کد خبر: 215434

پیام‌های یک انتخاب رادیکال

وزن جبهۀ اصلاحات پایین ماند

جبهه اصلاحات حالا بیش از گذشته در مسیر انفعال و حتی سقوط قرار گرفته، اگرچه طی سال‌ها موضوعیت خود را در میان مردم ازدست‌داده و نتوانسته نسل جدید و جوان را به بدنه خود تزریق کند، اما حالا در حال ازدست‌دادن موضوعیت خود حتی در میان اصلاح‌طلبان نیز است.

آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ماند. اگرچه انتخاب او با واکنش‌ها و مخالفت‌ها در درون اصلاحات شروع شد و این واکنش‌ها در بدنه اصلاح‌طلبی تا آنجا ادامه پیدا کرد که حتی نمایندگان احزاب در جلسه‌ها یکی در میان حاضر می‌شوند، اما گویا هنوز انگیزه‌ای برای اعمال تغییرات در جبهه اصلاحات وجود ندارد. اتفاقات یک سال گذشته، انتخابات و پس از آن جنگ، نشان داد خلأهای موجود در جبهه، در شناخت مسئله و حل آن، ریشه‌ای و ساختاری است و اصلاحات نیازمند اصلاح و خانه‌تکانی جدی است.
ابقای منصوری اما نشان داد تمایلی برای اصلاح در سازوکار جبهه اصلاحات و موضوعیت پیداکردن آن حداقل برای خود جریان اصلاح‌طلبی وجود ندارد. انتخاب منصوری، شکاف و افتراقات میان اصلاح‌طلبان را افزایش داد، موجب شد بخشی از بدنه اصلا‌ح‌طلبان با جبهه اصلاحات فاصله‌گذاری و حزبی جدا تأسیس کنند. اگر جبهه اصلاحات تنها به بیانیه‌نویسی، نق‌زدن و همین روند انفعالی ادامه دهد، بروز افتراقات بیشتر، از درون جبهه اصلاحات، دورازذهن نخواهد بود. اگر بزرگان اصلاح‌طلب نگران زنده شدن اصلاحات هستند، ضروری است اصلاحات ساختاری در جبهه اصلاحات را از بدنه این جبهه شروع کنند و اصلاحات را به جایگاه واقعی آن برگردانند و جلوی این را بگیرند که اصلاحات به تریبون و میکروفن بخشی از بدنه اصلاح‌طلبی تبدیل شود. 

انفعال اصلاحاتی

جبهه اصلاحات، پس از پایان ریاست‌جمهوری روحانی در روندی انفعالی افتاد. با وقوع ناآرامی‌های 1401 بخشی از بدنه رادیکال اصلاح‌طلبی راهبرد خیابان به جای صندوق را مطرح کرد، اگرچه بهزاد نبوی در مقابل این نگاه رادیکال ایستاد؛ اما قرار گرفتن افرادی حائز همین نگاه‌های رادیکال موجب شد اصلاح‌طلبان در مسیر رادیکالیسم بیفتند.
با گذشت سه دوره از حضور منصوری در جبهه اصلاحات به سبب اتفاقاتی که در فضای سیاسی رخ داد، جبهه اصلاحات از راهبرد خیابان فاصله گرفت؛ اما همچنان درگیر آفت رادیکالیسم بود و مسئله اساسی هم که با آن دست به گریبان بود عدم شناخت دقیق از مسائل و مشکلات جامعه و ارائه راهکار بود. با وجود آنکه نامزد مورد حمایت آن‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری رأی آورد، رویکردشان از بیانیه‌نویسی به ارائه راهکار تغییر نکرد. آن‌ها همچنان بیرون گود نشستند و به مطرح‌کردن انتظارات آرمانی اکتفا کردند. 

خالص‌سازی اصلاحات

جبهه اصلاحات حالا بیش از گذشته در مسیر انفعال و حتی سقوط قرار گرفته، اگرچه طی سال‌ها موضوعیت خود را در میان مردم ازدست‌داده و نتوانسته نسل جدید و جوان را به بدنه خود تزریق کند، اما حالا در حال ازدست‌دادن موضوعیت خود حتی در میان اصلاح‌طلبان نیز است. جایگاهی که پیش‌ازاین نام افرادی چون محمد خاتمی و بهزاد نبوی را یدک می‌کشید حالا به تریبون افرادی تبدیل شده که حتی در این جریان نیز اقدامات و کنش‌های چشمگیری نداشتند.
ادامه این مسیر انفعالی و حضور این افراد در بدنه اصلاحات، سرنوشت تلخی را برای جبهه رقم خواهد زد. جبهه را تبدیل به گعده و دورهمی افرادی خواهد کرد که تصور می‌کنند حکمرانی صدای آن‌ها را نمی‌شنود. هرازگاهی بهانه می‌گیرند و بیانیه‌ای صادر می‌کنند که بگویند وجود دارند. ادامه این رویکرد عملاً چیزی از جبهه اصلاحات باقی نخواهد گذاشت، اگرچه جبهه در حال حرکت به سمت این روند است. 

اصلاحات نیاز به خانه‌تکانی دارد

برای جلوگیری از ادامه این مسیر سقوط، اصلاحات نیاز به اصلاح و خانه‌تکانی جدی دارد. در ابتدای امر باید توجه داشت که دبیرکلی جبهه اصلاحات، چه وزنی دارد، خود جبهه چه مسئولیتی دارد و می‌بایست چه اقداماتی انجام دهد تا موضوعیت خود را حفظ کند؛ 1. تزریق جوانان خوش‌فکر و خوش‌انگیزه به بدنه اصلاح‌طلبی می‌تواند جبهه را از این اغما نجات دهد. 2. رادیکالیسم دشمن عقلانیت است. دلسوزان اصلاحات باید این جبهه را از غرق شدن در دام رادیکالیسم نجات دهند. آن را به حاشیه ببرند و اصل و اساس کار را به تولید فکر و مسئله اختصاص دهند. محدود کردن ارائه راهکار‌ها به مذاکره مستقیم با آمریکا و عدم اجرای قانون حجاب، نه برای اصلاحات راهگشاست، نه نظر مردم را جلب می‌کند. جامعه و حکمرانی به فکر و ایده نو، تازه، عقلانی و قابل‌اجرا نیاز دارند و اگر این راهکار از دل جریان اصلاح‌طلبی بیرون بیاید و با مشورت و هم‌فکری پخته شود، می‌تواند گامی برای خروج اصلاحات از بن‌بست باشد.
اما باید به این نکته اساسی دقت کرد که انتخاب افراد و چینش بدنه اصلاحات در تغییر رویکرد اصلاحات نقشی اساسی دارد. بزرگان اصلاحات اگر برای حیات و شکاف‌های موجود در جبهه نگرانند باید ابتدا افکار و افراد غالب در جبهه را تغییر دهند و گام اول را برای خروج جبهه از انفعال بردارند، در غیر این‌صورت دور نیست که جبهه حتی برای نخبگان اصلاح‌طلب نیز بلاموضوع شود و بدنه‌ای از اصلاح‌طلبان که به دنبال کار جدی و راهگشاست، مسیر اقدامات حزبی جدای از جبهه اصلاحات را انتخاب کند. 

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.