زهرا شمیرانی، فرهیختگان آنلاین: دانشگاه استرالیای غربی (UWA) یک دانشگاه تحقیقاتی و دولتی در ایالت استرالیای غربی است. این دانشگاه در سال 1911 با تصویب پارلمان استرالیای غربی تأسیس شد. دانشگاه استرالیای غربی قدیمیترین دانشگاه در استرالیای غربی (WA) و ششمین دانشگاه قدیمی در استرالیا است.
در ماه مه 2025 این دانشگاه مقاله ای را با عنوان "لابی اسراییل چیست و چرا به استیصال افتاده است؟" منتشر کرد. خلاصه ای از مقاله در زیر آورده شده است.
ایلان پاپه (Ilan Pappe) مورخ مشهور یهودی-اسرائیلی، در سفر خود به ایالات متحده در ماه مه بدست وزارت امنیت داخلی آمریکا بازداشت شد و به مدت دو ساعت در بازداشت بود. از او در مورد دیدگاهش در مورد حماس و اینکه آیا اقدامات اسرائیل در نوار غزه نسلکشی محسوب میشود یا خیر، سوال شد (او پاسخ مثبت داد). سپس از او خواسته شد شماره تلفنهای مخاطبین خود در جوامع عرب-آمریکایی و مسلمان-آمریکایی را ارائه دهد. در ماه دسامبر قرار بود پاپه گزارش خود را در پادکست بیبیسی با عنوان «درگیری» در مورد خاورمیانه ضبط کند اما بدون هیچ توضیحی این برنامه کنسل شد.
پاپه «مورخ معاصر» و اسرائیلی، یکی از برجستهترین محققان جهان در حوزه تاریخ اسرائیل و فلسطین و مدافع سرسخت حقوق فلسطینیان و نویسنده کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» در سال ۲۰۰۷ درباره تشکیل دولت اسرائیل است. از دیگر آثار او می توان به کتابهایی چون «پاکسازی قومی فلسطین»؛ «خارج از چارچوب: مبارزه برای آزادی آکادمیک در اسرائیل»؛ «تاریخ مدرن فلسطین»؛ و «فلسطینیهای فراموششده» و«تاریخ فلسطینیها در اسرائیل» اشاره کرد.
او در آخرین کتاب خود به نام «لابیگری صهیونیسم در دو سوی اقیانوس اطلس»، کوشید تا توضیح دهد چگونه لابی طرفدار اسرائیل، در برتانیا (کشور محل اقامتش) و ایالات متحده (قدرتمندترین و سرسختترین حامی اسرائیل) شکل گرفته است. این کتاب روایتی از لابی «تهاجمی» است که در پی ریشهکن کردن سلب مالکیت و رنج فلسطینیان و هر روایتی در این باره هست. مگر اینکه این روایتها ادعاهای فلسطینیان برای تشکیل کشور اسراییل را مشروعیت بخشند یا برای فقدان حقوق سیاسی و مدنی فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی بهانهای بتراشند.
این نوع لابیگری در قرن نوزدهم آغاز شد و پس از سال ۱۹۴۸ اشکال ملموستری به خود گرفت. بخش عمدهای از کتاب پاپه به گروههای لابی پارلمانی، مانند گروه کارگر اسرائیل (LFI) و گروه محافظهکار اسرائیل (CFI) در بریتانیا و کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) در ایالات متحده اختصاص دارد. در این کتاب، پاپه استدلال میکند که لابی تهاجمی اسرائیل با اضطراب همراه شده است. تعداد کمی از کشورهای دیگر مشتاقند که «جهان و شهروندان خود را درباره مشروعیت اسراییل متقاعد کنند». در سالگرد حملات حماس در ۷ اکتبر، جاناتان فریدلند (ستوننویس گاردین که مادرش در اسرائیل متولد شده است) نوشت:
«برای اکثر خارجیها، اسرائیل ابرقدرت منطقهای است که توسط ابرقدرت جهانی حمایت میشود. اسرائیل قوی و امن است. اما از درون اینطور به نظر نمیرسد. اسرائیلیها جامعه خود را کوچک - به اندازه نیوجرسی - محاصره شده و آسیبپذیر میبینند.» او در توضیح این اختلاف نوشت که در حالی که اسرائیل «دولتی با ارتشی هولناک» است، در ۷ اکتبر، یهودیان اسرائیلی «مانند اجدادشان در اشتتل» احساس ناتوانی میکردند.
وقتی پاپه در مورد لابی اسرائیل مینویسد، یک نهاد یکپارچه را توصیف نمیکند، بلکه «گروهبندیهای چندوجهی از ایدهها، افراد و سازمانها» را توصیف میکند. وقتی او از لابی صهیونیستی صحبت میکند، منظورش افراد یا گروههایی است که تبلیغات طرفدارانه اسرائیل را پخش میکنند و به دنبال بیاعتبار کردن هر کسی هستند که «اسرائیل یا صهیونیسم را محکوم یا انتقاد میکند». پاپه مینویسد، اما این گروهها ترکیب، جهتگیری و روشهای خود را با گذشت زمان تغییر میدهند. کتاب او گزارشی از سازمانها و افراد «متعهدی» را روایت میکند که از قرن نوزدهم به بعد، برای متقاعد کردن سیاستگذاران و دولتها در مورد نیاز به یک سرزمین یهودی تلاش کردند.
پاپه در نیمه دوم کتاب توجه خود را به ایالات متحده (حامی اصلی ژئوپلیتیک اسرائیل) معطوف کرده است. او استدلال میکند که ایالات متحده قصد دارد اسرائیل را از هرگونه محاسبه با قوانین بینالمللی معاف کند. او جزئیات ظهورکمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به آیپک در دهه 1950 را شرح میدهد. موفقیتهای اولیه این سازمانها شامل به رسمیت شناختن قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1947 توسط ایالات متحده بود که خواستار تقسیم فلسطین به کشورهای عربی و یهودی و اورشلیم به عنوان یک نهاد جداگانه و تحت مدیریت بینالمللی شد. این امر منجر به جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 شد که با تشکیل کشور بزرگ و تثبیت شده اسرائیل به پایان رسید. به رسمیت شناختن سریع کشور جدید توسط ایالات متحده، یکی دیگر از موفقیتهای اولیه این لابی بود. از دیگر دستاوردهای برجسته این لابی جریان مداوم اسلحه و کمک به اسرائیل بود. مورد دیگر، استفاده ایالات متحده از موقعیت خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد (و به طور کلی قدرت و نفوذ آن) برای قادر ساختن اسرائیل به اجتناب از رعایت قطعنامههای متعدد سازمان ملل است. با این حال، پاپه نشان میدهد که این لابی به هیچ وجه همیشه موفق نبوده است. به طور مثال در دهه 1950 ایالات متحده به طور موقت کمکهای اقتصادی خود را به حالت تعلیق درآورد.
در ایالات متحده، آیپک بودجه کمپینهای انتخاباتی نامزدهای طرفدار اسرائیل را تأمین میکند و کنفرانسهای مجلل و پر زرق و برقی برگزار میکند که در آن قانونگذاران و سیاستمداران (از جمله ترامپ، جو بایدن، رئیسجمهور سابق و مایک پنس، معاون رئیسجمهور سابق) هویت خود را با اسرائیل اعلام میکنند. "با این وجود، بسیاری از مردم در قرن بیست و یکم نمیتوانند این پروژه استعماری که مستلزم اشغال نظامی و قوانین تبعیضآمیز برای حفظ را بپذیرند. نقطهای وجود دارد که لابی نمیتواند این واقعیت وحشیانه را تأیید کند و در نظر جهانیان آن را امری اخلاقی تلقی کند." این نتیجهگیری امیدوارکننده کتاب ایلان پاپه است.
این مورخ ضدصهیونیست اسرائیلی در کتاب خود این سؤال را مطرح میکند: "چرا این دولت یهودی هنوز مشتاق به رسمیت شناخته شدن مشروعیت خود در غرب است؟" به عبارت دیگر، چرا دولت اسرائیل و لابی آن 75 سال پس از تأسیس آن، مصمم به مخالفت با «مشروعیتزدایی» هستند؟ با توجه به قدرت عظیم سیاسی و اقتصادی اسرائیل، چرا اسرائیل و لابیهای مسیحی و یهودی آن در دو سوی اقیانوس اطلس منابع زیادی را برای تلاش برای تثبیت مشروعیت خود سرمایهگذاری میکنند؟ به گفته پاپه، کلید حل این معمای آشکار کسانی هستند که جنبش صهیونیستی و بعدها اسرائیل را رهبری کرده و ذاتاً از بیعدالتی پروژه صهیونیستی آگاه بودند. برخلاف برخی مطالعات دیپلماتیک، روایت پاپه هرگز به خواننده اجازه نمیدهد واقعیت اساسی سلب مالکیت، پاکسازی قومی و رنج فلسطینیان را فراموش کند.
پاپه توضیح میدهد که اسرائیل چگونه با سایر کشورهای استعماری-مهاجرتی مانند ایالات متحده و استرالیا متفاوت است، کشورهایی که بومیان آمریکا و بومیان استرالیا را تا حدی سرکوب کردند که دیگر هیچ تهدیدی برای آنها ایجاد نمیکنند، در حالی که فلسطینیها همچنان مردمی زنده هستند که هنوز در برابر ظلم خود مقاومت میکنند. پاپه معتقد است که آگاهی اسرائیل از ریشههای خود تا حدودی ضرورت حمایت مداوم از آن را تأیید میکند.