کد خبر: 214938

محسن پاک‌آیین، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

دنیای وسیعی از فرصت‌ها پیش روی ایران پساماشه قرار دارد

محسن پاک‌آیین، دیپلمات باسابقه و کارشناس مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تأکید کرد که این شرایط، فضایی منحصربه‌فرد برای تقویت روابط ایران با کشور‌های دوست، به‌ویژه در شرق سیاسی و جنوب جهانی، فراهم آورده و با تمرکز بر همکاری با قدرت‌هایی مانند چین، روسیه و همسایگان منطقه‌ای، ایران می‌تواند جایگاه خود را در نظم نوین جهانی مستحکم‌تر کند.

فعال‌سازی مکانیسم ماشه، به‌جای محدودیت، دریچه‌ای از فرصت‌های نوین دیپلماتیک را پیش روی ایران گشوده است. محسن پاک‌آیین، دیپلمات باسابقه و کارشناس مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تأکید کرد که این شرایط، فضایی منحصربه‌فرد برای تقویت روابط ایران با کشور‌های دوست، به‌ویژه در شرق سیاسی و جنوب جهانی، فراهم آورده و با تمرکز بر همکاری با قدرت‌هایی مانند چین، روسیه و همسایگان منطقه‌ای، ایران می‌تواند جایگاه خود را در نظم نوین جهانی مستحکم‌تر کند. 

فعال‌سازی مکانیسم ماشه چه اثری بر مراودات ایران با کشور‌های خارج از بلوک غرب می‌گذارد؟ 
فعال شدن مکانیسم ماشه فضای جدیدی برای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده و فرصت‌های گسترده‌تری برای فعالیت‌های دیپلماتیک فراهم آورده است. این فضا به‌ویژه برای تقویت روابط با کشور‌های دوست و متحدانی که در دوران تحریم‌های غرب در کنار ایران ایستادگی کردند و از ما حمایت نمودند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این کشور‌ها ظرفیت عظیمی برای همکاری‌های آینده ایران محسوب می‌شوند که می‌توان از آن‌ها به نحو مؤثری بهره‌برداری کرد. 
این شرایط می‌تواند به ایران کمک کند تا از فرصت‌های موجود استفاده کرده و ارتباطات خود را با شرق تقویت کند. منظور از شرق، نه‌تنها شرق جغرافیایی و کشور‌های شرق آسیا، بلکه شرق سیاسی است؛ یعنی کشور‌هایی که با غرب اختلافات اساسی دارند. درواقع، شاید تعبیر «جنوب جهانی» مناسب‌تر باشد. در این چهارچوب، ایران ظرفیت‌های فراوانی برای همکاری با این کشور‌ها دارد. ما از موضع خاصی که درگیر آن بودیم، یعنی مذاکرات هسته‌ای که وقت و انرژی زیادی از ما گرفت، ر‌ها شده‌ایم. دیگر با سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه، و انگلیس) تعامل مستقیمی نداریم. اگر قرار باشد با اروپا ارتباطی برقرار کنیم، این ارتباط با کشور‌هایی غیر از این سه کشور خواهد بود. همچنین، با آمریکا از ابتدا هیچ‌گونه ارتباط مستقیمی نداشته‌ایم. 
وقتی این بازیگران را از دایره سیاست خارجی خود حذف کنیم، متوجه می‌شویم که دنیای وسیعی از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها پیش روی ماست که شاید تاکنون از آن‌ها غفلت کرده‌ایم یا کمتر به آن‌ها توجه نشان داده‌ایم. من اعتقاد دارم که حتی نباید به تماس‌های برخی کشور‌های اروپایی که پس از سال‌ها خصومت و خیانت در دیپلماسی با ایران رفتار کرده‌اند، پاسخ داد. در این صورت می‌توانیم از این مرحله عبور کنیم و با استفاده از ظرفیت‌های موجود، جایگاه خود را در نظم جهانی جدید تقویت کنیم. با این رویکرد، ایران خواهد توانست از این فرصت‌ها به بهترین شکل بهره‌برداری کند. اقدامات اخیر اروپا و آمریکا در فعال‌سازی مکانیسم ماشه، به اعتقاد من، ضرورت خروج کامل این کشور‌ها از دایره همکاری‌های سیاست خارجی و روابط بین‌المللی ایران را ایجاب می‌کند. 

مسیر‌های روزنه‌گشایی در دیوار تحریمی تحمیل شده به ایران چگونه فعال می‌شوند؟ 
تمرکز اصلی دیپلماسی ایران از این پس باید بر تقویت روابط با کشور‌های دوست و همسو باشد. در این میان، چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک اقتصادی ایران که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی همراه ایران بوده است، جایگاه ویژه‌ای دارد. این کشور در طول سال‌های متمادی، همکاری‌های گسترده‌ای با ایران داشته و از شرکای کلیدی تهران به شمار می‌رود. 
پس از چین، روسیه به‌عنوان دومین شریک مهم ایران در صحنه بین‌المللی، به‌ویژه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، مطرح است. روسیه به‌عنوان بزرگ‌ترین همسایه ایران، اشتراکات فراوانی با کشور ما دارد. ایران و روسیه هر دو تحت فشار تحریم‌های ظالمانه غرب قرار دارند و در بسیاری از مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی، مواضع مشترکی اتخاذ می‌کنند. این اشتراکات، زمینه‌ساز همکاری‌های گسترده در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. علاوه بر این، هم‌زمان با تقویت روابط با چین و روسیه، توجه به همسایگان ایران نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. خوشبختانه در حال حاضر ایران از بهترین سطح روابط با کشور‌های همسایه برخوردار است. حتی کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس، به دلیل تعاملات مثبت دیپلماتیک ایران و همچنین شرارت‌های رژیم صهیونیستی و طرح‌هایی مانند ایده «اسرائیل بزرگ‌»، بیش از پیش به همکاری با ایران تمایل نشان داده‌اند و می‌توانند در کنار ایران قرار گیرند. 
کشور‌های غیرعرب منطقه، ازجمله همسایگان ایران در قفقاز و جنوب آسیا، همچنین پاکستان و افغانستان نیز ظرفیت‌های قابل‌توجهی برای همکاری دارند. این کشور‌ها می‌توانند در چهارچوب دیپلماسی منطقه‌ای ایران، به‌عنوان شرکای کلیدی در نظر گرفته شوند و در تقویت جایگاه ایران در منطقه و جهان نقش مهمی ایفا کنند. در حال حاضر، ما در کنار خودمان کشور‌های اسلامی را داریم که می‌توانند به‌عنوان همکار ما عمل کنند. کشور‌هایی مانند مصر، ترکیه و عربستان سعودی که در کنار ایران، چهار قدرت اصلی جهان اسلام به شمار ‌می‌روند. علاوه بر این، کشور‌های شمال آفریقا که دارای جمعیت مسلمان هستند و همچنین دوستان ما در آمریکای لاتین و آفریقا، مجموعه‌ای از کشور‌های متعدد را تشکیل می‌دهند که می‌توانند در این دوره با ما همکاری کنند. 

باوجود کارشکنی‌های غرب و تلاش آمریکا برای قطع همکاری کشور‌های مختلف با ایران چه نشانه‌هایی وجود دارد که نشان دهد ایران می‌تواند از پس فشار‌ها برآمده و روابط خود را توسعه دهد؟ 
البته منظور من این نیست که باید به‌طور کامل از سنگ‌اندازی‌های غرب چشم‌پوشی کنیم، زیرا کشور‌های غربی پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ‌گاه رویکرد مثبتی نسبت به ایران نداشته‌اند و هرگز شریک قابل اعتمادی برای ما نبوده‌اند. بااین‌حال، می‌توانیم با تکیه بر کشور‌های دوست و نزدیک خود که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد و همچنین با بهره‌گیری از ظرفیت برخی اتحادیه‌ها و نهاد‌های بین‌المللی و منطقه‌ای، روابط خود را تقویت کنیم. سازمان‌هایی مانند سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس، سازمان همکاری اقتصادی اکو، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و جنبش عدم تعهد، ظرفیت‌های قابل توجهی برای همکاری دارند. در شرایط کنونی جهان، یک نظم جدید در حال شکل‌گیری است. این نظم جدید که به‌صورت تدریجی و مبتنی بر تحولات پیش‌بینی‌نشده جهانی در حال وقوع است، بر پایه چندجانبه‌گرایی بنا شده است. کشور‌هایی مانند ایالات متحده و برخی کشور‌های اروپایی به‌تدریج در مسیر یک‌جانبه‌گرایی ناکام خواهند ماند و نمی‌توانند ایده‌های خود را به دیگر کشور‌ها تحمیل کنند. در مقابل، کشور‌های طرف‌دار چندجانبه‌گرایی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. 
جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک منحصربه‌فرد خود که به‌عنوان حلقه اتصال میان شرق و غرب، مسیحیت و اسلام، و آسیا با اروپا و آفریقا عمل می‌کند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این موقعیت، ایران را در حوزه‌های مختلف ازجمله تجارت و انرژی به کانون توجه کشور‌های دوست تبدیل کرده است. به اعتقاد من مکانیسم ماشه فرصتی برای ما ایجاد کرده تا از ظرفیت‌هایی که در طول دهه گذشته به دلیل تمرکز بیش‌ازحد بر موضوع برجام از آن‌ها غافل شده بودیم، دوباره استفاده کنیم. از این پس وظیفه دستگاه دیپلماسی کشور است که با طراحی‌های هوشمندانه و در چهارچوب اصول و حفظ استقلال نظام، این ظرفیت‌ها را فعال کرده و پیشبرد اهداف ملی را دنبال کند. 

فارغ از چین و روسیه که به‌طور سنتی درباره لزوم همکاری آن‌ها صحبت می‌شود، شاهد تحولات جدیدی هستیم. به‌عنوان مثال، هند که تحت فشار‌های ایالات متحده پروژه مشترک خود با ایران در بندر چابهار را برای مدتی متوقف کرده بود، اخیراً پس از هشت سال، خرید نفت از ایران را از سر گرفته است. این موضوع نشان‌دهنده امکان تحقق تنوع‌بخشی به مشتریان نفت ایران است که همواره یکی از دغدغه‌های اصلی ما بوده است. این کشور‌ها تا چه حد قدرت دارند و چالش‌های آن‌ها با بلوک غرب تا چه میزان می‌تواند فضای مانور بیشتری برای ایران فراهم کند؟ آیا این چالش‌ها دائمی هستند یا به‌صورت مقطعی شکل می‌گیرند تا این کشور‌ها از یکدیگر امتیاز بگیرند؟ ممکن است گاهی این کشور‌ها با ایران همکاری کنند و گاهی همکاری خود را قطع کنند. این موضوع در روند عبور از نظم یک‌جانبه به نظم چندجانبه‌گرا چه تأثیری خواهد داشت؟ 
در روند‌ گذار جهانی از یک‌جانبه‌گرایی به چندجانبه‌گرایی، شاهد تقویت حاکمیت ملی در کشور‌های مختلف، حتی در کشور‌های کوچک هستیم. به عبارت دیگر، توجه به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی امروزه در کشور‌ها کاملاً اصالت یافته است. حتی کشور‌های کوچک در صورت مقاومت می‌توانند در برابر فشار‌های قدرت‌های بزرگ ایستادگی کنند. برای مثال، کشوری مانند پاناما در برابر تحریم‌های اولیه آمریکا مقاومت کرد و ایالات متحده علی‌رغم تهدیدات دونالد ترامپ مبنی بر الحاق تنگه پاناما به آمریکا، نتوانست اقدامی عملی انجام دهد. یا کشور‌های کوچک دیگری مانند دومینیکن، کاستاریکا و السالوادور که زمانی تحت فشار آمریکا روابط خود با چین را قطع کرده و با تایوان رابطه برقرار کردند، امروز بار دیگر به چین پیوسته‌اند. این روند در کشور‌های کوچک قابل‌توجه است و وقتی به کشور‌های بزرگ‌تر می‌رسیم، می‌بینیم که آن‌ها نیز زیر بار تحمیل‌های قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه آمریکا نمی‌روند. 
نکته دوم، تشدید اختلافات در میان کشور‌های غربی است. برای مثال در مجموعه ناتو، امروز بین آمریکا و سایر کشور‌های عضو، چه در زمینه حق عضویت کشور‌ها و چه در موضوع خاص اوکراین، اختلاف‌نظر‌های جدی وجود دارد. در داخل اتحادیه اروپا نیز اکثر کشور‌ها از پذیرش نفوذ نیرو‌های تندرو و رادیکال در سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس امتناع می‌ورزند و نوعی مقاومت در برابر این روند شکل گرفته است. حتی در مسائل جهانی مانند موضوع فلسطین و غرب آسیا، میان کشور‌های غربی وحدت‌نظر جدی وجود ندارد. این تفرقه و چنددستگی در اردوگاه غرب، همراه با جسارت روزافزون کشور‌ها برای حمایت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود، موانع اصلی موفقیت یک‌جانبه‌گرایی هستند. از تمام این تحولات، جمهوری اسلامی ایران می‌تواند بهره‌برداری کند.