کد خبر: 216256

تکنوکرات وفادار کرملین، چگونه الگوی جدیدی از مدیریت جنگ و اقتصاد را در روسیه پیاده کرده است؟

معمار اقتصاد جنگ روسیه

سه سال از جنگ روسیه و اوکراین می‌گذرد و اقتصاد این کشور بیش از هر زمان دیگری با الزامات میدان نبرد مواجه شده است. «اقتصاد بسیج‌شده»۱ دیگر صرفاً یک مفهوم تئوریک نیست؛ بلکه واقعیتی است که بر بودجه، صنعت و سیاست اجتماعی روسیه سایه انداخته است.

عباس یزدانی، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): سه سال پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین، روسیه وارد مرحله‌ای از «اقتصاد در وضعیت جنگ بلندمدت» شده است؛ مرحله‌ای که در آن بودجه، صنعت و سیاست مالی کشور در خدمت اهداف نظامی بازآرایی شده‌اند. در چنین وضعیتی، ولادیمیر پوتین چهره‌ای غیرمنتظره را به رأس وزارت دفاع فرستاد. آندری بلوسف، اقتصاددانی با پیشینه‌ای در اقتصاد، سایبرنتیک و مدیریت کلان. مأموریت او روشن است؛ فرماندهی اقتصادی جنگ، هماهنگی میان نهاد‌های پراکنده و تبدیل اقتصاد روسیه به ماشینی منسجم برای تداوم نبرد.

اقتصاد در سایه جنگ

سه سال از جنگ روسیه و اوکراین می‌گذرد و اقتصاد این کشور بیش از هر زمان دیگری با الزامات میدان نبرد مواجه شده است. «اقتصاد بسیج‌شده»1 دیگر صرفاً یک مفهوم تئوریک نیست؛ بلکه واقعیتی است که بر بودجه، صنعت و سیاست اجتماعی روسیه سایه انداخته است. افزایش چشمگیر هزینه‌های دفاعی، تغییر خطوط تولید صنعتی، کنترل دولت بر سود شرکت‌های بزرگ و تشدید سیاست جایگزینی واردات، تصویری از اقتصادی ترسیم می‌کند که همه ظرفیت‌هایش در خدمت جنگ قرار گرفته است (CSIS, 2024).
در چنین شرایطی ولادیمیر پوتین تصمیمی بی‌سابقه گرفت؛ سپردن وزارت دفاع به دست یک اقتصاددان. انتصاب آندری بلوسف، تکنوکرات وفادار کرملین نه‌تنها جابه‌جایی یک وزیر بلکه نشانه تغییر استراتژی بود؛ جایی که مدیریت منابع و فرماندهی اقتصادی به‌اندازه عملیات میدانی اهمیت می‌یابد (CEPA, 2024).

بلوسف؛ تکنوکراتی در خدمت کرملین

آندری رِمویچ بلوسف (متولد ۱۹۵۹ در مسکو) یکی از معدود اقتصاددانانی است که از ابتدای دهه ۲۰۰۰ در بالاترین سطوح تصمیم‌سازی روسیه حضور داشته است. تحصیلات او در حوزه اقتصاد و سایبرنتیک2 بود؛ شاخه‌ای میان‌رشته‌ای که بر مدل‌سازی و تحلیل سیستم‌های پیچیده تمرکز دارد. این پیشینه، او را در میان نخبگان روسیه به «اقتصاددان مدیر منابع» مشهور کرده است.
بلوسف سابقه‌ای طولانی در سمت‌های اقتصادی کلان دارد؛ وزیر توسعه اقتصادی (۲۰۱۲)، مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور (۲۰۱۳-۲۰۲۰) و معاون اول نخست‌وزیر (۲۰۲4-۲۰۲0). او از گرایش‌های بازارمحور فاصله گرفته و به برنامه‌ریزی مرکزی و هدایت صنایع کلیدی توسط دولت باور داشته است. همین ویژگی او را به گزینه‌ای مورداعتماد برای پوتین بدل کرده است.
تحلیلگران می‌گویند اهمیت بلوسف در این است که می‌تواند اقتصاد روسیه را همانند یک «ماشین» فرماندهی کند؛ ماشینی که هر قطعه‌اش باید در خدمت هدف جنگی حرکت کند. انتصاب او به وزارت دفاع در سال ۲۰۲۴ نشانه‌ای آشکار بود از اینکه کرملین جنگ اوکراین را صرفاً یک نبرد نظامی نمی‌بیند، بلکه آن را پروژه‌ای اقتصادی و بلندمدت می‌داند.

فرماندهی اقتصاد در جنگ

اقتصاد جنگی نمی‌تواند تنها بر اساس مکانیزم‌های عادی بازار عمل کند. در شرایطی که کشور درگیر جنگی فرسایشی است، منابع محدود باید در کوتاه‌ترین زمان و با بیشترین کارایی به اولویت‌های نظامی اختصاص یابند. اینجاست که فرماندهی اقتصادی ضرورت پیدا می‌کند. بدون چنین فرماندهی خطر پراکندگی منابع، رقابت میان نهاد‌ها و فساد گسترده می‌تواند کل ماشین جنگی را از درون فلج کند (CSIS, 2024).
روسیه در سایه تحریم‌ها و فشار مستمر دقیقاً با همین چالش روبه‌روست. صنایع دفاعی، وزارتخانه‌های مالی و صنعتی، شرکت‌های بزرگ انرژی و مقامات محلی همگی بازیگرانی‌اند که منافع و اولویت‌های متفاوتی دارند. آنچه می‌تواند این اجزاء را به یک سیستم واحد تبدیل کند، وجود یک فرماندهی مرکزی است که تصمیم‌های کلان را بگیرد و پیوستگی میان میدان جنگ و اقتصاد داخلی را برقرار کند (CSIS, 2024). در این چهارچوب، اهمیت آندری بلوسف آشکار می‌شود. اقتصاددانی با ذهنیتی سیستمی؛ کسی که اقتصاد را همچون شبکه‌ای از اجزا می‌بیند که باید هماهنگ شوند. بلوسف با تجربه‌اش در هدایت پروژه‌های صنعتی و کنترل بودجه، اکنون نقش «پل میان ارتش، صنعت و خزانه دولت» را بر عهده دارد. مأموریت او این است که مطمئن شود هیچ حلقه‌ای از زنجیره جنگ - از تولید پهپاد و مهمات تا پرداخت حقوق سربازان - دچار گسست نشود (Reuters, 2024).

هماهنگی بین‌نهادی؛ ستون فرماندهی اقتصادی

فرماندهی اقتصاد جنگ زمانی معنا پیدا می‌کند که میان نهاد‌های پراکنده دولت و صنعت نوعی هم‌افزایی برقرار شود. در روسیه، این هماهنگی ابعاد چندلایه دارد؛ وزارت دفاع نیاز‌های عملیاتی را تعریف می‌کند، وزارت صنعت و تجارت آن‌ها را به برنامه تولید و سفارش برای کارخانه‌ها تبدیل می‌سازد، وزارت دارایی و بانک مرکزی منابع مالی و سیاست‌های ضدتورمی را مدیریت می‌کنند، شرکت‌های دولتی و غول‌های انرژی مانند روستک (Rostec) و گازپروم (Gazprom) تأمین‌کننده مستقیم مواد اولیه و انرژی‌اند و مقامات محلی نیز در بسیج نیروی انسانی و پشتیبانی زیرساختی نقش دارند (Moscow Times, 2024).
بلوسف در رأس این شبکه قرار دارد و مانند یک مدیر پروژه ملی عمل می‌کند؛ تعیین اولویت‌ها، تخصیص بودجه، کاهش دوباره‌کاری‌ها و نظارت بر خروجی. اهمیت این هماهنگی در آن است که بدون آن، هر نهاد می‌تواند منابع را بر اساس منافع خود مصرف کند؛ اما تحت فرماندهی مرکزی، همه اجزاء در خدمت یک هدف مشترک - پیروزی در جنگ - عمل می‌کنند. به همین دلیل، تحلیلگران از بلوسف به‌عنوان رهبر ارکستری یاد می‌کنند که ساز‌های پراکنده دولت و صنعت را به هارمونی می‌رساند.

اقتصاد بسیج‌شده در خدمت اهداف ملی

از زمان آغاز جنگ اوکراین، اقتصاد روسیه بیش از هر زمان دیگری به سمت الگوی «اقتصاد بسیج‌شده» حرکت کرده است. در این الگو، اولویت نخست کشور تأمین نیاز‌های جنگی است؛ حتی اگر این امر به معنای فشار بر سایر بخش‌ها باشد. رشد هزینه‌های دفاعی، تغییر کاربری خطوط تولید کارخانه‌ها به سمت صنایع نظامی و تمرکز دولت بر کنترل مستقیم منابع، همگی نشانه‌هایی از این گذارند. بسیاری از تحلیل‌ها تأکید می‌کنند که اقتصاد روسیه اکنون از یک مدل ترکیبی به مدلی نزدیک به اقتصاد جنگی تمام‌عیار تبدیل شده است.
چند مؤلفه کلیدی این اقتصاد قابل‌شناسایی است.
نخست، بودجه دفاعی فزاینده که بیش از یک‌سوم مخارج دولت را تشکیل می‌دهد.
دوم، صنایع دفاعی فراگیر که کارخانه‌های غیرنظامی را نیز در بر گرفته است.
سوم، جایگزینی واردات و واردات موازی برای مقابله با تحریم‌های غرب.
چهارم، مداخله مالی و مالیاتی دولت از طریق مالیات‌های ویژه بر سود شرکت‌های بزرگ و استفاده از صندوق‌های ذخیره در کنار کنترل‌های ارزی و پولی.
این موارد نشان می‌دهند که اقتصاد روسیه به‌طور سیستماتیک در خدمت جنگ سازمان‌دهی شده است (CNA, 2024; Reuters, 2025).

اقتصاد جنگ روسیه معماری امروز و پرسش آینده

اقتصاد روسیه در سه سال گذشته به‌طور کامل به سمت الگویی جنگی و بسیج‌شده حرکت کرده است. افزایش بودجه دفاعی، تغییر ساختار تولید صنعتی، سیاست‌های جایگزینی واردات، کنترل شدید مالی و پولی و بسیج نیروی انسانی، همگی مؤید این نکته‌اند که جنگ اوکراین دیگر یک بحران موقتی نیست، بلکه «وضعیت عادی جدید» برای روسیه است. در این میان، آندری بلوسف نقشی کلیدی ایفا می‌کند. پیشینه او در اقتصاد و سایبرنتیک، به او نگاه سیستمی داده است تا اقتصاد را همچون یک شبکه پیچیده ببیند که اجزای مختلف آن باید به‌طور هماهنگ عمل کنند. به همین دلیل، وزارت دفاع تحت مدیریت او عملاً به اتاق فرمان اقتصاد جنگ بدل شده است؛ جایی که نیاز‌های جبهه، ظرفیت صنایع، بودجه دولتی و سیاست‌های مالی در یک چرخه بازخوردی به هم متصل می‌شوند. اقدامات کلیدی بلوسف (از تمرکز بر تولید پهپاد و مهمات تا بازآرایی بودجه دفاعی، مهار فساد در قرارداد‌ها، احیای مناطق صنعتی و شبکه‌سازی خارجی) نشان می‌دهد که او در تلاش است منابع محدود کشور را با حداکثر کارایی در خدمت ماشین جنگ قرار دهد. درعین‌حال، چالش‌های بنیادین همچنان باقی است؛ شکاف فناوری، فشار مالی ناشی از تحریم‌ها، بحران نیروی انسانی و پیامد‌های اجتماعی کاهش سرمایه‌گذاری در رفاه عمومی. بنابراین، اگرچه بلوسف را می‌توان «معمار اقتصاد جنگ روسیه» نامید، اما معماری او بر بستری از محدودیت‌ها شکل گرفته است. پرسش اصلی این است که آیا این الگو می‌تواند در بلندمدت پایدار باشد یا در برابر فشار تحریم‌ها و فرسایش منابع فرو خواهد پاشید. پاسخ به این پرسش، نه‌تنها آینده اقتصاد روسیه بلکه موازنه قدرت جهانی در دهه آینده را رقم خواهد زد.

پی‌نوشت:
1. Mobilized Economy
2. سایبرنتیک(Cybernetics) شاخه‌ای میان‌رشته‌ای است که از دهه ۱۹۴۰ شکل گرفت و به مطالعه سیستم‌های پیچیده، کنترل و ارتباطات در ماشین‌ها، موجودات زنده و سازمان‌ها می‌پردازد. تمرکز اصلی سایبرنتیک روی این است که چگونه یک سیستم می‌تواند اطلاعات را پردازش کند، بازخورد بگیرد و خودش را تنظیم کند تا در مسیر هدف باقی بماند. ریشه این واژه از ریشه‌ای یونانی و باستان به معنای اداره کردن (علم الاداره)، حکمرانی اجتماعی و هدایت کِشتی می‌آید.