کد خبر: 212781

سلول مشروعیت‌ بخشی و سیاست قدیمی اسرائیل

چگونه خبرنگاران فلسطینی به هدف مشروع بدل می‌شوند؟

نکته کلیدی در ماجرای سلول مشروعیت‌ بخشی این است که ارتش رژیم رسانه را «امتداد میدان جنگ» تلقی می‌کند. در این چارچوب، خبرنگاران نه شاهدان مستقل بلکه بخشی از دشمن معرفی می‌شوند.

از نخستین روزهای جنگ غزه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ارتش رژیم صهیونیستی نه ‌تنها حملات گسترده هوایی و زمینی را علیه نوار غزه آغاز کرد، بلکه همزمان یک جبهه کمتر دیده ‌شده را هم گشود: جبهه رسانه‌ای. در این میدان تازه، خبرنگاران فلسطینی که در خط مقدم انتقال روایت‌ها و شهادت‌های انسانی از جنگ ایستاده‌اند، به یکی از اهداف مستقیم ارتش بدل شدند. گزارش‌های تحقیقی نشریات +972  و Local Call  پرده از وجود یک واحد محرمانه اطلاعاتی برداشتند که با عنوان «سلول مشروعیت ‌بخشی» شناخته می‌شود؛ واحدی که ماموریت اصلی آن نه امنیت نظامی، بلکه تولید و دستکاری روایت‌ها برای توجیه اقدامات اسرائیل در افکار عمومی جهانی بود.

سلول مشروعیت ‌بخشی؛ تبلیغات در لباس اطلاعات

به گفته منابع آگاه نظامی، ارتش رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی یک واحد ویژه در چارچوب اطلاعات نظامی ایجاد کرد که کارویژه‌اش جمع ‌آوری و تولید اطلاعاتی بود که بتوان از آنها در عرصه رسانه‌ای بهره گرفت. برخلاف واحدهای اطلاعاتی کلاسیک که هدفشان کشف تهدیدهای امنیتی است، سلول مشروعیت‌ بخشی وظیفه داشت هرگونه مدرک یا روایت بالقوه را بیابد و در صورت لزوم دستکاری کند تا چهره اسرائیل در افکار عمومی جهانی حفظ شود.

این واحد به ‌ویژه بر سه حوزه تمرکز داشت:

1.    اثبات ادعای استفاده حماس از زیرساخت‌های غیرنظامی مانند مدارس و بیمارستان‌ها برای فعالیت‌های نظامی؛

2.    یافتن ارتباطات احتمالی میان خبرنگاران و حماس برای بی ‌اعتبار کردن گزارش‌های آنان و توجیه حملات علیه‌شان؛

3.    تولید اسناد برای انتقال به آمریکا و دیگر متحدان تا مشروعیت بین ‌المللی جنگ حفظ شود و فشارها برای توقف ارسال سلاح کاهش یابد.

چنانکه یک منبع نقل کرده: هرگاه انتقادها از اسرائیل در رسانه‌ها اوج می‌گرفت، سلول مأمور می‌شد چیزی پیدا کند یا بسازد که روایت را خنثی کند. اگر خبرنگاری کشته می‌شد، باید مدرکی یافت می‌شد که او آن‌قدرها هم بی‌گناه نبوده است.

خبرنگاران در آتش؛ از انس شریف تا اسماعیل الغول

در ماه‌های گذشته نام چندین خبرنگار برجسته فلسطینی در صدر اخبار جهانی قرار گرفت: انس شریف از الجزیره، اسماعیل الغول و همکار فیلمبردارش، حمزه الدحدوح و بسیاری دیگر. در هر مورد، الگوی مشابهی تکرار شد: ابتدا خبرنگار در حمله مستقیم رژیم شهید شد، سپس ارتش رژیم با انتشار اسناد یا فایل‌هایی ادعا کرد او عضو حماس یا جهاد اسلامی بوده است.

نمونه روشن، انس شریف است. او در آگوست ۲۰۲۴ همراه با پنج همکارش در حمله‌ای مستقیم در برابر بیمارستان شفا شهید شد. ارتش رژیم این‌بار نه‌ تنها انکار نکرد، بلکه آشکارا تایید کرد هدف، خود شریف بوده است. بلافاصله پس از آن، بیانیه‌هایی منتشر شد که مدعی بودند شریف رهبر یک سلول تروریستی حماس بوده است. اما بررسی اسناد نشان داد روایت‌های ارائه‌ شده متناقض و غیرقابل اعتمادند: در یکی از اسناد، او به دلیل جراحات شدید از سال‌ها پیش فاقد توان رزمی معرفی شده بود، در دیگری تاریخ عضویتش در حماس زمانی ذکر شده بود که هنوز به سن قانونی نرسیده بود.

این الگوی متناقض درباره اسماعیل الغول هم تکرار شد. سندی که برای اثبات عضویتش منتشر شد، نشان می‌داد او در ۱۰ سالگی درجه نظامی گرفته؛ ادعایی مضحک که بعدها حتی حامیان اسرائیل هم قادر به دفاع از آن نبودند.

تاکتیک‌های سه‌ گانه برای لکه‌دار کردن خبرنگاران

بررسی موارد متعدد نشان می‌دهد صهیونیست‌ها از سه تاکتیک اصلی برای مشروعیت‌ بخشی به قتل خبرنگاران استفاده می‌کند:

1.    انتشار اسناد مبهم یا ساختگی: ارتش قطعاتی از فایل‌ها یا لیست‌های ادعایی حماس را منتشر می‌کند که اغلب دارای تناقض‌های زمانی و محتوایی‌اند. هدف از این کار ایجاد «ابهام منطقی» است تا بخشی از افکار عمومی تصور کند ممکن است خبرنگار واقعاً عضو گروه مسلح بوده باشد.

2.    عکس‌های کنار مقامات حماس: خبرنگاران به دلیل ماهیت کارشان ناگزیر با مقامات و نیروهای مختلف عکس می‌گیرند. اسرائیل این تصاویر را به‌عنوان مدرکی بر ارتباط سازمانی ارائه می‌دهد، در حالی که در روزنامه‌نگاری جنگی چنین صحنه‌هایی عادی است. نمونه‌های مشابه را می‌توان در خبرنگاران غربی مانند تری ینگست (فاکس‌نیوز) یا جمال خاشقجی هم یافت.

3.    استناد به پست‌های شبکه‌های اجتماعی: جملات جدا شده از زمینه یا حتی پست‌های جعلی در تلگرام و توییتر به خبرنگاران نسبت داده می‌شود تا آنان را حامی خشونت معرفی کند. در مورد انس شریف، پیامی کوتاه که بلافاصله حذف شد، دستاویز حمله رسانه‌ای شد، در حالی که سابقه او در دو سال گذشته هیچگاه چنین لحنی نداشت.

از میدان نبرد تا جنگ روایت‌ها

نکته کلیدی در ماجرای سلول مشروعیت‌ بخشی این است که ارتش رژیم رسانه را «امتداد میدان جنگ» تلقی می‌کند. در این چارچوب، خبرنگاران نه شاهدان مستقل بلکه بخشی از دشمن معرفی می‌شوند. همین نگاه باعث شده انتشار اطلاعات حساس که به‌ طور معمول طبقه ‌بندی می‌ماند، برای جنگ تبلیغاتی آزاد شود.

به بیان دیگر، رژیم صهیونی با ترکیب ابزار نظامی و رسانه‌ای می‌کوشد همزمان دو جبهه را مهار کند: حذف فیزیکی خبرنگاران در غزه و بی‌ اعتبار کردن روایت‌های آنان در خارج از فلسطین. نتیجه این سیاست، به تعبیر کمیته حفاظت از خبرنگاران (CPJ)، مرگبارترین دوره تاریخ برای اهالی رسانه بوده: از هفتم اکتبر تاکنون بیش از 230 خبرنگار فلسطینی شهید شده‌اند، آماری که برخی نهادها تا ۲۷۰ نفر ذکر کرده‌اند.

هدف بلندمدت: خاموش کردن شهادت‌ها

کشتار سازمان ‌یافته خبرنگاران فقط واکنشی آنی به فشار رسانه‌ای نیست، بلکه بخشی از استراتژی بلندمدت رژیم جعلی برای محو شواهد جنایات جنگی است. خبرنگاران غزه اغلب نخستین افرادی هستند که به محل حملات می‌رسند، اجساد و ویرانی‌ها را ثبت می‌کنند و با بازماندگان گفتگو می‌کنند. حذف آنان یعنی حذف مدارک دست ‌اول از میدان.

انس شریف در آخرین پیامش پیش از شهادت نوشت: «اگر این کلمات به شما برسد، بدانید اسرائیل موفق شده مرا بکشد و صدایم را خاموش کند.»

او آگاه بود که هدف قراردادنش تنها برای خاموش کردن یک فرد نیست، بلکه بخشی از پروژه‌ای بزرگتر برای ایجاد خاموشی رسانه‌ای در آستانه تهاجم گسترده به غزه است.

تاکتیک قدیمی در لباسی تازه

تلاش برای ربط دادن خبرنگاران فلسطینی به حماس سابقه‌ای طولانی دارد. در سال ۲۰۱۸، پس از آنکه یاسر مرتجی با شلیک مستقیم تک ‌تیرانداز شهید شد، ارتش رژیم صهیونیستی او را عضو حماس معرفی کرد؛ ادعایی که بعدا بی‌اساس بودنش آشکار شد. در ۲۰۱۹، ولید محمود به ‌طور ساختگی به اداره یک صفحه فیسبوک حامی جرمی کوربین متهم شد؛ چند روز بعد از انتخابات انگلیس، مقاله مربوطه بدون هیچ توضیحی ناپدید شد.

یا در ماه های اخیر، زمانی که رژیم در ژانویه ۲۰۲۴ خبرنگار الجزیره حمزه الدحدوح را در خان‌ یونس هدف قرار داد، ارتش سندی منتشر کرد و مدعی شد او با پهپاد در حال شناسایی موقعیت نظامیان صهیونیست بوده است. دو ماه بعد، تحقیق روزنامه واشنگتن ‌پست این ادعاها را رد کرد.

در ژوئیه همان سال، پس از شهادت خبرنگار الجزیره اسماعیل الغول و فیلمبردارش رامی الرفی در حمله‌ای هدفمند، ارتش اسکرین ‌شاتی از فایلی منتشر کرد که ظاهرا در رایانه‌های حماس در غزه یافت شده بود و مدعی شد نشان می‌دهد الغول مهندس در تیپ غزه حماس است. یکی از تناقضات آشکار این ادعا این بود که سند نشان می‌داد او در ژوئیه ۲۰۰۷ درجه نظامی گرفته، زمانی که تنها ۱۰ سال داشت.

در مورد انس شریف، رژیم سه سند منتشر کرد که یکدیگر را نقض می‌کنند. یکی، مربوط به ۲۰۲۳، او را رزمنده معرفی می‌کند اما وضعیتش را معلق و بدون ماموریت ذکر می‌کند و به جراحات شدیدش در انفجار آموزشی اشاره دارد که باعث ضعف شدید شنوایی در گوش چپ، ضعف بینایی و میگرن دائمی شده بود.

دیگری، از ۲۰۱۹، او را رهبر گروه معرفی می‌کند اما روز تولد ۱۷ سالگی‌اش را زمان عضویتش در حماس می‌نویسد با اینکه حداقل سن عضویت ۱۸ است. سند سوم، بدون تاریخ، او را عضو واحد نخبه حماس معرفی می‌کند. اما تقریبا غیرممکن است کسی با چنین جراحات ناتوان‌کننده‌ای عضو این واحد نخبه باشد.

درباره ادعای رژیم درخصوص اینکه انس شریف نیروی حماس بوده، رایان گریم، خبرنگار آمریکایی گفت: اینکه کسی روزی ۲۴ ساعت و برای دو سال پیاپی جلوی دوربین گزارش زنده بدهد، اما مخفیانه یک تروریست باشد آنقدر مسخره است که نشان می‌دهد رژیم تا چه اندازه به قدرت خود مطمئن است. حتی اگر شریف در گذشته فعالیتی نظامی کرده باشد که صهیونیست ها هیچ مدرک قابل اعتنایی برایش ندارد، این امر توجیهی برای کشتن او در سال‌های بعد نیست.

تا سال ۲۰۲۳، خبرنگار صهیونیست باراک راوید در ارتش ذخیره خدمت می‌کرد. نیتزان شاپیرا همزمان که در لبنان مجروح شد، خبرنگار شبکه ۱۲ بود.

همان‌طور که یوال آبراهام نوشت، با منطق صهیونیست ها، اکثریت قریب به اتفاق خبرنگاران صهیونیست، اگر سندی نشان دهد زمانی در ارتش خدمت کرده‌اند یا ذخیره بوده‌اند، اهداف مشروع برای حذف محسوب می‌شوند.

این روند نشان می‌دهد سلول مشروعیت ‌بخشی صرفا ادامه نهادی از پیش موجود است، اما با سازمان ‌دهی و بودجه بیشتر پس از هفتم اکتبر فعال‌تر شده است. رژیم دریافته که در عصر ارتباطات، جنگ بدون کنترل روایت‌ها قابل ‌ادامه نیست.

رسانه به ‌عنوان سلاح

از دیدگاه نظریه‌های جنگ مدرن، آنچه رژیم دنبال می‌کند، ترکیب قدرت سخت و قدرت نرم است. بمباران غزه بدون بمباران روایت‌ها کافی نیست، زیرا افکار عمومی جهانی می‌تواند فشار بر متحدان غربی برای توقف ارسال سلاح ایجاد کند. در این میان، خبرنگاران فلسطینی حلقه‌ای حیاتی‌اند که روایت مستقیم قربانیان را منتقل می‌کنند.

با برچسب «تروریست» زدن به آنان، صهیونیست‌ها دو هدف را توامان محقق می‌کنند:

از یک سو توجیه حقوقی و رسانه‌ای برای قتل آنان می‌سازد؛

از سوی دیگر روایت‌های آنان را در سطح جهانی بی ‌اعتبار می‌کند.

این همان چیزی است که یک منبع اطلاعاتی آن را پیدا کردن هر چیزی برای مشروعیت توصیف کرده است.

حمله به حقیقت

کشتار انس شریف و همکارانش نقطه اوج روندی است که سال‌هاست جریان دارد: تبدیل خبرنگاران فلسطینی به اهداف مشروع در چارچوب جنگ اطلاعاتی رژیم صهیونیستی. سلول مشروعیت ‌بخشی تنها یکی از ابزارهای این پروژه است که وظیفه دارد هر خبر، هر سند یا حتی هر شایعه‌ای را به ماده خام تبلیغاتی بدل کند.

انس شریف و همکارانش از آخرین خبرنگاران فعال شمال غزه بودند. با ساکت کردن آنها، رژیم عملا یک خاموشی رسانه‌ای پیش از خونین‌ترین تهاجم سال ایجاد کرده است. ترور هدفمند برجسته‌ترین خبرنگاران غزه همچنین تلاشی برای ترساندن همکاران آنان و منصرف کردن قربانیان خشونت رژیم از صحبت با رسانه‌هاست. مهم‌تر از آن، کشتار بی‌ سابقه خبرنگاران فلسطینی هدفی بلندمدت دارد: نابودی شهادت‌های دست ‌اول و مدارک جنایات جنگی رژیم صهیونی. خبرنگاران در غزه اغلب نخستین کسانی هستند که به محل حملات می‌رسند، شواهد را ثبت می‌کنند و با قربانیان و شاهدان گفتگو می‌کنند. خاموش کردن آنان یعنی حذف انبوهی از اطلاعات افشاگرانه.