کد خبر: 215543

«فرهیختگان» بررسی می‌کند

بحران زیرساختی و تهدید جدی بازار رمزارزها

در زیرساخت‌های سنتی، ابزارهایی که توسعه‌دهندگان به آن‌ها تکیه دارند، پایدار و قابل‌اعتمادند. کسی نگران عملکرد آن‌ها نیست؛ چون معمولاً درست کار می‌کنند. اگر مشکلی پیش بیاید، آن‌قدر نادر است که خبرساز می‌شود. انتظار پیش‌فرض این است: همه‌چیز طبق انتظار پیش خواهد رفت.

زیرساخت‌های نوین دیجیتال همواره با افتخار اعلام می‌کنند که همه‌چیز «بر بستر زنجیره‌ای» انجام می‌شود. در نگاه نخست، این ویژگی باید توسعه را آسان‌تر، سریع‌تر و در دسترس‌تر کند. اما در عمل، با یک کابوس اجرایی روبه‌رو هستیم.
درست است که داده‌های زنجیره‌ای به‌صورت عمومی در دسترس‌اند، اما این به‌معنای قابل‌استفاده بودن آن‌ها نیست. بیشتر این داده‌ها به‌گونه‌ای ذخیره شده‌اند که جست‌وجو و تفسیرشان بسیار دشوار است، مگر آن‌که دقیقاً بدانید دنبال چه هستید. در نتیجه، توسعه‌دهندگان ناچارند خودشان داده‌ها را گردآوری و سامان‌دهی کنند، آن هم خارج از بستر زنجیره‌ای و با تکیه بر خدمات جانبی، فقط برای ساخت قابلیت‌های ابتدایی. حتی با وجود برخی ابزارها، بسیاری از گروه‌ها مجبورند سامانه‌های پشتی خود را از صفر بسازند؛ یعنی صرف زمان و هزینه برای زیرساخت، به‌جای بهبود محصول.
این فقط یک دردسر نیست؛ بلکه یک شکست ساختاری است. و اگر اصلاح نشود، این فناوری فراتر از علاقه‌مندان و آرمان‌گرایان رشد نخواهد کرد.

در زیرساخت‌های سنتی، ابزارها مانع نیستند

در زیرساخت‌های سنتی، ابزارهایی که توسعه‌دهندگان به آن‌ها تکیه دارند، پایدار و قابل‌اعتمادند. کسی نگران عملکرد آن‌ها نیست؛ چون معمولاً درست کار می‌کنند. اگر مشکلی پیش بیاید، آن‌قدر نادر است که خبرساز می‌شود. انتظار پیش‌فرض این است: همه‌چیز طبق انتظار پیش خواهد رفت.
اما در زیرساخت‌های نوین، چنین اعتمادی وجود ندارد. ابزارهایی که توسعه‌دهندگان به آن‌ها وابسته‌اند، اغلب دچار اختلال می‌شوند یا بسته به منبع داده، نتایج متفاوتی ارائه می‌دهند. بنابراین، به‌جای تمرکز بر ساخت برنامه‌ها، توسعه‌دهندگان مجبورند خودشان مشکلات را حل کنند، سرورهای شخصی راه‌اندازی کنند، کدهای اضافی بنویسند تا اجزای مختلف را به هم وصل کنند، و وقت بیشتری صرف مدیریت سامانه‌ها کنند تا ساخت محصول.
این نوآوری نیست؛ اتلاف انرژی است. در زیرساخت‌های سنتی، توسعه‌دهندگان می‌توانند بر پایه‌های محکم تکیه کنند و بر محصول خود تمرکز داشته باشند. اما در زیرساخت‌های نوین، اغلب مجبورند همان ابزارهای پایه را از ابتدا بسازند. شاید برای علاقه‌مندان قابل‌قبول باشد، اما برای گروه‌های حرفه‌ای با مشتری، ضرب‌الاجل و سرمایه‌گذار، اصلاً گزینه مناسبی نیست.

ساخت در این بستر هنوز یعنی شروع از صفر

و مشکل عمیق‌تر از این‌هاست. با وجود ادعای شفافیت داده‌های زنجیره‌ای، هیچ روش استانداردی برای دسترسی یا درک آن‌ها وجود ندارد. مفاهیم ساده‌ای مانند «تراکنش» یا «حساب» بسته به نوع زنجیره، معانی متفاوتی دارند. هیچ رابط مشترک یا ابزار آماده‌ای وجود ندارد. توسعه‌دهندگان مجبورند با تفاوت‌های پیچیده و بی‌نظم کنار بیایند: نوشتن کدهای اختصاصی، وصله‌کاری خدمات نامطمئن، و شروع دوباره با هر زنجیره جدید.
نتیجه چیست؟ بیشتر زمان و انرژی که باید صرف ساخت محصولات عالی شود، صرف مدیریت پیچیدگی‌ها می‌شود. این فقط ناکارآمدی نیست؛ بلکه نوعی خودویرانگری است. و همین یکی از دلایل اصلی دوری شرکت‌های بزرگ از این حوزه است.

چرا شرکت‌های بزرگ وارد نمی‌شوند

شرکت‌های بزرگ با تمرکززدایی مشکلی ندارند، اما هر فناوری جدید را با معیارهایی چون ریسک، هزینه و بازده بررسی می‌کنند. در حال حاضر، این زیرساخت‌ها پاسخ‌گوی نیازشان نیستند. 
این گروه‌ها انتظار سامانه‌های قابل‌اعتماد، نظارت روشن و ابزارهایی را دارند که بتوانند به‌راحتی از آن‌ها استفاده کنند و به آن‌ها اعتماد داشته باشند. اما آن‌چه می‌یابند، مجموعه‌ای از ایده‌های جالب است که فاقد اصول پایه‌ای لازم برای فعالیت در مقیاس بزرگ است. یک سند نظری کافی نیست. آن‌ها تضمین خدمات، پایش لحظه‌ای و زیرساختی می‌خواهند که بی‌سروصدا کارش را انجام دهد، نه سامانه‌ای که دائماً نیاز به مراقبت دارد.
بنابراین تا زمانی که این زیرساخت‌ها نتوانند به اندازه زیرساخت‌های سنتی قابل‌اعتماد باشند و در عین حال نوآوری ارائه دهند، بیشتر شرکت‌ها ترجیح می‌دهند وارد نشوند.

باید ساخت در این بستر آسان‌تر شود بدون قربانی کردن ارزش‌ها

این به‌معنای کنار گذاشتن ارزش‌های اصلی نیست، بلکه به‌معنای بلوغ یافتن است. تمرکززدایی نباید قربانی شود تا این زیرساخت‌ها قابل‌استفاده شوند، اما نحوه ارائه زیرساخت باید به‌طور جدی بازنگری شود.
ما به رابط‌هایی نیاز داریم که بدون نیاز به ترفندهای اختصاصی، در همه زنجیره‌ها کار کنند؛ خدماتی که انعطاف‌پذیر، ماژولار و غیر وابسته به فروشنده خاص باشند. توسعه‌دهندگان نباید برای استخراج داده‌های مفید، نیاز به مدرک تخصصی در فناوری زنجیره‌ای داشته باشند. آن‌ها باید بتوانند بر محصول خود تمرکز کنند، نه مراقبت از سامانه‌های زیربنایی.
بیشتر گروه‌ها توانایی تبدیل شدن به متخصص زیرساخت را ندارند، و نباید هم داشته باشند. این زیرساخت‌ها باید تجربه‌ای از توسعه ارائه دهند که در بهترین حالت، خسته‌کننده باشد: قابل‌پیش‌بینی، پایدار و سریع. و اگر به‌زودی به این نقطه نرسند، فرصت را از دست خواهند داد.

فرصت از دست برود، بازار هم از دست می‌رود

زیرساخت‌های سنتی فقط به‌خاطر قدرتشان موفق نشدند، بلکه به‌خاطر سادگی‌شان بود. توسعه‌دهندگان می‌توانستند با یک کارت بانکی، خدماتی راه‌اندازی کنند و با چند خط تنظیمات، آن را گسترش دهند، نه با بازنویسی کامل سامانه پشتی.
البته این سادگی بهایی داشت: وابستگی به فروشنده، قیمت‌گذاری مبهم و کنترل متمرکز. زیرساخت‌های نوین قرار بود این مشکلات را حل کنند. وعده دادند زیرساختی تمرکززدایی‌شده با پایداری ذاتی، مالکیت مشترک و قواعد شفاف. اما به‌جای ساختن چیزی واقعاً نو، بیشتر این اکوسیستم فقط الگوهای سنتی را با یک نشانه جدید بازسازی کرده است.
فرصت درست مقابل ماست: زیرساختی تمرکززدایی‌شده که نه‌تنها باز است، بلکه قابل‌استفاده هم هست. سامانه‌هایی که به‌خاطر هم‌سویی منافع قابل‌اعتمادند، نه به‌خاطر اعتماد به شرکت‌ها. زیرساختی که توسعه‌دهندگان مجبور نباشند با آن بجنگند.پنجره فرصت باز است، اما همیشه باز نخواهد ماند.