سلطنتطلبان که ید طولایی در تولید اسناد یکبارمصرف مثل «منشور همبستگی» دارند بار دیگر با انتشار برنامهای جدید برای بهاصطلاح «فردای براندازی» کاغذبازیهای خود را ادامه دادهاند. این سند که با ادعای ارائه نقشه راه برای آینده ایران منتشر شده پرده از نیات واقعی این گروه برای کشاندن ایران به ورطه دیکتاتوری، وابستگی خارجی و بیثباتی برمیدارد.
بهانههای مشروعیت دیکتاتوری
یکی از بندهای تحکیمبخش دیکتاتوری در این برنامه اجازه تمدید دوره دولت موقت به بهانه «رخدادهای غیرقابل پیشبینی» مثل جنگ یا بلایای طبیعی است. یعنی حتی اگر مردم مدل «جمهوری» را برای نظام سیاسی انتخاب کنند و شازده پهلوی نتواند در انتخابات تصرفی کند باز هم میتواند با یک بهانه مثل جنگ یا حتی راه انداختن عمدی یک درگیری، خودش را در قدرت نگه دارد. این ترفند را همین حالا در سوریه میبینیم، جایی که جولانی با وعده آمادهسازی شرایط برای انتخابات به قدرت رسید اما با بهانههای مختلفی همچون درگیریهای نظامی زعامت خودش را ادامه میدهد. شازده پهلوی از جولانی و نتانیاهو در اسرائیل یاد گرفته که چطور با بهانه جنگ زیست سیاسیاش را طولانی کند. حال آنکه وقوع جنگ مشروعیتی برای جلوگیری از انتخابات ایجاد نمیکند و جمهوری اسلامی نیز با پایبندی به چنین اصلی در طی 8 سال دفاع مقدس چندین انتخابات برگزار کرد.
این یکی دیگه قفله
سلطنتطلبان در این برنامه با ژست آزادیخواهی اعلام کردهاند همجنسگرایی را در ایران بهرسمیت میشناسند. این بند شاید برای جلب نظر غربیها و رسانههای خارجی باشد، اما کاملاً با واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ایران بیگانه است. این گروه که سالهاست با اظهارات توهینآمیز و هتاکی به ارزشهای مردم ایران خود را از جامعه ایرانی دور کرده حالا با این بندهای جنجالی میخواهد وانمود کند که دغدغه آزادی دارد. اما واقعیت این است که این شعارها، نه برای مردم ایران، بلکه برای خوشامد حامیان غربی این گروه طراحی شدهاند. این رویکرد نشاندهنده بیگانگی کامل سلطنتطلبان با واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ایران است. سلطنتطلبان به خاطر دوری چنددههای از ایران و حل شدن در جامعه غربی پیشنهادهایی میدهند که نه تنها در جامعه ایران پذیرفته شده نیست بلکه در هیچ کشور منطقه هم پیادهسازی نشده است.
انحصارطلبی در پروژه
سلطنتطلبان همیشه نشان دادهاند که تحمل هیچ رقیبی در کاسبی پرسود براندازی را ندارند و این برنامه هم مهر تأییدی بر این انحصارطلبی است. این گروه با تمرکز بر نقش محوری رضا پهلوی و پیشنهاد ساختارهایی که عملاً قدرت را در دستان او و نزدیکانش نگه میدارد عملاً دیگر جریانهای اپوزیسیون را به حاشیه میراند؛ کاری که پیش از این هم در منشور همبستگی و اخراج یک به یک رقبا اجرا کرده است.
این گروه که ظرفیت اجتماعیاش در مونیخ به 100 نفر هم نرسید با این برنامه صرفاً خواسته است اینگونه وانمود کند که توان سیاسی برای مدیریت پروژه براندازی را دارد. چنین طراحیای بیش از آنکه برای براندازی کارایی داشته باشد در جهت تأمین رانتهای مالی از نهادهای اطلاعاتی غربی عمل میکند. نهادهایی که عدم توانایی اپوزیسیون در براندازی به آنها فهمانده که باید با ادبیات توهینآمیز به بازوهای عملیاتی خود دستور داده و آنها را «کرم» خطاب کنند تا بلکه به اندازه یک آشوب خیابانی در ایران نقش داشته باشند.
متن کامل گزارش علی مزروعی، خبرنگار گروه جامعه را در روزنامه فرهیختگان بخوانید