کد خبر: 213100

«فرهیختگان» گزارش می‌دهد

چالش کمبود ۵۸ هزار مربّی پرورشی در آموزش

مسئله پرورش و نیروی انسانی آموزش‌وپرورش فقط به یک دولت یا یک مسئول خاص برنمی‌گردد؛ بلکه سال‌هاست این مشکلات وجود دارد و هنوز عزم جدی برای حل آن‌ها پای کار نیامده است.

در نظام آموزشی ایران، مسئله تربیت و آموزش سال‌هاست درگیر بحرانی مزمن و چندلایه است؛ بحرانی که ریشه در «ناترازی منابع انسانی» و غیبت حکمرانی داده‌محور دارد. وزارت آموزش‌وپرورش امروز بیش از هر دستگاه دیگری در معرض فشار‌های اجتماعی و انتظارات متراکم عمومی قرار دارد؛ نهادی که باید همزمان بار سنگین آموزش علمی، تربیت هویتی و آماده‌سازی نسل آینده برای زیست اجتماعی را به دوش بکشد. با این حال، در عمل بخش عمده‌ای از انرژی این دستگاه صرف رفع نیاز‌های فوری و روزمره می‌شود و فرصت اندکی برای تصمیم‌سازی مبتنی بر داده، آینده‌پژوهی و طراحی راهبرد‌های پایدار باقی می‌ماند. حاصل چنین رویکردی، یک چرخه دائمی از بحران‌های مقطعی است که هر روز به شکلی تازه رخ می‌نماید؛ یک روز کمبود نیرو در کلاس‌های درس، روز دیگر کم‌توجهی به مشاوران و مربیان پرورشی و فردا بحران هویت و آسیب‌های اجتماعی در میان نسل نوجوان. 
حوزه پرورشی و تربیتی مدارس، یعنی همان سنگری که قرار است هویت ملی، اخلاق اجتماعی و دغدغه‌های جمعی نسل جوان در آن شکل گیرد، بیش از همه قربانی کم‌توجهی‌های مدیریتی شده است. امروز طبق شاخص‌های مصوب، نظام آموزشی با کمبود ۵۸ هزار مربی پرورشی روبه‌روست؛ رقمی تکان‌دهنده که به روشنی نشان می‌دهد تربیت در حاشیه قرار گرفته و نگاه غالب به نیروی پرورشی، نگاهی جانبی و غیرضروری است. در شرایطی که تحولات اجتماعی اخیر بار دیگر اهمیت تربیت مدرسه‌محور را عیان کرده، کمبود این نیرو‌ها عملاً مدارس را از مهم‌ترین ابزار خود در برابر آسیب‌های اجتماعی محروم ساخته است. 
به بیان دیگر، نظام آموزشی ایران در نقطه‌ای ایستاده که هر تأخیر در اصلاح ساختار منابع انسانی‌اش هزینه‌های سنگینی بر جامعه تحمیل خواهد کرد؛ هزینه‌هایی که تنها در آمار‌های استخدامی و جداول بودجه‌ای خلاصه نمی‌شوند، بلکه در آینده‌ای نه چندان دور، در شکل‌گیری یا فروپاشی هویت نسل جدید ایرانیان خود را نشان خواهند داد. 
در همین راستا سیدامیرحسین میردامادی، عضو سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک و یکی دیگر از کارشناسان حوزه آموزش و پرورش در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به بررسی مشکلات و چالش‌های پیش‌روی آموزش و پرورش کشور در حوزه پرورشی و تربیتی پرداختند. 

نظام آموزشی گرفتار ناترازی نیرو؛ حکمرانی داده‌محور غایب است

یک کارشناس آموزش و پرورش در خصوص عملکرد وزارت آموزش و پرورش در حوزه پرورشی و کمبود نیروی پرورشی اظهار کرد: «مسئله پرورش و نیروی انسانی آموزش‌وپرورش فقط به یک دولت یا یک مسئول خاص برنمی‌گردد؛ بلکه سال‌هاست این مشکلات وجود دارد و هنوز عزم جدی برای حل آن‌ها پای کار نیامده است. البته این نابسامانی تنها در حوزه پرورشی نیست، بلکه در سایر بخش‌ها هم دیده می‌شود؛ به‌گونه‌ای که در برخی رشته‌ها مازاد نیرو داریم و در برخی دیگر کمبود شدید. این ناترازی یکی از مشکلات اساسی نظام آموزشی کشور است. بخشی از مشکل به ضعف در حکمرانی داده‌محور برمی‌گردد. در آموزش‌وپرورش کمتر تصمیم‌گیری‌ها مبتنی بر داده، آینده‌پژوهی و تحلیل‌های دقیق جمعیتی و آماری است. بدنه بزرگ این دستگاه بیشتر درگیر «گذران امور روزمره» است؛ امروز یک پروژه، فردا یک بحران، پس‌فردا یک مأموریت جدید. همین چرخه باعث شده فرصتی برای اندیشه و طراحی راهکار‌های بنیادین ایجاد نشود. از طرفی، تعدد متغیر‌های مؤثر بر این موضوع هم کار را دشوار کرده است. به محض اینکه بحث کمبود نیرو مطرح می‌شود، اولین راهکار به ذهن می‌رسد: جذب معلم. مثلاً اعلام می‌شود ۵۸ هزار معلم کمبود داریم و بلافاصله دنبال مجوز استخدامی می‌رویم. اما آیا این نگاه آینده‌نگرانه است؟»

پرورش هویت دانش‌آموزان؛ چرا نقش مربیان انکارناپذیر است؟ 

این کارشناس آموزش و پرورش بیان داشت: «نیرو‌های کیفیت‌بخشی در آموزش‌وپرورش که شامل مربیان پرورشی، مربیان تربیتی، نیرو‌های مراقبت سلامت، مشاوران و معلمان تربیت‌بدنی می‌شوند، هرکدام نقشی بسیار مهم دارند. با این‌ حال در مقاطعی این تصور در آموزش‌وپرورش وجود داشت که می‌توان برخی از این نقش‌ها، به‌ویژه معاون و مربی پرورشی را حذف کرد. استدلال این بود که معلمان علاوه بر تدریس باید فعالیت‌های پرورشی را نیز انجام دهند و نیازی به نیرویی اختصاصی در این زمینه نیست. اما نیرو‌های پرورشی در واقع ایدئولوژیک‌ترین و هویت‌محورترین نیرو‌های آموزش‌وپرورش‌اند. درست است که معلم باید به فرایند‌های تربیتی در کنار تدریس توجه کند، اما وجود یک راهبر پرورشی در مدرسه (کسی که دغدغه جدی این حوزه را داشته باشد و جلودار فعالیت‌های تربیتی باشد) ضرورتی انکارناپذیر است. پرورش صرفاً یک فعالیت جانبی نیست؛ بلکه وظیفه‌ای اساسی در شکل‌گیری هویت دانش‌آموزان دارد. برای مثال، هویت ملی یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های حوزه پرورشی است. وقتی این حوزه جدی گرفته نشود، پرسش‌های اساسی بی‌پاسخ می‌مانند؛ چه کسی برای دانش‌آموز طرح‌ریزی هویتی می‌کند؟ چه کسی در برابر شبهات جامعه به پرسش‌های آنان پاسخ می‌دهد؟ چه کسی به دانش‌آموز کمک می‌کند مصالح جامعه را بشناسد و آن‌ها را دغدغه خود بداند؟»
این کارشناس آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه سال‌ها به حوزه پرورشی کم‌توجهی شده است، گفت: «پیش از سال گذشته، حدود ۱۰ تا ۱۲ سال هیچ نیروی پرورشی جذب نشده بود. حتی نگاه سیستم به مربیان پرورشی به‌گونه‌ای بود که در صورت خالی بودن یک کلاس، اولین گزینه جایگزین، مربی پرورشی بود؛ یعنی عملاً نقش اصلی او نادیده گرفته می‌شد و پرورشی به یک «ضمیمه» در کنار فعالیت‌های آموزشی تبدیل شده بود. این کم‌توجهی‌ها تبعات سنگینی داشت. تغییرات تربیتی و پرورشی نتایج فوری ندارند، بلکه آثار آن‌ها در بلندمدت آشکار می‌شود.»

پرورش در حاشیه؛ سهم ناچیز مربیان از جذب نیروی انسانی آموزش‌وپرورش

میردامادی در خصوص کمبود ۵۸ هزار مربی پرورشی در مدارس اظهار کرد: «تعداد مربیان مورد نیاز بر اساس شاخص کمی ذکر شده در برنامه هفتم توسعه، عدد مشخصی دارد؛ به ازای هر ۷۵۰ دانش‌آموز یک مربی. اما در حال حاضر کمتر از نصف این تعداد را در اختیار داریم. از طرف دیگر، در زمینه جذب نیروی انسانی آموزش‌وپرورش، کمبود آموزگار و دبیر را کاملاً می‌بینیم و به آن توجه داریم؛ یعنی این مسئله از قلم نمی‌افتد. اما درباره مربی چنین توجهی وجود ندارد؛ انگار که مربی یک نیروی غیرضروری است؛ اگر بود، اشکالی ندارد و اگر نبود هم مهم نیست، فقط کلاس درس نباید خالی بماند. در حالی که غفلت از حضور مربی باعث شده همین کلاس‌های درس به بستری برای بروز آسیب‌های اجتماعی و اثرگذاری‌های منفی تربیتی تبدیل شوند؛ زیرا مربی تربیتی در مدرسه حضور ندارد. در بحث جذب نیرو نیز همین وضعیت را می‌بینیم. به‌عنوان نمونه، امسال تقریباً در بخش آموزگار کمبودی نداشتیم و کمبود دبیر و هنرآموز نیز بسیار محدود بود، اما در بخش مربی، کمتر از نصف نیاز واقعی تأمین شد. با این حال، مجموع جذب مربی و مشاور در حوزه پرورشی از طریق ماده ۲۸ فقط ۱۳ نفر بوده است. این نشان می‌دهد که در روند جذب نیرو به کمبود مربیان توجهی نشده و این ناترازی در نظر گرفته نشده است. علاوه بر این، نگاه غیرضروری به حوزه پرورشی کاملاً مشهود است.»

پرورش، قربانی بی‌توجهی مدیران آموزشی

نقش‌ها هنوز در مدرسه استقرار محکمی ندارند. مدیر مدرسه نیز معمولاً خود را صرفاً مدیر آموزشی می‌داند و مسئولیت مسائل تربیتی و پرورشی دانش‌آموزان را به عهده نمی‌گیرد؛ مگر آنکه حادثه یا مشکلی رخ دهد. حتی در مدارسی که معاون و مربی پرورشی حضور دارند، باز هم به دلیل عدم تأکید مدیر بر ضرورت فعالیت‌های تربیتی، این نقش‌ها به‌درستی ایفا نمی‌شوند. بااین‌حال، گزارش‌های میدانی مدیران مدارس نشان می‌دهد هر جا که مربی پرورشی فعال وجود داشته، کنترل آسیب‌های اجتماعی و رشد اخلاقی و تربیتی دانش‌آموزان به‌طور محسوسی بهتر بوده است. وظیفه مربی و معاون پرورشی تنها به اجرای برخی فعالیت‌های مناسبتی و اردویی در مدرسه محدود نمی‌شود، بلکه دو نقش اساسی، ایفای نقش مستقیم در تربیت دانش‌آموزان و راهبری سایر ارکان مدرسه در جهت‌دهی تربیتی را بر عهده دارند. متأسفانه نقش دوم بسیار کمرنگ است و جایگاه آن برای مربی به‌طور رسمی تثبیت نشده است.»

از دامپروری تا پرورشی؛ باید کمبود مربیان جبران شود! 

میردامادی در بررسی عملکرد سال گذشته آموزش‌وپرورش در حوزه پرورشی تصریح کرد: «جهت‌دهی به سهمیه‌های جذب نیرو و تخصیص آن‌ها، خارج از حوزه تخصصی و بدون توجه کافی به نیاز واقعی معاونت پرورشی صورت می‌گیرد. در حالی که بهره‌بردار اصلی این نیرو‌ها، معاونت پرورشی و معاونت‌های آموزشی هستند، انتظار می‌رود ابتدا این دو معاونت نیاز واقعی را محاسبه و اعلام کنند. اما در عمل این اتفاق نمی‌افتد و سهمیه‌ها به‌صورت کلی و از سوی مرکز منابع انسانی ابلاغ می‌شود. این مرکز نیز بیش از هر چیز خود را در قبال تأمین آموزگار، دبیر و هنرآموز مسئول می‌داند و اولویت اصلی‌اش جلوگیری از خالی ماندن کلاس درس است، نه جبران کمبود نیرو در حوزه پرورشی. همین نگاه سبب کم‌توجهی به جذب نیروی پرورشی شده است. پیش‌تر نیز بار‌ها اعلام کرده‌ایم که برای رسیدن به شاخص تعیین‌شده در برنامه هفتم توسعه، لازم است سالانه دست‌کم ۲۰ هزار مربی پرورشی از طریق دانشگاه فرهنگیان (ماده ۱ و ماده ۲۸) جذب شوند. اما به دلیل تمرکز مرکز منابع انسانی بر حوزه آموزشی، این مطالبه هنوز جدی گرفته نشده است. علاوه بر تعداد، کیفیت نیرو‌های جذب‌شده نیز محل بحث بوده است.

در جذب‌های سال گذشته به دلیل تغییر چهارچوب‌ها، نیرو‌ها در قالب «چندپیشه» وارد شدند. این موضوع چالش‌های زیادی ایجاد کرد و کیفیت نیروی انسانی حوزه پرورشی را کاهش داد. برای مثال، مواردی داشتیم که فارغ‌التحصیل رشته‌هایی مانند دامپروری به‌عنوان نیروی پرورشی جذب شدند؛ موضوعی که به ضرب‌المثل در حوزه منابع انسانی تبدیل شده است. این مسئله نشان می‌دهد که افزایش کمّی نیرو به بهای کاهش کیفیت تمام شده است. البته تلاش شد که این مشکل با آموزش‌های ضمن خدمت تا حدی جبران شود. همچنین خوشبختانه برای جذب‌های آتی، این رویه «چندپیشه» حذف شده و دیگر نیرو‌های غیرمرتبط وارد حوزه پرورشی نخواهند شد. بنابراین انتظار می‌رود این چالش کیفی در سال‌های آینده کاهش یابد. با وجود این، مشکل اصلی همچنان باقی است و آن کمبود شدید تعداد نیروی پرورشی است. تا زمانی که این کمبود جبران نشود، تحقق اهداف تربیتی در مدارس به‌طور جدی با مانع روبه‌رو خواهد بود.»

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.