کد خبر: 212683

هشدار کارشناسان دربارهٔ بهره‌برداری‌ از هوش مصنوعی در یک پنل دانشگاهی

دربرابر استعمار دیجیتال سپر دفاعی ضعیفی داریم

کارشناسان، اساتید و فعالان سیاسی ایران نیز در پنل «هوش مصنوعی و ارتباطات سیاسی» که چندی پیش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد به ابعاد مختلف تأثیر این فناوری در حوزه سیاسی پرداختند.

ابوالفضل مظاهری - مرضیه قیاسی، گروه دانشگاه: پیش‌بینی‌ها و افکارسنجی‌های سیاسی پیش از انتخابات یکی از جلوه‌های روشن ورود فناوری به عرصه سیاستند اما نباید اثرگذاری فناوری بر سیاست را در همین حد محدود دید. در چند انتخابات اخیر کشور‌های مختلف زمزمه‌های مختلفی از سوگیری پلتفرم‌ها در انتشار یا نمایش محتوای تولیدی شنیدیم؛ موضوعی که می‌تواند بر جهت‌دهی افکار عمومی یک کشور تأثیر بسزایی داشته باشد. کارشناسان؛ اساتید و فعالان سیاسی ایران نیز در پنل «هوش مصنوعی و ارتباطات سیاسی» که چندی پیش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد به ابعاد مختلف تأثیر این فناوری در حوزه سیاسی پرداختند. مرضیه ادهم، پژوهشگر داده‌های علوم اجتماعی به‌عنوان دبیر جلسه و محمدرضا جلائی‌پور، قائم‌مقام معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری، دیاکو حسینی، معاون بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران و مجتبی قلی‌پور، عضو هیئت‌علمی پژوهشکده ارتباطات راهبردی به‌عنوان سخنران به ارائه دیدگاه‌های خود پرداختند که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

محمدرضا جلایی‌پور، قائم‌مقام معاونت راهبردی ریاست‌جمهوری: هوش مصنوعی در حال تبدیل به یک مؤلفه قدرت ملی است

اگر تعریف IBM از هوش مصنوعی، یعنی شبیه‌سازی توانایی انسان توسط ماشین‌ها را بپذیریم، این هوش به‌زودی همه نهاد‌های اولیه و ثانویه اجتماعی نظیر سیاست، اقتصاد، خانواده، اخلاق، حقوق، فرهنگ و نهاد‌های ثانویه‌ای را که حول این‌ها شکل‌گرفته‌اند، تغییر خواهد داد و به‌احتمال زیاد با نهاد‌های ثانویه جدیدی هم مواجه خواهیم بود. هوش مصنوعی سیاست جامعه را در چشم‌انداز بلندمدت و در بازه کمتر از دو دهه تغییر خواهد داد. باید در شرایطی که از انقلاب صنعتی تحول بنیادی‌تر و سریع‌تری در جامعه و حاکمیت ایجاد می‌کند، خیلی بیشتر از منظر علوم اجتماعی و انسانی در مورد آن صحبت شود اما هنوز احساس می‌کنم گفت‌وگوی عمومی در این زمینه به‌شدت مهندسی‌شدن و به‌عبارت‌دیگر شرکت‌زده است و بیشتر از منظر منافع شرکت‌ها یا بازیگری شرکت‌ها در این زمینه صحبت می‌شود. این موضوع روی امر عمومی تأثیر بسیار بنیادینی خواهد داشت، بنابراین کسانی که دغدغه امر همگانی دارند از جمله دولت باید در این زمینه بیشتر صحبت کنند.
یک تهدید بزرگ کلان‌راهبردی از منظر سیاست‌گذاری در ایران درخصوص هوش مصنوعی و در یک چشم‌انداز چندساله، استعمار و اقتدارگرایی دیجیتال است. ما باید بپذیریم که بخشی از مهم‌ترین بازیگران هوش مصنوعی، دولت‌ها و شرکت‌هایی هستند که در شرایط کنونی انگیزه لطمه‌زدن به ایران را دارند، در برابر نسل‌کشی هم سکوت و حتی آن را تمهید می‌کنند. ما اولین کشوری هستیم که قربانی حمله سایبری‌ای بوده‌ایم که می‌توانست به انفجار هسته‌ای منجر شود و به نظر می‌رسد که در سال‌های پیش‌رو امکان انواع جدیدی از حمله نظامی و استعمار دیجیتال ممکن می‌شود که ما برای آن آماده نیستیم. سپر دفاعی ما در برابر استعمار دیجیتال بسیار ضعیف است. در شرایطی که دو بازیگر اصلی هوش مصنوعی، یعنی چین و برخی معتقدان به فراانسان‌گرایی در اطرافیان ترامپ هستند، شواهد نشان می‌دهد مجموعه انسان‌ها در همه کشور‌ها به‌ویژه در کشور‌هایی مثل ایران، باید آمادگی بیشتری برای اینکه قربانی استعمار دیجیتال نشوند، کسب کنند.

با توجه ‌به افزایش کنترل الگوریتم‌هایی که توسط این شرکت‌ها و دولت‌های اقتدارگرا راهبری می‌شود، ما باید به سمت نوعی تقویت نهاد‌ها و قوانین بین‌المللی و نوعی حکمرانی جهانی هوش مصنوعی برویم که بسیار از آن فاصله داریم و تأثیر این نهاد‌ها به‌ویژه بعد از روی کار آمدن ترامپ کاهش پیدا کرده است. ایران یکی از کشور‌هایی است که باید نه فقط در ائتلاف با جنوب جهانی بلکه در نهاد‌های بین‌المللی در این زمینه نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشد.
مهم‌ترین ابزاری که می‌تواند ما را قربانی انواع اقتدارگرایی دیجیتال و استعمار دیجیتال کند، تبلیغات است. تبلیغات و به معنای دیگر فریب، در سال‌های آینده در تراز دیگری مؤثر خواهند شد و امکان شخصی‌سازی شدن نه‌تنها برای خرید کالا‌های تجاری حتی برای خرید ایده‌های سیاسی، رأی‌دادن و گرایش‌های عمومی، سیاسی و اجتماعی خود پیدا خواهند کرد و ما در برابر ابزار‌های جدیدی که با این تحولات دیجیتال به‌ویژه هوش مصنوعی رخ می‌دهد، به‌شدت آسیب‌پذیر خواهیم شد، بنابراین باید به وجود آن در دانشکده‌هایی مانند علوم اجتماعی بیشتر فکر کنیم. فرض کنید در شرایطی که 10 سال قبل کمبریج آنالیتیکا را داشتیم و ایلان ماسک سال گذشته در چهار انتخابات خارج از آمریکا مداخله مؤثر انجام داده است و در حال حاضر هم ما قربانی فضای سایبری در فضای سیاسی ایران در داخل و خارج از کشوریم، این تبلیغات مابه‌ازای سیاسی پیدا کند. مجموعه فعالان سیاسی و دغدغه‌مندان امر عمومی باید نسبت به تأثیر این ابزار‌ها روی رفتار سیاسی خیلی بیشتر حساس باشند. هم سیاست و هم اقتصاد باید در سال‌های آینده توجه بسیار بیشتری را در دانشکده علوم اجتماعی جلب کند. تا زمانی که ما نوعی حکمرانی جهانی هوش مصنوعی نداریم و هوش مصنوعی در شکاف رقابت 2 دولتی که تمایل‌های سلطه‌گرایانه قابل‌اعتنا دارند ازجمله آمریکا و چین رشد می‌کند، شهروندانی در جوامعی مانند ما باید بسیار بیشتر حساس باشند و سپر‌های دفاعی محدودتر برای خود بسازند. یکی از مصادیق آن حمله نظامی و انواع سلاح‌های خودکار جدید است که می‌تواند صحنه را تغییر دهد. در کشور‌هایی مثل ایران بازدارندگی هنوز متمرکز بر ابزار‌های کلاسیک و حداکثر قدرت بازدارندگی هسته‌ای است و ما توجه نداریم که تراز جدیدی از سلاح‌های هوشمند خودکار ساخته می‌شود که در جنگ غزه نیز از آن‌ها استفاده شده است.

استفاده از هوش مصنوعی، کشتار، نسل‌کشی و پاکسازی قومی و قبیله‌ای را قوی‌تر و کارآمدتر کرده است. اگر ما در چندسال آینده نتوانیم صحنه را تغییر دهیم، این ائتلاف ضدایران نشکند، کشور‌های همسایه ما رابطه هم‌افزا با ما پیدا نکنند، قدرت‌های بزرگ‌تری ذی‌نفع رشد و امنیت ما نشوند و ما یکی از سیبل‌های اصلی این تهدید‌های سایبری و نظامی باشیم، با خطر امنیت ملی بزرگی روبه‌رو هستیم. هوش مصنوعی و ابزار‌های هوش مصنوعی در حال تبدیل به یکی از مؤلفه‌های قدرت ملی از جمله دفاعی و نظامی است و به نظر می‌رسد به اندازه کافی موضوع را جدی نگرفته‌ایم. از ترکیب شورای ملی هوش مصنوعی نیز می‌توان حدس زد چه مقدار ماجرا را جدی گرفته‌ایم. شما نمی‌توانید با این ترکیب در برابر این دست تهدید‌ها سپر دفاعی بسازید. تهدید بعدی که در سطح جهانی مهم‌تر است، تشدید انواع نابرابری نه فقط شکاف دیجیتال و شکاف دسترسی به ابزار‌های هوش مصنوعی است. گویا برندگان و بازندگان این تخریب خلاق هوش مصنوعی از هر تخریب خلاق دیگری پس از انقلاب صنعتی و شاید از آن بیشتر، بزرگ‌ترند. در جامعه ما نیز چندمیلیون نفر بیکار و چندمیلیون نفر می‌توانند مشاغل جدیدی پیدا کنند. این شکاف دیجیتال و شکاف نسلی‌ای که در این موارد در حال ایجاد است، عوارض بسیار مهمی دارد. از دیدگاه من بیش از قبل نیاز داریم که به سمت افزایش درآمد پایه همگانی و تقویت خدمات پایه همگانی از طریق مالیاتی که با ابزار‌های هوش مصنوعی می‌توان گرفت، حرکت کنیم و زمانی که این زمینه حداقلی آماده است، دیگر رقابت در زمین اقتصاد دیجیتالی شده، عوارض کمتری خواهد داشت. خیلی بیش از قبل نیاز داریم که حدی از خدمات پایه همگانی با کیفیت را به همه برسانیم. هوش مصنوعی درآمد‌های بزرگی ایجاد خواهد کرد. اگر درست از این ابزار‌ها برای افزایش تولید استفاده شود، گویی جمعیت ایران در سال‌های آینده 300 میلیون نفر شده اما احتمال دارد منافع آن مانند اغلب کشور‌های دنیا بیشتر به چند درصد بالا خواهد رسید و برای همین هم‌زمان با افزایش عجیبی که در تولید و ثروت ایجاد می‌شود، ضروری است هرچه زودتر به سمت تمهید حدی از خدمات پایه همگانی برویم. خوشبختانه هوش مصنوعی نیز این مورد را از جمله در آموزش، سلامت و هدف‌گیری ضعیف‌ترین شهروندان تمهید کرده است و در این موارد ابزار‌هایی را به ما ارائه می‌دهد که ما با بروکراسی فعلی خود نمی‌توانستیم هدف‌گیری کنیم. ما می‌توانیم به سمتی برویم که پنج سال بعد خدمات پایه سلامت، خدمات پایه آموزش و شناسایی ضعیف‌ترین شهروندان را خیلی بهتر از قبل انجام دهیم اما اگر این کار را هم‌زمان با میزان رشد شرکت‌ها و فرادستانی که بنده هوش مصنوعی خواهند شد، انجام ندهیم، سطحی از نابرابری در ایران ممکن خواهد بود که از نظر من نه فقط عوارض اجتماعی و سیاسی خواهد داشت، بلکه به‌نوعی تهدید امنیت است.

متن کامل گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.