فرهیختگان: حمیدرضا غلامزاده در گفتوگو با ما، صحبتهای ترامپ را ارائه مانیفستی از رویکرد کامل او دانست و گفت: «سخنرانی ترامپ عملاً یک مانیفست تمامعیار از رویکردی است که از ابتدای این دوره و حتی از زمان انتخابات دور دوم ایشان قابل پیشبینی بود. سخنرانی او در سازمان ملل یک مانیفست و بیانیه تمامعیار از آن رویکرد است. رویکرد این است که با دیدن ضعفهای آمریکا ــ که ترامپ بهخوبی به آنها آگاه است ــ اولین کاری که برای رفع این ضعفها و خطری که از آنها احساس میکند انجام میدهد، این است که سعی میکند آنها را بپوشاند و برعکس، از همان ضعفها یک نقطه قوت ایجاد کند. مثلاً وقتی از «عصر طلایی آمریکا» یاد میکند، عملاً به مشکلات اشاره دارد اما پرهیز میکند از اینکه آنها را تثبیت شده بداند. بحث تورم، گرانی و مشکلات و مصائب اقتصادی به تعبیر او در آمریکا، همان چیزی است که ترامپ بهعنوان رئیسجمهور کاملاً نسبت به آن احساس خطر کرده و افول آمریکا را در آن دیده است. حالا هم تلاش میکند این افول و نقاط ضعف را به یک هژمونی جدید برای آمریکا تبدیل کند.»
تغییر نسبت آمریکا با سازمان ملل
غلامزاده به این موضوع هم اشاره کرد که انتقادات او به سازمان ملل، یک تغییر رویکرد را نشان میدهد و گفت: «او در سخنانش بهشدت به سازمان ملل تاخت و درواقع یک تغییر رویکرد یا حتی میتوان گفت یک تغییر پارادایم در نسبت آمریکا با سازمان ملل را نمایان کرد. سازمان ملل بهعنوان ابزاری برای هژمونی غیرمستقیم و مدیریت اراده آمریکا در سطح جهان شکل گرفت؛ یعنی آمریکا میخواست رویکرد خود را از طریق سازمان ملل و زیرمجموعههای آن پیش ببرد. اما اکنون، چون دیگر آن قدرت سابق را ندارد و دچار بحران قدرت شده است، دو کار میکند: اولاً، با حرفدرمانی و ژست زورمندانه سعی میکند مشکلات را پنهان کند. ثانیاً، با کنار زدن و تضعیف سازمان ملل، میخواهد هژمونی خود را اعمال کند. درواقع اگر زمانی سازمان ملل تشکیل شد تا آمریکاییها از طریق آن منویات خود را پیش ببرند، امروز ترامپ سازمان ملل را ذیل قدرت و منویات آمریکا میبیند و معتقد است این نهاد باید در راستای سیاستهای آمریکا کار کند. برای نمونه، در موضوع هوش مصنوعی و رگولاتوری آن، صراحتاً میگوید سازمان ملل باید رویکردها و اقداماتی را که آمریکا طراحی کرده است ترویج و تقویت کند. یا در موضوع مهاجرت، بهشدت به سازمان ملل حمله میکند و یک بازتعریف محتوایی ارائه میدهد؛ یعنی نرمها و معیارهای بینالمللی را تغییر میدهد و میگوید باید مفهوم انسانیت در موضوع مهاجرت بازتعریف شود. بهعبارت دیگر، اخراج مهاجران و زندانیکردن آنها را که سیاست آمریکا بوده، مبنا قرار میدهد و از سازمان ملل میخواهد این مبانی را بپذیرد و همراهی کند.»
ترامپ عملاً بردهداری میکند
حمیدرضا غلامزاده معتقد است ترامپ صراحتاً به دنبال دوموضوع است: «1. استفاده از سازمان ملل در ذیل قدرت آمریکا برای پیشبرد منویات خود. 2. حل مشکلات داخلی آمریکا با تکیه بر زورمندی و ارعاب سایر کشورها.
در قبال این رویکرد ترامپ، کشورها به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانیاند که معتقدند باید او را مهار و در برابرش ایستادگی کرد. نمونه روشن این دسته چین و روسیه هستند. روسیه حاضر به پذیرش موضوع آتشبس در اوکراین نشد ــ برخلاف انتظار ترامپ که خودش به آن اشاره کرد ــ و چین هم در جنگ تعرفههای اقتصادی کوتاه نیامد. این کشورها تاکنون توانستهاند سیاستهای خود را پیش ببرند و مقاومت کنند. دسته دوم کسانیاند که فکر میکنند باید ترامپ را تطمیع کرد و با او کنار آمد تا بتوان خشم او را مهار کرد. در منطقه ما علنیترین نمونه این دسته، کشورهای عربی هستند. قطر مثالی روشن است که با وجود هدیه دادن هواپیما به ترامپ و سرمایهگذاریهای کلان، نهایتاً مورد حمله اسرائیل قرار گرفت و هیچ حمایتی از آن نشد. در موارد دیگر هم همین اتفاق افتاد و برخی کشورها ــ بهتصریح خود ترامپ ــ مجبور به سرمایهگذاری در آمریکا شدند. او عملاً آشکارا در سطح جهان بردهداری میکند و قائل به بردهداری کشورهاست و برخی کشورها هم این رویکرد را همراهی میکنند. نتیجه آن همان «شیردوشی» است که زمانی درباره عربستان و دیگر کشورهای عربی گفته میشد و اکنون به کشورهای دیگر هم توسعه یافته است. در مقابل، برخی کشورها هم به ضرورت مقاومت در برابر ترامپ توجه کردهاند.»
حرف ترامپ تسلیم بیقید و شرط ایران است
او در مورد صحبتهای ترامپ در مورد ایران هم توضیح داد: «بخش مربوط به ایران در سخنان ترامپ نشان میدهد کسانی که بهدنبال مذاکره مستقیم آقای پزشکیان با ترامپ و دیدار رودررو بودند، چقدر دچار اشتباه بودند. اشتباه اصلی این طیف آن است که شناخت درستی از ساختار آمریکا ندارند. ترامپ از همان ابتدای امر یک یادداشت اجرایی نوشت و نسبت خود با ایران را تعریف کرد. در آن یادداشت تصریح کرده بود ایران باید همهچیز را تسلیم کند؛ همان حرفی که در جنگ هم زد: «تسلیم بیقید و شرط.» چشماندازی که در آن یادداشت اجرایی مطرح شد دقیقاً این بود که ایران باید توان هستهای، توان تسلیحاتی متعارف و غیرمتعارف، توان موشکی و هر آنچه دارد را از بین ببرد. ایران مطلوب برای آمریکا چنین ایرانی است و آمریکا بهدنبال تحقق همین تصویر است. اما در نامهای که ترامپ نوشت و تهدید هم کرد، برخی در ایران به اشتباه تصور کردند که او از مواضعش عقبنشینی کرده و حاضر به مذاکره هستهای شده است، درحالیکه آن نامه بخشی از پازل چشماندازی بود که در یادداشت اجرایی ترسیم شده بود، نه جایگزین آن. اثبات این ادعا هم همین سخنان روز گذشته اوست؛ چراکه همچنان بر همان مواضع تأکید دارد و عملاً در راستای همان یادداشت اجرایی صحبت میکند و ایران را دوباره تهدید کرده و مدعی است ایران حامی تروریسم است. با این حال، هنوز هم برخی تصور میکنند میتوان با او مذاکره کرد و دیدار مستقیم مشکلات ما را حل خواهد کرد. این تصور همان تصور طیف دوم کشورهاست؛ همانطور که مثال قطر را زدم، نتیجه اعتماد به آمریکا را دیدند. اگر درست ببینیم، چه در سخنرانی ترامپ و چه در کلیت سیاستها و رویکردی که در کشورش اتخاذ کرده، همه حاکی از ضعف آمریکاست. درواقع، همین هیمنه، سروصدا و ژست قدرتی که ترامپ میگیرد دقیقاً ناشی از فقدان قدرت است. او تلاش میکند با حرفدرمانی، ژستگیری و ارعاب دیگران برای خود قدرتسازی کند، آنها را بترساند و وادار به همراهی کند. این اتفاق در مورد برخی کشورها افتاده است و متأسفانه طیفی هم در ایران هستند که فریب این رویکرد را خورده و فکر میکنند چنین همراهیای قابل انجام است.»