کد خبر: 212003

زنگزور‌ پیشران ناتوی قفقاز

چرا در قفقاز جنوبی راه برای نفوذ غرب باز شد؟

آنچه در هفته‌های گذشته جریان اتفاقات در منطقه قفقاز جنوبی را برخلاف منافع و امنیت ملی تهران و مسکو شدت بخشیده، مدیریت و راهبری تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه توسط ایالات متحده و بازی هماهنگ اما متفاوت باکو-ایروان به‌عنوان لبه‌های یک قیچی در دستان طرف آمریکایی است.

فرهیختگان: تحولات منطقه قفقاز جنوبی، به‌ویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، به‌سرعت در حال تغییر و دگرگونی است. این در حالی است که به نظر می‌رسد دو کشور ایران و روسیه، به‌عنوان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی که از هرگونه تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی در این منطقه تأثیر می‌پذیرند، از روند اتفاقات در منطقه قفقاز جنوبی عقب مانده‌اند.
روسیه که پیش از شروع جنگ اوکراین و در اوایل سال ۲۰۲۰ سعی داشت استیلای مسکو را بر منطقه قفقاز جنوبی یا همان منطقه خارجِ نزدیک خود با اجرای سیاست‌هایی همچون مهار ارمنستان تثبیت کند، اجازه شروع بحرانی کنترل‌شده در این منطقه را داد تا زخم سی‌ساله دو همسایه، یعنی ارمنستان و جمهوری آذربایجان، سرباز کند و در انتها، همچون همیشه، بدون حل‌وفصل ریشه‌ای درگیری‌ها، قرارداد صلحی را امضا کنند که سرمنشأ اختلافات و منازعات جدید در منطقه باشد.
مسکو تصور می‌کرد می‌تواند با ایجاد گره‌های کور جدید همچون دالان لاچین و مسیر ترانزیتی زنگزور، همچنان افسار مدیریت تحولات منطقه را در دست داشته باشد و به‌عنوان برادر بزرگ‌تر، مقدرات کشورهای استقلال‌یافته پس از شوروی را کنترل کند. اما جنگ اوکراین نه‌تنها راهبرد سیاست‌های کلان روسیه را در فضای بین‌الملل، بلکه مدل بازیگری این کشور را در مناطقی همچون خاورمیانه و قفقاز جنوبی دچار تغییراتی شگرف کرد؛ به‌نوعی که می‌توان دکترین سیاست خارجی روسیه در عرصه‌های مختلف را به دوره‌های زمانی قبل و بعد از جنگ اوکراین و سال ۲۰۲۲ تقسیم‌بندی کرد. گذشت زمان و روند تحولات نشان داد که کرملین در برآورد سیاست خارجی خود و آینده‌پژوهی تحولات ماورای قفقاز موفق عمل نکرده است و اگر تغییر اساسی در جهت‌گیری سیاست‌های کلان و مدل مواجهه واقع‌بینانه با تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه اتخاذ نکند، باید گفت مسکو بزرگ‌ترین بازنده قفقاز جنوبی در کنار ایران خواهد بود.
از سوی دیگر، بازی خزنده رژیم صهیونیستی از سالیان قبل در قفقاز جنوبی و به‌ویژه در جمهوری آذربایجان، این پیام را به همراه داشت که این منطقه در آینده می‌تواند به چشم اسفندیار ایران تبدیل شود؛ موضوعی که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه شاهد آن بودیم. بی‌عملی، بی‌سیاستی و نبود هیچ برنامه مدون میان‌مدت و بلندمدت در حوزه منطقه قفقاز از سوی نهادها و سازمان‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز و همچنین وجود یک دیپلماسی منفعلانه و واکنش‌محور، موجب شده است تهران را در کنار مسکو بازنده بزرگ تحولات جاری در قفقاز جنوبی بدانیم.
اما آنچه در هفته‌های گذشته جریان اتفاقات در منطقه قفقاز جنوبی را برخلاف منافع و امنیت ملی تهران و مسکو شدت بخشیده، مدیریت و راهبری تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه توسط ایالات متحده و بازی هماهنگ اما متفاوت باکو-ایروان به‌عنوان لبه‌های یک قیچی در دستان طرف آمریکایی است.

تحلیل منافع ایران و روسیه در قفقاز جنوبی

قفقاز جنوبی به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی منحصربه‌فرد خود به‌عنوان پل ارتباطی بین اروپا و آسیا، منابع انرژی غنی و نزدیکی به مرزهای ایران و روسیه، برای هر دو کشور از اهمیت استراتژیک برخوردار است.
برای ایران، قفقاز جنوبی به‌عنوان دروازه‌ای برای دسترسی به بازارهای اروپا از طریق ارمنستان و گرجستان و همچنین سپری در برابر نفوذ رقبای منطقه‌ای مانند ترکیه و اسرائیل عمل می‌کند. مرز ۴۴ کیلومتری ایران با ارمنستان در استان سیونیک، امکان ارتباط زمینی با قفقاز و اروپا را فراهم می‌کند و نقش کلیدی در حفظ مزیت ترانزیتی ایران دارد. روابط فرهنگی و تاریخی با ارمنستان نیز اهرمی برای تقویت نفوذ تهران در منطقه است. از منظر امنیتی، ایران نگران تقویت محور ترکیه-آذربایجان-اسرائیل است که می‌تواند تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی ایران باشد، به‌ویژه با توجه به همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی آذربایجان با اسرائیل و همچنین طرح «جهان ترک» ترکیه که بر پایه مفاهیم پان‌ترکی و پان‌تورانیسم استوار است.
برای روسیه، قفقاز جنوبی بخشی از «خارجِ نزدیک» این کشور و یا به عبارت دیگر حلقه اول امنیتی روسیه محسوب می‌شود که از زمان فروپاشی شوروی، حوزه نفوذ سنتی مسکو بوده است. این منطقه نه‌تنها برای حفظ نفوذ سیاسی و نظامی روسیه حیاتی است، بلکه به‌عنوان کریدوری برای انتقال انرژی و تجارت به بازارهای جهانی، از جمله از طریق پروژه‌هایی مانند کریدور شمال–جنوب که آرزوی دیرینه مسکو یعنی دسترسی به آب‌های گرم جهان را فراهم می‌کند، اهمیت دارد. حضور نیروهای حافظ صلح روسیه در قره‌باغ پس از جنگ ۲۰۲۰ و نقش میانجی‌گری مسکو در توافق‌نامه صلح، نشان‌دهنده تلاش این کشور برای حفظ کنترل بر تحولات منطقه بود.

متن کامل گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.