«یعنی 10 هزار میلیارد تومان چند تا صفر داره؟» معلوم نیست این سؤال را مالکان پلتفرمهای ورشکسته نمایش خانگی چند بار از خودشان پرسیدند. بسترهایی که در یک بازه کوتاه مدت سبز شدند و به امید گردش مالی 10 هزار میلیاردی نمایش خانگی در ایران، سرمایههایشان را به میدان آوردند، غافل از اینکه همه چیز سراب است و نامهای این پلتفرمها لابهلای صفرهای ده هزار میلیاردی نفسشان بریده خواهد شد.
مدیرکل دفتر مطالعات سازمان سینمایی هفته قبل آماری را اعلام کرد مبنی بر اینکه، حجم بازار نمایش خانگی در ایران حدود 13.67 همت است، عددی حدود ده برابر کل حجم سینمای ایران در همان سال. شاید سؤال بشود که این پول از کجا آمده؟ پلتفرمها 28 درصد از درآمدشان را از اشتراک، 35 درصد تبلیغات و 37 درصد از پهنای باند دارند. زمانی این عدد و رقمها معنا پیدا میکنند که بدانیم تمام بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1403 تنها 7.8 هزار میلیارد تومان بوده و این یعنی پلتفرمها در سال 1403 حدود 1.8 برابر بودجه وزارتخانه عریض و طویلی مانند ارشاد، درآمد داشتند.
با این حال عجیبترین عدد اعلامشده در دادههای دفتر مطالعات این رقم 13 همت و خردهای نیست. در میانه خطوط گزارش این سازمان اعلام شده، در سال 1404 حجم بازار نمایش خانگی به 21 هزار میلیارد تومان میرسد. این یعنی بازار رشد 54 درصدی داشته و حالش نسبتاً خوب است اما برای چه کسانی؟ این 54 درصد و آن 21 همت سرابی را ساخته که یک به یک دارد قربانی میگیرد، اول پلتفرم تماشاخونه ناکاوت شد و حالا نوبت رسیده به آینت، پلتفرمی که دو سریال پرستاره را در دست ساخت داشت اما حالا اعلام کرده بیخیال پلتفرمداری شده و عطای بازار را به لقایش بخشیده است. البته تماشاخونه و آینت آنهایی هستند که نامشان در رسانهها چرخیده، پلتفرمهایی نظیر نمافیلم، اسپرلوس فیلم با ادعاهای عریض و طویل وارد جریان پخش شدند اما در نهایت، یا پایشان به گعده تولیدکنندگان نمایشخانگی باز نشد یا فعالیتشان را به تکاثر خلاصه کردند. پلتفرمهایی که حالا خبر سقوطشان هر روز نزدیکتر میشود؛ اما چرا؟
چیزی از این بازار به تازهواردها نمیماسد
همه چیز به یک حسابوکتاب ساده برمیگردد، فقط کافی است آرشیوها را فراموش نکنیم. اردیبهشت امسال، مجید مولایی تهیهکننده اولین اثر پلتفرم شیدا (آبان) به دانشگاه سوره رفت تا در کنفرانس اقتصاد پلتفرمها شرکت کند. مولایی در آن نشست آماری را میدهد که بازکردنش حالا نتیجه معناداری دارد: «ما در ایران حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار تا ۲ میلیون نفر دارنده اشتراک پلتفرمها را داریم که حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار به پلتفرم فیلیمو اختصاص دارد و حدود یک میلیون هم سهم بقیه کاربران پلتفرمهاست.» این عدد پنجاه درصدی را اگر در کنار آمار 28 درصد سهم اشتراک از درآمد سالانه پلتفرمها بگذاریم به یک داده جالب میرسیم و آن درآمد فیلیمو از اشتراک در سال 1403 است. درآمدی که بنا بر همین اعداد و ارقام حدود 1.9 همتش سهم فیلیموست و باقی درآمد هم بین سه پلتفرم اشتراک فروش فیلمنت، نماوا و شیدا تقسیم میشود که در میانه این پلتفرمها هم بیشترین سهم از فروش اشتراک (با در نظر گرفتن تعداد محتوای اختصاصی و میزان وایرال شدن محتوا) مربوط به پلتفرم فیلمنت است.
هرچند سرتیپی مدیرعامل فیلمنت، در دی سال گذشته اظهار نظری کرد و گفت: «بیش از هزار میلیارد سرمایهگذاری کردهایم تا بهحال یک ریال آن را هم نتوانستهایم برگردانیم!» اما دادههای پلتفرمها نشان میدهد، آنقدرها که صاحبانشان اعلام میکنند اوضاعشان بد نیست و شرایط برای چند پلتفرم بر وفق مراد است. بنابر دادههای مولایی و اتفاقاتی که در بازار درحال وقوع است، شرایط بازار پلتفرمها کاملاً انحصاری شده و عملاً راهی برای ورود پلتفرم جدیدی به عرصه وجود ندارد. دلیل این اتفاق را بسیاری از کارشناسان حوزه نمایش خانگی انحصار در بازار نمایش خانگی میدانند. مردم حاضر نیستند بهصورت همزمان اشتراک چند پلتفرم را با هم خریداری کنند و حتی اگر بخواهند چنین کاری هم انجام بدهند، در میان 5 پلتفرم فعال و نیمهفعال کنونی اشتراک آنهایی را میخرند که تولیدات بیشتر و مداومتری داشتهاند.
پلتفرمهایی مثل شیدا که در یک سال حضورشان روی بستر اینترنت تنها یک سریال را داشتهاند و یا آینت که از سال 1400 اخباری را مبنی بر ساخت دو سریال منتشر کرده (سریالهای بیعاطفه و زرافه) اما هیچ کدام را به پخش نرسانده یا پلتفرمی مثل نمافیلم که در یک سال اخیر تنها یک رئالیتیشو را در برنامههایش گذاشته، نباید توقعی داشت که اتفاق متفاوتی را در بازار نمایش خانگی به ثمر برسانند. مسئله اینجاست که تازهواردهای نمایشخانگی پایشان در سه مؤلفه اصلی بازار؛ یعنی پول، استراتژی و کیفیت لنگ میزند. آنهایی که مثل استارنت تولیداتشان کیفیت نسبتاً خوبی دارد و با منابع مالی نامحدود هم وارد میشود، فاقد استراتژی برای تبلیغات و ماندن در بازارند و تنها به اول مسیر فکر میکنند، وقتی هم که برآوردهای اولیه ناقص در میآید، زود بار و بندیل را جمع میکنند و به فکر واگذاری دامنه پلتفرمها میافتند.
کارشناسان حوزه نمایش خانگی میگویند تولیدگران جدید بازار نمیتوانند عمری کنند چون استراتژی تازهای ندارند و در چنین شرایطی مخاطبان 8 تا 10 میلیون نفری نمایش خانگی به تازهواردها جذب نمیشوند و با وارد کردن شوک به بازار هم نمیتوانند تغییری در سیر تولیدات ایجاد کنند. پلتفرمهای بزرگ چنان بدون فاصله سریال تولید و پخش میکنند که نفس بازار گرفته میشود و حتی آثار ضعیف و بدشان هم به عنوان اثر «سرگرمکننده» مخاطبی بیش از 500 هزار نفر میگیرند.
خب در بازاری که ریسک بالاست و فضا انحصاریست، سرمایهگذار واقعی که آمده هزارتومانش را دو هزارتومان کند از صحنه خارج و ترجیح میدهد در همان سریال متوسط و حتی ضعیف پلتفرم باسابقه سرمایهگذاری کند و خودش را ذیل پلتفرم بزرگ تعریف کند. پلتفرمی که حداقل و به صورت ثابت یک میلیون مخاطب را دارد و این یک میلیون نفر با برند فیلیمو، فیلمنت خو گرفتهاند و به همین راحتی حاضر به تداوم خرید در سایر پلتفرمها نیست.
سندرم چرخهٔ اشتباه
حالا در این بازی عدهای هم هستند که میخواهند به جای آنکه به عنوان حامی مالی وارد بازار نمایش خانگی شوند، خودشان بازیگر اصلی باشند و در چرخه تولیدات نقشآفرینی کنند. هلدینگ طبیعت با استارنت بر اساس منطق وارد بازار نمایش خانگی شد. هلدینگ طبیعت یکی از مهمترین شرکتهایی است که در سالهای اخیر بیشترین تبلیغات را در سریالهای نمایش خانگی پخش کرد. این هلدینگ از جایی به بعد تصمیم گرفت خودش به عنوان تولیدکننده وارد بازار شود و در قدم اول برای جذب مخاطب، اشتراک پلتفرم را رایگان کرد و دو سریال را به صورت همزمان به پخش رساند. استارنت علیرغم تبلیغات میدانیای که در سطح شهر کرده بود نتوانست آنچنان مخاطبی کسب کند و دو مسیر دیگر به دست آوردن سرمایه یعنی تبلیغات و پهنای باند برایش ماند. البته نکته مهم این است که استارنت یک مسیر دیگر بازگشت سرمایه را هم به روی خود بست و تمام تبلیغات پخششده در سریال را به محصولات شرکتهای زیر مجموعه خودش اختصاص داد و این یعنی تنها درآمد باقیمانده برایش پهنای باند است. البته این اولین بار نیست که یک پلتفرم اینطور وارد چرخه صنعت VODها میشود. پیش از این تماشاخونه هم با همین تکنیک وارد تولیدات نمایش خانگی شد که در نهایت نتیجهای جز شکست و از دست رفتن سرمایه نداشت.
بنابر اطلاعاتی که «فرهیختگان» از تولیدکنندگان سریال در پلتفرم استارنت گرفته، هلدینگ طبیعت تمایلش به ادامه فعالیت استارنت را از دست داده و مشکلات میان پلتفرم و تولیدکنندگان باعث توقف مکرر تولیدات این پلتفرم شده است. این جدالها به حدی ادامه داشته که تیم تولیدکنندگان سریال «جزر و مد» تغییر میکند و ساخت برنامه کافه ژوله هم در ابهام قرار گرفته است.
جدای از استارنت، دیگر پلتفرم تازهتأسیس، یعنی شیدا هم تقریباً 5 ماهی میشود که برنامه تازهای ندارد و در انتظار بامداد خمار، تازهترین اثر نرگس آبیار مانده و بعید به نظر میرسد با روند فعلی بتواند مخاطب پایدار بگیرد. از طرفی شیدا روی یک استراتژی ازپیشباخته هم سرمایهگذاری کرده و چند ماهی میشود با تولیدات مشترک خودش را بالا میآورد. اتفاقی که تنها باعث شده، لوگوی این پلتفرم از یادها نرود وگرنه تولید مشترک با پلتفرمهای بزرگی مثل فیلیمو و فیلمنت تنها به نفع سکوی بزرگتر است و عملاً نه اشتراک و نه پهنای باندی به پلتفرم کوچکتر منتقل نمیکند، زیرا مخاطب با خرید اشتراک سکوی بزرگتر نه فقط به محصول مشترک بلکه به انبوه دیگر از سریالها و برنامههای آن پلتفرم دسترسی پیدا میکند. این در حالی است که با خریدن اشتراک سکوی کوچکتر هیچ مزیتی برای خریدار در نسبت با سکوی بزرگتر اعمال نمیشود.
نماوا در حال هاراگیری است
اگر فرض کنیم شیدا همینجا از پلتفرمداری پشیمان شود (که البته چیز عجیبی نیست) باز هم به اندازه نماوا ضرر نمیبیند، این موضوع حتی برای استارنت هم صادق است. شوکی که نماوا در چند سال اخیر به بازار وارد کرده اول از همه برای خودش و دوم برای کل بازار یک خطر جدی است. پلتفرم نماوا در همان روزهای آغازین نمایش خانگی در ایران بالا آمد و اول با اسم شاتللند و بعد با عنوان نماوا در بازهای حتی از فیلیمو و فیلمنت هم تولیدات بیشتری داشت و توانست حجم قابلتوجهی از مخاطبان را پای آثار نمایش خانگی بنشاند. نماوا اولین پلتفرم نمایش خانگی در ایران بود که فیلم سینمایی ساخت و هنوز هم با تولید آثاری همچون «قورباغه»، «همرفیق»، «مهمونی» و تولید مشترک آثار موفقی چون «آکتور»، اتفاق متفاوتی را در نمایش خانگی رقم بزند. با این حال، این پلتفرم در دو سال اخیر یک سیر کاملاً نزولی داشته و شرایط آن به گونهای است که گویا هیچ برنامهای برای آیندهاش در نمایش خانگی ندارد و معلوم نیست پس از پایان 24 قسمت «سووشون» دقیقاً قرار است کدام سریال یا محتوای تصویری را بالا بیاورد.
نماوا در حال حاضر گیر سریالی افتاده که مجموعه حاشیههای آن از متنش جلوتر رفته و به جای آنکه پلتفرم برای بالا نگهداشتن سریال کاری کند، آبیار و قاسمی هستند که وظیفه تبلیغات سریال را بر عهده گرفتند. برای درک دقیقتر آنچه در نماوا در حال رخ دادن است کافی است نگاهی به صفحه اینستاگرام این پلتفرم در نمایش خانگی بیندازید. سکویی که روزگاری با یک میلیون فالوور در کنار فیلیمو به عنوان پر مخاطبترین بستر پخش ایرانی شناخته میشد حالا بدل شده به پلتفرمی که تنها با تکههایی از استندآپهای امیرحسین قیاسی زنده مانده و عملاً اینطور روزگار میگذراند. با توجه به این اتفاقات به نظر میرسد نماوا هم نتواند در برابر دو قدرت اصلی نمایش خانگی یعنی فیلیمو و فیلمنت دوام بیاورد و از گردونه تولیدکنندگان نمایش خانگی خارج شود.
همه چیز بعد از تسهیم تغییر میکند؟
تمام اتفاقات این روزهای نمایش خانگی منتظر اجرایی شدن یک دستورالعمل است، دستورالعملی که در صورت بهاجرادرآمدنش ممکن است نفس پلتفرمهای بزرگ را بگیرد. توضیح یک خطی سند این است که با تمام بها کردن اینترنت داخلی، دولت سعی در ارزشمند کردن نت ملی دارد و از درآمد حاصل این اتفاق میخواهد به بسترهای تولید محتوای بومی کمک کند. حالا درآمد حاصل از سند تسهیم چقدر است؟ چیزی به اندازه درآمد پلتفرمها در سال 1403. این یعنی به موازات تولیدکنندگان اصلی نمایش خانگی ممکن است تولیدکنندگان موازیای شکل بگیرند که چهارچوب و ساختار کنونی VOD در ایران را بر هم بزنند و منطق کنونی بازار را تغییر دهند. محمد صراف به عنوان همبنیانگذار پلتفرم فیلمنت نسبت به این سند انتقاد جدی کرد و گفت بازار موازیای که این پول به وجود میآورد آینده نمایش خانگی در ایران را به خطر میاندازد و علی سرتیپی مدیر عامل فیلمنت این شرایط را خطرناک برای بسترهای داخلی خواند.
باید دید آیا دولت از اجرای این تصمیم منصرف میشود یا قرار است، خطری که پلتفرمهای بزرگ آن را نزدیک به خودشان میبینند، دچارش میشوند؟ همه چیز تا بهار 1405 معلوم میشود. باید دید تا آن زمان چند پلتفرم از بسترهای کنونی فعال باقی میمانند و آیا 21 همتی که برای گردش مالی پلتفرمها تا آخر سال در نظر گرفته شده تحقق پیدا میکند؟
آیندهٔ ترسیمشده برای پلتفرمها چقدر منطقی است؟
پلتفرمهای نمایش خانگی در ایران سرعت رشد عجیب و غریبی دارند و هیچ بعید نیست با اجرا نشدن سند تسهیم، دو پلتفرم اصلی نمایش خانگی در افق 1405 باز هم رشد 50 درصدی داشته باشند و همپای با اوجگیری نمایش خانگی در جهان به عدد 30 همت درآمد سالیانه نزدیک شوند. اتفاقی که به مرور زمان باعث میشود، چرخه نمایش خانگی در ایران بزرگتر از سهم رسانههای رسمی از بودجه شود و حتی ممکن است، صنعت نمایش خانگی از چرخه هنر در کشور بزرگتر شود و بخواهد در حوزههای جدید نیز پیشروی کند، کما اینکه هماکنون نمایش خانگی به تئاتر و سینما هم وارد شده و سرمایهگذرای فیلیمو در تولیدات سینمایی شاهد مثال این اتفاق است. باید دید در چنین بازار در حال رشد و البته انحصاریای باقی پلتفرمها هم میتوانند نقشآفرین باشند یا انحصار کماکان ادامه خواهد داشت.