میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر مسائل بین الملل: افق تازهای که در ماههای اخیر در روابط پاکستان و ایالات متحده به وجود آمده، توجهات بسیاری را به سوی خود جلب کرده است. پس از سالها تنش و روابط پرفراز و نشیب، شکلگیری چنین روابط گرم و نزدیکی میان اسلامآباد و واشنگتن تقریباً دور از انتظار بود، به ویژه آن که از پاکستان به عنوان یکی از مقصران اصلی شکست سیاسی- نظامی آمریکا در افغانستان نام برده میشد. اما اکنون و در چهارمین سالگرد بازگشت طالبان و خروج نظامی فضاحتبار ایالات متحده از افغانستان، به نظر میرسد نهتنها نقش پررنگ پاکستان در این تحول عظیم به دست فراموشی سپرده شده، بلکه روابط میان مقامات دو کشور در حد اعلای دوستی و نزدیکی قرار گرفته است. مهمانی ناهار صمیمانه ترامپ برای ژنرال عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان، تعریف و تمجیدهای بیحدوحصر این دو از یکدیگر و درنهایت حمایت اسلامآباد از نامزدی ترامپ برای جایزه صلح نوبل، همگی به خوبی گویای شکلگیری جریان جدیدی در ارتباطات میان دو کشور است.
در این میان، این نزدیکی غیرمترقبه میان اسلامآباد و واشنگتن، بیش از همه برای هندیها گران آمده است. در سالهایی که هند از رویکردهای سنتی عدم تعهد و توازن در روابط شرق و غرب تا حد زیادی فاصله گرفته و گرایشی آشکار به سوی غرب و ایالات متحده نشان داده است، چنین تحولی در روابط پاکستان و آمریکا و البته در کنار آن، افزایش تنشهای هند با ایالات متحده بر سر مسائل دیگری چون تعرفهها، از یک سو سرخوردگی آشکاری را برای دهلینو رقم زده و از سوی دیگر، سیاستمداران و تحلیلگران هندی را بر آن داشته است تا بیش از پیش به واکاوی و تفسیر تحولات به وجود آمده در روابط اسلامآباد و واشنگتن روی آورند. در همین راستا روزنامه معتبر ایندین اکسپرس هند، اخیراً مقالهای به قلم دکتر «گاده امپراساد»، پروفسور مرکز مطالعات آسیای جنوبی دانشکده مطالعات بینالملل دانشگاه جواهر لعل نهرو، منتشر کرده است که در آن به بررسی دلایل و انگیزههای تحولات اخیر در روابط پاکستان و ایالات متحده و همچنین واکنش کشورهایی چون چین و هند در قبال آن، پرداخته شده است. در اینجا کوشیدهایم تا نکات برجستهای از این تحلیل را مورد توجه قرار دهیم.
الگوی تعاملات سیاسی پاکستان و ایالات متحده
پروفسور «گاده امپراساد» تحلیل خود را از بررسی الگوی روابط دوجانبه پاکستان و ایالات متحده آغاز میکند. بر این اساس از دیدگاه وی تعاملات میان پاکستان و آمریکا طی سالهای اخیر از یک الگوی ابزارگرایانه و انگیزههای مبتنی بر اولویتهای ژئوپلیتیکی، به جای ترجیحات پایدار و بلندمدت، پیروی کرده است. موقعیت پاکستان در طول جنگ سرد به عنوان حصاری در برابر نفوذ شوروی[سابق]، مجرایی دیپلماتیک به سوی چین و خط مقدم حمایت از مجاهدین در برابر شوروی توصیف شده بود. پس از جنگ سرد هم این مبارزه با تروریسم بود که زمینه ارتباط هرچه بیشتر اسلامآباد و واشنگتن را فراهم میکرد. در این چهارچوب به طور کلی میتوان گفت اهمیت پاکستان با توجه به اولویتهای منطقهای ایالات متحده تعیین و دچار تغییر میشد. اما در مقام مقایسه، روابط پاکستان با چین روندی کاملاً متفاوت داشته و بر ثبات مشخص و درک قابلیتهای استراتژیک که با وابستگیهای متقابل ژئواستراتژیک و اقتصادی توصیف میشد، متکی بوده است. روابط پاکستان و چین در همه جوانب دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی و تکنولوژیکی، ازجمله هستهای و دفاعی و کریدور اقتصادی چین و پاکستان (سی پک)، همسویی ساختاری و تداوم استراتژیک را نشان داده است. ای
دلایل اهمیت ارتقای روابط با ایالات متحده
استادیار دانشگاه جواهر لعل نهرو در تحلیل خود برای روزنامه ایندین اکسپرس، دلایل اهمیت بهبود روابط با ایالات متحده را از منظر پاکستان اینگونه برمیشمارد؛ نیاز پاکستان به نفوذ ایالات متحده در نهادهای بینالمللی مالی و نقش حیاتی آن برای اقتصاد بحرانزده و گرفتار بدهی این کشور، لزوم همکاری با واشنگتن در مبارزه با تروریسم و تبادل اطلاعات، تعادل بخشی به روابط یکجانبه با چین، جذب سرمایه خارجی و سرمایهگذاری در حوزههای فناوری، انرژی، مواد معدنی و از همه اینها مهمتر مدیریت روابط پرتنش با هند، همگی بخشی از انگیزههای مهم پاکستان در ارتقای روابط با ایالات متحده را شکل میدهند.
انگیزههای آمریکا برای بهبود روابط با پاکستان
اما در طرف مقابل، واشنگتن نیز انگیزههای خود را در گسترش روابط با پاکستان دارد؛ اینکه پاکستان همچنان یک دارایی مهم ژئوپلیتیکی و استراتژیکی برای آمریکا باقی میماند، پایگاهی ضروری برای تعاملات در آسیای مرکزی، آسیای غربی، آسیای جنوبی و شبهجزیره عربستان، بهخصوص برای مبارزه با تروریسم، ثبات منطقهای و مهمتر از آن، دسترسی به افغانستان و ایران است و نگرانی نسبت به زرادخانههای هستهای پاکستان در شرایط تهدیدات منطقهای و درنهایت متعادلسازی نفوذ فزاینده چین در منطقه. بنابراین آشتی ایالات متحده با پاکستان را نه مبتنی بر اعتماد و ایجاد اتحاد، بلکه باید به عنوان یک راهبرد معاملهای و حسابشده تلقی کرد.
مواضع چینیها در قبال این تحولات
از نظر تحلیلگر روزنامه ایندین اکسپرس چین نگرانی از بابت نزدیکی روابط ایالات متحده و پاکستان نخواهد داشت، البته مادامی که به روابط چین و پاکستان آسیبی وارد نشود. درواقع چین خواهان تعامل بیشتر ایالات متحده و پاکستان است؛ چراکه این تعامل میتواند اقتصاد این کشور را تثیبت کند، انزوای سیاسی پاکستان را کاهش دهد و به طور غیرمستقیم به سرمایهگذاریهای چین به ویژه در منطقه آشوبزده بلوچستان کمک کند. این انتظارات چین منطقی هم بود؛ چراکه ژنرال منیر توانست ایالات متحده را قانع کند تا ارتش آزادیبخش بلوچستان و تیپ مجید را که هر دو مرگبارترین حملات را علیه نظامیان پاکستان و اتباع چینی داشتند، به عنوان سازمانهای تروریستی خارجی اعلام کند. این موضوع میتواند پیامدهای جدی برای جنبش جداییطلب بلوچ به همراه داشته باشد.
هندیها؛ ناظران شگفتزده
این استاد دانشگاه هند از شگفتزدگی هندیها از اعمال تعرفهها و جریمههای ایالات متحده علیه هند سخن میگوید. وی تأکید میکند برخلاف روابط آمریکا و پاکستان، روابط ایالات متحده و هند در طی این سالها به یک مشارکت راهبردی پرجنبوجوش تبدیل شده بود. با این حال به نظر میرسد واشنگتن نسبت به عدم تمایل هند به تبدیل شدن به یک متحد نظامی ششدانگ و یا امکان بهرهبرداری محصولات کشاورزی آمریکا از بازار عظیم این کشور، نارضایتی فزایندهای دارد. اما از نظر این تحلیلگر هندی انحراف ایالات متحده از رویکرد خود در قبال هند احمقانه خواهد بود. هند هنوز از طریق وزن جمعیتی، اقتصادی و استراتژیکی خود، موقعیت قابل توجهی دارد و میتواند بر منطقه تأثیرگذار باشد. هرگونه وخامت بیشتر در اولویت دادن به هند، آن هم در مسیر دستیابی به اهداف کوتاهمدت، اثرات بلندمدتی به دنبال خواهد داشت و هند را به سوی همسویی عمیقتر با دوست سنتی خود، یعنی روسیه سوق خواهد داد.