کد خبر: 214937

کرهٔ شمالی دوم

نتانیاهو انزوای رژیم صهیونیستی را قطعی می‌داند

هزینه‌های نظامی رژیم صهیونی در منطقه به دلیل دشمن‌تراشی‌هایی که صورت داده بسیار افزایش یافته است. از سوی دیگر جهان با تحولاتی روبه‌رو است که طی آن درگیری‌ها و انباشت سلاح افزایش خواهند داشت.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونی با وضوح بالایی از بلایی که بر سر این رژیم آمده و او آورده است، خبر دارد. نتانیاهو پیش از آنکه با خروج هیئت‌ها از صحن مجمع عمومی سازمان ملل در حین سخنرانی‌اش مواجه شود، اندکی پیش از سفر به آمریکا در سخنانی رژیم صهیونی را با دولت - شهر‌های یونان باستان مانند آتن و اسپارت مقایسه کرده و به تل‌آویو لقب «ابراسپارت» داده بود.
بسیاری این موضعگیری را یک نقطه عطف تلقی کردند؛ موضعی در مقابل شعار‌ها و زندگی سیاسی نتانیاهو تا پیش از تئوری ابراسپارت. نخست‌وزیر رژیم صهیونی مدت‌ها بر اقتصادی متصل به بازار‌های جهانی تأکید کرده و با کمک غرب و طراحی سیاسی توافق صلح ابراهیم و پیوست‌های نظامی‌اش مانند ناتوی منطقه‌ای و اقتصادی‌اش مانند کریدور آی‌مک قصد داشت به توسعه روابط و گسترش قدرت تل‌آویو دست بزند.
کماکان نتانیاهو و همپیمانانش از رؤیای تسلط بر منطقه چشم برنداشته‌اند؛ اما می‌دانند رسوایی‌های رخ داده طی دو سال اخیر بسیاری از پیوست‌های نرم و سخت توسعه قدرت رژیم را از بین برده است. با اعلام رؤیای «اسرائیل بزرگ» و حمله به دوحه پایتخت قطر، ناتوی منطقه‌ای، توافق صلح ابراهیم و تکمیل کریدور آی‌مک دور از دسترس‌تر شده‌اند. آنچه برای تل‌آویو باقی مانده اعمال زور به شکل تهاجمات گاه و بیگاه به دولت‌های دوست و دشمن غرب و سیاست ترور هدفمند طبقات سیاسی، نظامی و علمی کشور‌های منطقه است. تل‌آویو تحت زعامت نخست‌وزیر کنونی می‌خواهد به دولتی کوچک و خودکفا در منطقه تبدیل شود که قدرت نظامی و اراده کافی برای جنگ‌های مداوم را دارد. آن‌ها پیش از این نیز به چنین فضایی نزدیک شده بودند؛ اما نه خودکفایی نظامی از نظر تسلیحاتی و آموزشی داشتند و نه اراده و تاب‌آوری جنگ مداوم. همچنین روابط گسترده با دولت‌ها و ملت‌های غربی رژیم صهیونی را از انزوا خارج می‌کرد.
با این حال کار به جایی رسیده که بسیاری از دولت‌ها و احزاب نزدیک به رژیم در غرب چاره‌ای جز موضع‌گیری علیه آن نداشتنه‌اند؛ از جمله دولت کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر انگلیس که از طریق همسر صهیونیستش ارتباطات عمیقی با صهیونیسم جهانی و تحولات سرزمین‌های اشغالی دارد. او در هفته گذشته مجبور شد همراه با فرانسه و تعدادی دیگر از دولت‌های اروپایی، فلسطین را به رسمیت بشناسد. اوضاع برای صهیونیست‌ها در قاره سبز اما در جزئیات وخامت بیشتری را نشان می‌دهد به گونه‌ای که فشار‌ها برای اخراج رژیم صهیونی از اتحادیه فوتبال اروپا موسوم به یوفا افزایش یافته و اخیراً مجوز حضور تیمی از این رژیم در مسابقات دوچرخه‌سواری ایتالیا لغو شده است. رژیم صهیونی در پاسخ به تحولات جدید حول خود، نسخه‌ای پیچیده که در آن باید با انزوا منطبق شود؛ لازمه این انطباق خودکفایی اقتصادی و نظامی است. 

مشکلات نظامی 

هزینه‌های نظامی رژیم صهیونی در منطقه به دلیل دشمن‌تراشی‌هایی که صورت داده بسیار افزایش یافته است. از سوی دیگر جهان با تحولاتی روبه‌رو است که طی آن درگیری‌ها و انباشت سلاح افزایش خواهند داشت. 

1- چند عامل مهم تأمین سلاح و مهمات صهیونیست‌ها را تحت فشار قرار داده است. به دلیل نظامی‌شدن جهان، صهیونیست‌ها نیز تصمیم گرفته‌اند مسلح‌تر شوند، اما تلاش دولت‌ها برای تسلیح، امکان تأمین از بازار‌های خارجی را دشوارتر کرده است. عامل دیگر مصرف بالا در ارتش رژیم است. مصرف بالا طی جنگ‌های پرشدت و متعدد باعث می‌شود تا نیاز به واردات افزایش یابد، اما واردات به دلیل زمان‌بر بودن به طور کافی پاسخگو نیست. 

2- کشور‌های غربی پس از جنایت‌های رژیم صهیونی کار دشواری برای هرگونه کمک به صنایع نظامی آن دارند. دانشگاه‌ها و شرکت‌هایی که با رژیم برای طراحی و ساخت سلاح همکاری می‌کنند، کارخانه‌های سلاح‌سازی صهیونیست‌ها در خارج از خاکشان، تأمین‌کنندگان مواد اولیه و بنادر واسطه ارسال سلاح، همه تحت فشار ملت‌ها و دولت‌ها در جهان و مجموعه غرب قرار گرفته‌اند. 

3- رژیم صهیونی هرچند همواره در جنگ و ستیز بوده اما درگیری‌های عمده آن کوتاه‌مدت بوده‌اند. جنگ تقریباً یک‌ساله تأسیس در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹، جنگ با مصر در سال ۱۹۵۶، جنگ ۱۹۶۷، ۱۹۷۳، ۱۹۸۲، اشغال ۱۸ ساله لبنان، جنگ سال ۲۰۰۶ و درگیری‌های ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ سلسله‌ای از نبرد‌ها را نشان می‌دهد اما آن‌ها کوتاه‌مدت بوده‌اند. با این وجود صهیونیست‌ها دو سال جنگ مداوم با غزه را تجربه کرده و طی آن درگیری‌هایی با لبنان، سوریه، یمن و ایران داشته‌اند. 
4- وسعت کم سرزمین‌های اشغالی و همچنین محیط تثبیتی کمتری که صهیونیست‌ها در اختیار دارند، ساخت کارخانه‌ها و انبار‌های سلاح برای کسب خودکفایی را دشوار می‌کند. طی هر جنگ این کارخانه‌ها اصلی‌ترین اهداف حملات بوده و از سوی دیگر شدت انفجار و تخریب درپی اصابت به آن‌ها بالا خواهد بود. 

نکات

درباره جهت‌گیری جدید نتانیاهو درباره آینده رژیم صهیونی نکات ذیل حائز اهمیت‌ هستند. 

1- بخشی از تلاش‌های نتانیاهو برای تشبیه رژیم صهیونی با تاریخ یونان برای تمدنی‌سازی جنگ‌های کنونی و جلب حمایت غرب است. او می‌خواهد رژیم صهیونی را بخشی از تمدن غربی و مدافع آن جلوه دهد. 

2- در نظام دو حزبی آمریکا رژیم صهیونی مورد انتقاد بدنه عمده حزب دموکرات قرار گرفته و در حزب جمهوری‌خواه فعالان موسوم به جنبش ماگا نگاه مثبتی به آن ندارند. روند مزبور حکایت از آن دارد که تل‌آویو در بلندمدت قادر به اتکا به منابع مالی دریافتی از واشنگتن نخواهد بود؛ زیرا یا کاهش یافته و یا متوقف خواهند شد. این چشم‌انداز نتانیاهو را واداشته تا بر اقتصاد خودکفا تأکید کند. 

3- رژیم صهیونی از ابتدا در انزوا تأسیس شده و روند به رسمیت شناختنش در میان غرب نیز طولانی بود. از این رو طرد رژیم از سوی دولت‌های خارج از آمریکا و اروپا، توسط صهیونیست‌ها به انزوا ترجمه نمی‌شود. آنچه امروز در حال وقوع است، منزوی شدن این رژیم میان ملل غربی است. 

4- طرد رژیم صهیونی در فرایند‌هایی که تأثیرپذیری بیشتری از جوامع دارند، بالاتر است. محرومیت ورزشکاران صهیونیست و یا اعتراض به حضور آن‌ها در تورنمنت‌های بین‌المللی، اعتراضات دانشگاهی، برخورد با گردشگران صهیونیست توسط مردم این مسئله را نشان می‌دهد. 

5- اسپارت و آتن در مجموعه یونان و دولت‌شهر‌های آن با جنگ و ستیز‌های فراوانی مشغول بودند؛ اما اگر تاریخ یونان در آن دوره مکتوب شده و بیشتر مورد توجه است، به معنای وضعیت متفاوت در دیگر مناطق دولت‌ها نیست. در آن دوره، جنگ‌های متعدد امری متداول بوده‌اند. رژیم صهیونی در جهان کنونی که ستیز‌های کمتری نسبت به گذشته دارد، نمی‌تواند موقعیت خود را با اسپارت مقایسه کند. صهیونیست‌ها در دوره‌ای زندگی می‌کنند که جنگ‌ها به نسبت گذشته کمتر هستند، اما رژیم همواره در حال خروج از یک جنگ و آماده شدن برای جنگ بعدی است. 

6- خودکفایی در جهان کنونی دشوار بوده و به شکل نسبی امکان‌پذیر است؛ اما تحقق نسبی آن برای رژیم صهیونی دور از ذهن است. وسعت و جمعیت کم، محیط ناهمگون، تنش‌های بالا، منابع اندک و مصارف بالا مجالی برای خودکفایی باقی نمی‌گذارد. 

7- اسپارت و آتن جز برخی برخورد‌های محدود با یک قدرت بزرگ مجاور، تهدیدی ورای توان خود نداشتند. امپراتوری بزرگ مجاور نیز به دلیل گستردگی خاک خود، قرار داشتن یونان در حاشیه سرزمین‌‌هایش، دشواری‌های سرزمینی مانند وجود دریا و محیط کوهستانی، تحرکات بزرگ و پایداری در آن انجام نداد. در مقابل رژیم صهیونی امروزه توسط دشمنان قدرتمندی احاطه شده است. 

8- انزوای رژیم صهیونی به مسئله آپارتاید آفریقای جنوبی شباهت دارد. این کشور که با پدیده برتری‌طلبی سفیدپوستان و نادیده گرفتن حقوق سیاه‌پوستان به‌عنوان صاحبان اصلی و بومی کشور مواجه بود، با حمایت‌های غرب در برابر مخالفان داخلی و خارجی‌اش دوام آورد و هنگامی که آمریکا و انگلیس مجبور شدند علیه‌ا‌ش موضع بگیرند، از بین رفت. دولت‌های غربی مشکل چندانی با حصر سیاه‌پوستان نداشتند و به دلیل حضور چپگرایان در کشوری مانند آنگولا در همسایگی آفریقای جنوبی، از حکومت آپارتاید آن حمایت می‌کردند. اگر زمانی برسد که غرب حمایت از رژیم صهیونی را بیهوده تشخیص دهد، آنگاه تل‌آویو هم به سرنوشت آپارتاید آفریقای جنوبی دچار می‌شود. 

9- جنایت‌های رژیم صهیونی باعث تشدید رویگردانی یهودیان از آن شده است. برخی یهودیان واقعاً از جنایت‌های رژیم بهت‌زده شده و بعضی دیگر برای آنکه با تبعات ناشی از نفرت جهانی از رژیم روبه‌رو نشوند، با آن فاصله‌گذاری می‌کنند. در این میان قسمتی از حریدی‌ها که قشری مذهبی به حساب می‌آیند نیز به دلیل مشکلات موجود در سرزمین‌های اشغالی از جمله احتمال سربازگیری از این قشر، تهدید به خروج از فلسطین کرده‌اند. آن‌ها در گام نخست از دولت ائتلافی نتانیاهو خارج شده‌اند. حریدی‌ها در ابتدای تأسیس رژیم صهیونی با شروطی حضور در آن را پذیرفتند که مهم‌ترین آن‌ها عدم خدمت سربازی و از سوی دیگر دریافت کمک‌های مالی از دولت بود. برای فهم عمق انزوای رژیم صهیونی، توجه به رویگردانی تعداد بیشتری از یهودیان، نسبت به آن شاخص مهمی است.