کد خبر: 214887

توهم استحکام روابط واشنگتن و تل‌آویو

چگونه اسرائیل در حال از دست دادن آمریکاست؟

همزمان با انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی به خاطر نسل کشی در غزه، این دولت بیش از پیش به آمریکا وابسته شده است. در مجمع عمومی کنونی سازمان ملل، شرکای قدیمی از جمله استرالیا، انگلیس، کانادا و فرانسه قصد دارند کشور فلسطین را به رسمیت بشناسند.

در ۱۴ سپتامبر، پس از آنکه مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا به دیدن بلوک‌های عظیم و دوهزار ساله دیوار غربی در مقدس‌ترین مکان قدس اشغالی برده شد، بنیامین نتانیاهو اعلام کرد اتحاد میان صهیونیست‌ها و آمریکا به همان اندازه محکم و پایدار است که سنگ‌هایی که همین الان لمس کردیم. اما باید بگوییم که او اشتباه می‌کند.

همزمان با انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی به خاطر نسل کشی در غزه، این دولت بیش از پیش به آمریکا وابسته شده است. در مجمع عمومی کنونی سازمان ملل، شرکای قدیمی از جمله استرالیا، انگلیس، کانادا و فرانسه قصد دارند کشور فلسطین را به رسمیت بشناسند؛ حتی در حالی که گسترش شهرک‌های صهیونیستی در کرانه باختری، تحقق واقعی دولت فلسطینی را بعیدتر می‌سازد. تنها آمریکا مانده که میان رژیم و رسیدن به وضعیت کشوری فلسطینی فاصله انداخته؛ وضعیتی که برای امنیت دیپلماتیک، حقوقی و نظامی تل آیو پیامدهای ویرانگری خواهد داشت.

با وجود اطمینان‌های سست نتانیاهو مبنی بر اینکه روابط با آمریکا کاملا مستحکم است، چنین نیست. نتانیاهو، دولت ترامپ را خشمگین کرده و شکاف‌های عمیقی را که در بنیان این اتحاد وجود دارد، نادیده می‌گیرد. رای ‌دهندگان دموکرات مدت‌هاست که از نزدیکترین متحد آمریکا فاصله می‌گیرند. رای‌ دهندگان جمهوری‌خواه هم در حال از دست دادن اعتماد خودشان هستند. از دست دادن ناگهانی حمایت مردمی آمریکا برای صهیونیست ها فاجعه ‌بار خواهد بود.

نظرسنجی‌های آمریکا تکان ‌دهنده است. سهم آمریکایی‌هایی که از صهیونیست ها در برابر فلسطینی‌ها حمایت می‌کنند به پایین‌ترین حد در ۲۵ سال گذشته رسیده است. در سال ۲۰۲۲، ۴۲ درصد از بزرگسالان آمریکایی دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل داشتند؛ اکنون این عدد به ۵۳ درصد رسیده است. نظرسنجی اخیر یوگاو و اکونومیست نشان می‌دهد که ۴۳ درصد از آمریکایی‌ها معتقدند رژیم صهیونیستی در غزه مرتکب نسل ‌کشی می‌شود. در سه سال گذشته، دیدگاه‌های منفی نسبت به اسرائیل در میان دموکرات‌های بالای ۵۰ سال ۲۳ درصد افزایش یافته است. در میان جمهوری ‌خواهان زیر ۵۰ سال، حمایت برابر تقسیم شده، در حالی که در سال ۲۰۲۲، ۶۳ درصد حامی اسرائیل بودند. میان سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱، سهم اوانجلیکال‌های زیر ۳۰ سال که از اسرائیل در برابر فلسطین حمایت می‌کردند از ۶۹ درصد به ۳۴ درصد سقوط کرد. نظرسنجی‌ها می‌گویند این تغییر پایدار مانده است.

برای درک اهمیت این تغییر باید به سال‌هایی برگشت که پیوند آمریکا با رژیم صهیونی آمیزه‌ای نیرومند از ارزش‌ها و منافع بود. همزمان، منافع‌شان هم همپوشانی داشت.

اما چه شد که همه چیز به هم خورد؟ برای دموکرات‌ها، اختلاف بر سر ارزش‌هاست، خصوصا در میان جوان‌ترها. این وضعیت با حرکت رژیم به سمت راست تشدید شده است. علاوه بر این، نتانیاهو، اسرائیل را محکم در اردوگاه جمهوری ‌خواهان جای داده، تا بلکه آنان هر دولت دموکراتی را که او را برای شهرک ‌سازی یا مذاکرات صلح تحت فشار بگذارد، هدف حمله قرار دهند.

افت حمایت در میان رای‌ دهندگان جمهوری‌ خواه بیش از آنکه مربوط به اختلاف باورها باشد، ناشی از منافع متفاوت است. خشم از صرف مالیات برای حمایت از اوکراین به ۳۰۰ میلیارد دلاری که آمریکا از زمان تاسیس رژیم صهیونی در ۱۹۴۸ به آن داده، سرایت کرده است. حملات رژیم به قطر و سوریه هم تلاش‌های ترامپ برای ایجاد صلح منطقه‌ای را تضعیف کرده است. برخی در طبقه ثروتمند، که می‌دانند پول کجاست، به سوی پادشاهی‌های خلیج گرایش پیدا کرده‌اند.

جنگ در غزه همه اینها را بدتر کرده است. وقتی آمریکایی‌ها عکس کودکان گرسنه را می‌بینند، به لرزه می‌افتند. برخی مفسران جمهوری‌ خواه مانند تاکر کارلسون از این ایده بیزارند که اسرائیل ممکن است با حمله به ایران، آمریکا را به جنگی دیگر در خاورمیانه بکشاند. هر زمان که از صهیونیست ها انتقاد می‌شود، مدافعانش اتهام یهودستیزی را مطرح می‌کنند که منصفانه نیست.

تغییرات بلندمدت در افکار عمومی خطرناک‌تر از مشاجره‌های میان دولت‌هاست. هرچند این تغییرات آهسته آغاز می‌شوند، اما برگشت‌ ناپذیرند. وقتی رای‌ دهندگان نظرشان را تغییر دهند، تابوهای سیاسی می‌توانند ناگهان فرو بریزند. حتی امروز، برخی تحلیلگران صهیونیست نگران‌اند که جو بایدن آخرین رئیس ‌جمهور آمریکایی باشد که به طور غریزی صهیونیست است.

حمایت نظامی بر پایه توافقی ده‌ساله استوار است. توافق کنونی که سالانه ۳.۸ میلیارد دلار به اسرائیل می‌دهد، در ۲۰۲۸ به پایان می‌رسد و باید دوباره مذاکره شود. اما تل آویو نگران است که ترامپ از دادن پول خودداری کند و به همین دلیل در تلاش است این توافق را به شکل یک شراکت بازتعریف کند. پول کمتر از اشتراک فناوری و تضمین دسترسی به تسلیحات پیشرفته به‌ویژه در زمان جنگ اهمیت دارد.


این تصور که جانشین نتانیاهو بتواند همه چیز را درست کند، اشتباه است. غزه زخمی باز خواهد بود، حتی پس از توقف جنگ. جناح‌های قدرتمندی خواستار گسترش شهرک‌ها و الحاق غزه و بخش‌هایی از کرانه باختری هستند.

هنگامی که اصطلاح نسل ‌کشی بر یک وضعیت اطلاق شود، بازیگری که هدف قرار گرفته به‌ سختی می‌تواند از شر این لکه ننگ رها شود. اسرائیل دهه‌های آینده را یا صرف انکار خواهد کرد یا صرف مواجهه با آنچه نیروهایش هم ‌اکنون در غزه انجام می‌دهند. صهیونیست ها ممکن است برای خود چنین توجیه کنند که در جهانی با هنجارهای رو به زوال، سخنان خصمانه چندان اهمیتی نخواهد داشت. با توجه به اینکه آمریکا تاکید خود بر حقوق بشر را کاهش داده، مقامات صهیونیست شاید تصمیم بگیرند با این بدنامی کنار بیایند. اما فرسایش هنجارها برای آنها دو لبه دارد. جهانی که کمتر برای حقوق بشر و هنجارهای حاکمیتی اهمیت قائل شود، به صهیونیست ها اجازه می‌دهد در غزه هرچه می‌خواهند بکنند، اما همچنین به همسایگان رژیم هم این امکان را می‌دهند که با خود اسرائیل به همین شیوه رفتار کنند.

بدترین سناریو برای رژیم اما این خواهد بود که خود را در همان وضعیتی بیابد که آفریقای جنوبیِ دوران آپارتاید در دهه ۱۹۸۰ گرفتار آن بود. آمریکا مدت‌ها از تحت فشار گذاشتن دولت سفیدپوست آفریقای جنوبی خودداری می‌کرد، اما در سال ۱۹۸۶ کنگره بر وتوی رونالد ریگانِ رو به پایان کار غلبه کرد و به جامعه بین ‌المللی در تحریم پرتوریا پیوست. آفریقای جنوبی از نظر دیپلماتیک منزوی شد و نتوانست در المپیک یا دیگر رویدادهای ورزشی بین ‌المللی شرکت کند. صهیونیست ‌ها هم ممکن است با طردی مشابه روبه‌رو شوند. دانشگاهیان صهیونیست احتمالا خواهند دید که از حضور در کنفرانس‌ها و سمپوزیوم‌های بین ‌المللی محروم می‌شوند. گردشگران از سفر به سرزمین‌های اشغالی خودداری خواهند کرد و صهیونیست ها برای سفر به کشورهای دیگر بدون گذرنامه دوم به ‌سختی دچار مشکل می‌شوند. رژیم همچنان وجود خواهد داشت، اما جمعیتش در هیچ جای خارج از مرزهای سرزمین‌های اشغالی پذیرفته نخواهد شد.

پس از آنکه آمریکا تحریم‌هایی را اعمال کرد، رژیم آپارتاید در پرتوریا کمتر از پنج سال دوام آورد. اگر دشمنی عمومی در آمریکا نسبت به اسرائیل افزایش یابد و به تغییر در سیاست منجر شود، روزهای دولت اسرائیل هم می‌تواند به همین شکل به شمارش بیفتد.

این هفته نتانیاهو از اسرائیل به‌ عنوان یک «ابر-اسپارتا» صحبت کرد، آماده برای ایستادن به‌ تنهایی. همان‌طور که صهیونیست ها در غزه می‌جنگند و پایتخت‌های عربی را هدف می‌گیرند، بر این باور هستند که تسلط نظامی بر غرب آسیا امنیتشان را تضمین می‌کند. این تصور متکی بر قدرت نظامی و خودبسندگی، خطای تراژیکی است. چون می‌تواند در نهایت تنها حامی جایگزین ‌ناپذیرش یعنی آمریکا را از او براند. برای اسرائیل، هیچ خطای راهبردی‌ای خطرناک‌تر از این نخواهد بود.