کد خبر: 215854

درباره دایان کیتون

وداع با آنی هال

اگر استایل ظاهری دایان کیتون در خیابان‌های منهتن متولد شد، هویت هنری او در تئاتر و سپس در قاب دوربین وودی آلن به بلوغ رسید. رابطه این دو، فراتر از یک همکاری صرف بود.

آرتین توکلی، خبرنگار: «چند روز پیش، دنیا جایی بود که دایان کیتون در آن زندگی می‌کرد. حالا دنیایی‌ست بدون او. پس جهان تیره‌تر شده؛ اما هنوز فیلم‌هایش هستند» این جملات تلخ، بخشی از یادداشت احساسی وودی آلن به دنبال درگذشت دایان کیتون است. درگذشتی که بار دیگر سینمای جهان را داغدار کرد. بدین ترتیب، سال ۲۰۲۵ به سالی تلخ برای سینمادوستان قدیمی بدل شد، چرا که ستاره‌های بزرگ دوران طلایی هالیوود، یکی پس از دیگری ما را تنها می‌گذارند؛ از غروب ستاره‌هایی چون رابرت ردفورد و کلودیا کاردیناله گرفته تا ناگهانی‌ترین فقدان این هفته یعنی درگذشت دایان کیتون، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین بازیگران زن تاریخ سینما. امروز، قاب سینمای هالیوود، بدون نگاه نافذ و استایل خاص کیتون، خالی‌تر و بی‌روح‌تر از همیشه به نظر می‌رسد. در نهایت، ما می‌مانیم و میراثی که اکنون طعم وداع تلخ یک «آنی‌ هال» ابدی را به خود گرفته است.

میراث آنی‌ هال در سینما و مد

اگر استایل ظاهری دایان کیتون در خیابان‌های منهتن متولد شد، هویت هنری او در تئاتر و سپس در قاب دوربین وودی آلن به بلوغ رسید. رابطه این دو، فراتر از یک همکاری صرف بود. آن‌ها زوجی طلایی بودند که شکلی جذاب و نوظهور از ژانر کمدی را تعریف کردند. اوج این میراث، بی‌شک فیلم آنی هال است. این فیلم نه تنها یک اثر برنده اسکار بود، بلکه مفهومی جدید از عشق، روانکاوی و فیلم‌های کمدی ارائه داد. کیتون در نقش آنی هال، باری سنگین از تجسم زنانگی مدرن را به دوش می‌کشید. او نه لزوماً زیبا بود و نه طبق استانداردهای سخت‌گیرانه هالیوود، کامل.

او دستپاچه، متفکر و سرشار از تناقضات روشنفکرانه بود. مهم‌تر از همه، پوشش او (کت و شلوارهای گشاد مردانه، کراوات، و جلیقه) که مستقیماً از استایل شخصی خود کیتون الهام گرفته شده بود، به یک بیانیه‌ی مد و استایل تبدیل شد. ظاهر آنی هال بلافاصله پس از اکران، جریان غالب مد زنان آمریکایی را در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ دگرگون کرد. در ستایش این فیلم، که مهم‌ترین اثر کارنامه‌ی هنری کیتون محسوب می‌شود، همین بس که این فیلم صاحب 4 اسکار شده و اسکار بهترین بازیگر زن را نیز برای کیتون به ارمغان آورده است. البته جالب است که مارشال مک‌لوهان نیز حضوری کوتاه در این فیلم دارد.

بازیگری برای تمام فصول

نقطه عطف حرفه‌ای کیتون، پرواز او در آسمان سینمای درام بود. اگرچه نقش او در پدرخوانده توانایی دراماتیک او را اثبات کرد، اما کیتون پس از پایان همکاری متمرکز خود با وودی آلن نیز، راهی برای نقش‌های باکیفیت و متفاوت یافت. در سال ۱۹۸۱، او با بازی در فیلم سرخ‌ها به‌کارگردانی وارن بیتی، یک بار دیگر نامزد اسکار شد. او در نقش لوئیز بریانت، یک روزنامه‌نگار آمریکایی را به نمایش گذاشت. این نقش، ثابت کرد که کیتون قابلیت حضور در تولیدات عظیم و جدی تاریخی را نیز داراست. سال‌ها بعد، کیتون در فیلم‌های درام خانوادگی نیز موفقیت‌های بزرگی کسب کرد. بازی او در اتاق ماروین در کنار مریل استریپ، که بار دیگر برای او نامزدی اسکار را به ارمغان آورد، نمونه‌ای از نقش‌هایی است که کیتون با صداقت و کمترین تظاهر، رنج درونی شخصیت را به تصویر می‌کشد. این نقش‌ها نشان دادند که دایان کیتون، هنرمندی است که توانایی او نه در یک تیپ، بلکه در صداقت محض در مقابل دوربین نهفته است؛ به بیانی دیگر، او بازیگری برای تمام فصول بود.

دوری از تله

نکته‌ی درخشان در کارنامه دایان کیتون، توانایی او در رهایی از سایه بزرگ وودی آلن بود. در حالی که شهرت او با فیلم‌های کمدی و آثار آلن از جمله آنی هال گره خورده بود، کیتون با پذیرش نقش کِی آدامز کورلئونه در سه‌گانه‌ی پدرخوانده، ساخته‌ی فرانسیس فورد کاپولا، به جهان ثابت کرد که محدود به یک ژانر یا یک کارگردان نیست. شخصیت دایان در فیلم پدرخوانده، نقطه مقابل آنی‌ هال بود. اگر آنی نماد صدای بلند یک زن آشفته بود، کِی نماد سکوت فزاینده در مقابل قدرت فاسد بود. او که در ابتدا شخصیتی ساده و اخلاق‌مدار داشت، با هر قدم که مایکل کورلئونه (آل پاچینو) را در مسیر تبدیل شدن به یک مافیای بی‌رحم همراهی می‌کرد، بیشتر در تاریکی فرو می‌رفت. بازی کیتون در این نقش، به‌ویژه در بخش دوم و سوم سه‌گانه، یک شاهکار از انفعال فعال بود.

چشمان او، زبان بدنش و سکوت‌های پرمعنایش، بهتر از هر دیالوگی نشان می‌داد که چگونه روح یک زن در حصار قدرت و فساد تحلیل می‌رود. این نقش به او اجازه داد تا عمق دراماتیک خود را به نمایش بگذارد و ثابت کند که کیتون یک بازیگر همه‌جانبه است، نه فقط یک بازیگر شوخ‌وشنگ برای فیلم‌های کمدی یا آنی‌ هالی برای وودی آلن. حضور کیتون در پدرخوانده، او را از تله‌ تبدیل شدن به یک تیپ مشخص رهانید و مسیر شغلی‌اش را برای دهه‌ها باز گذاشت. اما اگر قرار باشد یک لحظه‌ی کلیدی و سرنوشت‌ساز از حضور کیتون در این سه‌گانه انتخاب کنیم، آن لحظه، سکانس‌‌ پایانی فیلم نخست است.

در این سکانس، کِی آدامز، لحظه‌ای همسرش، مایکل کورلئونه را ترک می‌کند و از پشت درِ اتاق کار او، شاهد این است که دستیاران مایکل آمده‌اند تا او را به عنوان دون کورلئونه‌ی جدید مورد احترام قرار دهند. سپس درِ اتاق به روی شخصیت کیتون بسته‌ می‌شود و اینجاست که دایان کیتون، تنها با یک نگاه، شاهکاری را خلق می‌کند. دوربین لحظه‌ای روی چهره‌ی او ثابت می‌شود؛ چهره‌ای که از آسودگی به وحشت محض تغییر حالت می‌دهد. در همین سکانس آخر، موسیقی متن شاهکار فیلم، ما را تنها می‌گذارد و تیتراژ به نمایش درمی‌آید. همین سکانس می‌تواند نمایانگر هنر دایان کیتون باشد. البته گرچه در آن زمان، انتخاب زوج دایان کیتون و آل پاچینو برای فیلم پدرخوانده، کمی دور از ذهن بود اما حالا تصور این فیلم بدون این بازیگران بسیار سخت و حتی غیرممکن است.

فراتر از بازیگری

دایان کیتون تنها یک بازیگر سینما نبود. او به مد، معماری و عکاسی نیز علاقه داشت. جالب است که بدانید، کیتون حدود دو دهه در هیئت‌مدیره‌ سازمان حفاظت از محیط زیست حضور داشته و حتی به‌واسطه‌ علاقه‌اش به معماری، بسیاری از ساختمان‌ها و خانه‌های تاریخی و فرهنگی این شهر را نجات داده است. دایان نویسندگی، عکاسی و کارگردانی را نیز تجربه کرده است. او نویسنده‌ کتاب‌هایی مانند خانه‌ای که پینترست ساخت، کالیفرنیای رمانتیک و برادر و خواهر: خاطرات بود. همچنین کیتون فیلمی به نام بهشت ساخت. اثری که در آن، مردم واقعی، نظر خود را درباره‌ی مفهوم بهشت و زندگی پس از مرگ بیان می‌کردند. 

بازیگری که صنعت مد و لباس را زیر و رو کرد

دایان کیتون با اخلاق، رفتار و ظاهری منحصربه‌فرد، خود را از دیگر هم‌نسلانش متمایز می‌ساخت. او که به ازدواج علاقه‌ای نداشت، همواره در تلاش بود تا اصالت خود را حفظ کند. دلیلی که باعث شد هیچ بازیگر زنی نتواند جای او را بگیرد. لبخند، به‌عنوان یکی از جدایی‌ناپذیرترین ویژگی‌های چهره‌اش، در بسیاری از عکس‌های منتشر شده از او مشهود است. پوشش و استایل کیتون، که غالباً شامل کت‌و‌شلوارهای گشاد و لباس‌هایی با الهام از پوشش مردانه بود، همواره کانون توجه و گاهی اوقات، سوژه تمسخر قرار می‌گرفت. کیتون یکی از اولین بازیگران زنی بود که استایل شخصی او به یک جریان مد بدل شد.

لباس او در فیلم معروف آنی هال، نه‌تنها ترند روز شد، بلکه الگویی بود که بعدها نیز در استایل عمومی دایان تکرار و تداوم یافت. اهمیت این مسئله برای او تا حدی بود که در یک مصاحبه اظهار داشت: «وقتی به آنی هال نگاه می‌کنم، نمی‌توانم درباره آن فیلم صحبت کنم بدون اینکه اشاره‌ای به مد داشته باشم. آنی هال برای من همه چیز بود. من عاشق این بودم که بتوانم آزادانه، شبیه به خودم لباس بپوشم.» این آزادی تا حدی بود که وودی آلن سال‌ها پیش فاش کرد طراح لباس آنی هال با انتخاب‌های کیتون در لباس‌ها موافق نبود، اما آلن همیشه اصرار داشت: «بگذارید دایان هر چه می‌خواهد بپوشد؛ او نابغه است» این دخالت هنرمندانه‌ی آلن، تضمین کرد که سلیقه و استایل جذاب خود کیتون به‌طور دست‌نخورده در فیلم آنی هال باقی بماند.

نکته قابل تأمل دیگر، صراحت ذاتی اوست؛ کیتون در یکی از کتاب‌هایش اذعان می‌کند که در هالیوود، معیار سنجش تنها زیبایی ظاهری است و همه توجهات صرفاً معطوف به ظواهر می‌شود؛ اعترافی که بی‌پروا بودن شخصیت او را آشکار می‌سازد. وودی آلن نیز به‌درستی درباره او می‌نویسد: «برخلاف هر انسانی که این سیاره تاکنون شناخته یا شاید هرگز نخواهد شناخت، چهره‌ خندان کیتون به هر مکانی که وارد می‌شد، روشن می‌کرد. اگر او احساس می‌کرد که شکسپیر هم در جایی اشتباه کرده، بدون تردید آن را بیان می‌کرد!» این توضیحات کافی‌ست تا بدانیم دایان کیتون چه کسی بود؛ او بازیگری فوق‌العاده بود و از همه مهم‌تر، او تجسم یگانه‌ خودش بود. هنرمندی که با پوشش خاص و لبخند همیشگی‌اش، با تقلید نکردن از هیچ هنرمندی، مسیر هنری خود را ساخت.