطع، صرفاً مخالفت با بازگشت تحریم‌ها نیست، بلکه تلاشی برای بازتعریف مکانیسم تصمیم‌گیری جهانی است. از دید آنان، دیگر نمی‌توان قواعد بین‌المللی را تنها با فشار قدرت‌های غالب تفسیر و اجرا کرد. وضعیت کنونی نشان می‌دهد جدال بر سر اجرای دوباره محدودیت‌های بین‌المللی علیه ایران، صرفاً یک کشمکش حقوقی نیست، بلکه صحنه‌ای از رقابت برای بازآرایی نظم جهانی است. 
در این میدان، هر طرف می‌کوشد با ایجاد همگرایی و جلب حمایت دیگر کشور‌ها، روایت خود از قطعنامه‌ها و توافق‌ها را به‌عنوان تفسیر معتبر جا بیندازد. اقدام اتحادیه اروپا در همراه‌کردن کشور‌های غیرعضو در این اتحادیه با قطعنامه‌های تحریمی ضدایرانی از یک‌سو و اقدام تهران در همسو کردن روسیه، چین و کشور‌های عضو جنبش عدم تعهد از سوی دیگر نشان‌دهنده این است که تصمیمات شورای امنیت برای اجراشدن به چیزی بیشتر از اسناد حقوقی نیاز دارد. آنچه سرنوشت نهایی قطعنامه‌های شورای امنیت را رقم خواهد زد  وزن سیاسی هر روایت و میزان همراهی کشور‌ها با آن است. 

موضع مشترک ایران، چین و روسیه در عمل چگونه باید پیاده‌سازی شود

پس از نامه سرگئی لاوروف به دبیرکل سازمان ملل و رئیس دوره‌ای شورای امنیت در ۲۷ سپتامبر و تأکید او بر بلااثر بودن ادعا‌های طرف غربی در مورد عدم پایبندی ایران به برجام و همچنین موضع قاطع واسیلی نبنزیا مبنی بر «به رسمیت نشناختن بازگشت قطعنامه‌ها توسط روسیه» در شورای امنیت، اکنون می‌توان گفت از منظر حقوقی تردیدی باقی نمانده است روسیه عملاً مکانیسم بازگشت قطعنامه‌ها را مردود می‌داند. چین نیز پیش‌تر در نامه مشترک نخست با روسیه و ایران بر بطلان حقوقی اسنپ‌بک تأکید کرده و در بیانیه مشترک روز شنبه بار دیگر این موضع را تکرار کرده است. از این مرحله به بعد موضوع به اراده سیاسی مسکو و پکن برای اجرای این دیدگاه حقوقی گره می‌خورد اراده‌ای که به نوع روابط آن‌ها با تهران و نیز معادلات قدرت‌های جهانی وابسته است و باید دید در کمیته تحریم‌ها و صحن شورای امنیت چگونه جلوه خواهد یافت. 
علاوه بر میز حقوقی، این دو کشور در میدان عمل نیز باید خلاف رویکرد‌های شورای امنیت تعاملات اقتصادی و امنیتی خود با ایران را تداوم داده تا تحریم‌های یک‌جانبه طرف غربی در عمل بلاموضوع تلقی شود. این رویداد برای نخستین‌بار در تاریخ رخ می‌دهد و بیانگر شکافی عمیق در ساختار شورای امنیت است؛ چراکه دو قدرت دارای حق وتو و سلاح هسته‌ای در برابر نظم موجود ایستاده‌اند. این وضعیت، نوک کوه یخ نظم جدید جهانی است و ضروری است ایران با شناخت مزایا و هماهنگی با ظرفیت‌های خود، از این فرصت بهره بگیرد.

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.