کد خبر: 211584

از آکادمی تا آوار

پروفسور غانم العطار و مرثیه‌ای برای عدالت گمشده

از آغاز نسل کشی در غزه در اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز، غزه شاهد نابودی تقریبا کامل زیرساخت‌های آموزشی خود بوده است. داده‌ها نشان می‌دهند که این نابودی نه اتفاقی، بلکه نظام‌ مند و ساختاری بوده است.

در جهانی که مدارک عالی علمی می‌تواند مجوزی ورود به سطوح عالی سیاست و مشاوره‌های بین‌ المللی باشد، تصویر امروز پروفسور غانم العطار در کوچه‌های مخروبه و تشنه غزه، تناقضی تلخ و قابل‌تامل است. او که روزگاری در دفتر خود به بررسی پرونده‌های پیچیده حقوق بین‌ الملل مشغول بود، حالا در خیابان‌های ویران شهرش قدم می‌زند و به‌ جای استدلال‌های حقوقی، با عطش جان مبارزه می‌کند؛ در جستجوی قطره‌ای آب آشامیدنی.

غانم العطار، یکی از چهره‌های برجسته حقوقی، دانش‌ آموخته‌ دکترای حقوق اساسی بین‌ الملل از دانشگاه دمشق است. او سال‌ها به‌ عنوان مشاور حقوقی در نهادهای منطقه‌ای فعالیت کرد و به دفاع از اصول عدالت و حاکمیت قانون پرداخت. اما امروز، عدالت و قانون در شهر او به زیر آوار رفته‌اند.

در چنین شرایطی، او دیگر یک حقوق‌ دان بین‌ المللی نیست، بلکه نمادی است از سقوط نهادهای مدنی، بی‌ پناهی نخبگان و بی‌ عدالتی‌ که نه فقط بر غزه، که بر جهان تحمیل شده است.  چگونه می‌شود انسانی با این پیشینه علمی، در قرن بیست‌و‌یکم برای تامین ابتدایی‌ ترین نیازهای انسانی‌اش، مثل آب سرگردان شود؟ این پرسش، تنها مختص فلسطینی‌ها نیست، بلکه یک هشدار جهانی است. اما سرگذشت این استاد دانشگاه تنها یک روایت شخصی نیست؛ بلکه آینه‌ای از ویرانی نظام‌مند آموزش و فروپاشی نهادهای مدنی و دانشگاهی فلسطین است.

 

نابودی نظام آموزشی غزه: آمار یک فاجعه ساختاری

از آغاز نسل کشی در غزه در اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز، غزه شاهد نابودی تقریبا کامل زیرساخت‌های آموزشی خود بوده است. داده‌ها نشان می‌دهند که این نابودی نه اتفاقی، بلکه نظام‌ مند و ساختاری بوده است: بیش از ۲۰۰ حمله مستقیم به مدارس و دانشگاه‌ها ثبت شده است. حدود ۸۷ درصد مدارس غزه آسیب جدی یا کامل دیده‌اند.۵۳ مدرسه به‌ طور کامل نابود شده‌اند و بیش از ۶۲۵ هزار دانش‌ آموز از آموزش محروم شده‌اند.

تا اواسط ۲۰۲۴، بیش از چهار هزار و ۳۰۰ دانش‌ آموز شهید و هفت هزار و ۸۰۰ نفر زخمی شده‌اند. در همین بازه، بیش از ۴۰۰ معلم و مدیر آموزشی جان خود را از دست داده‌اند، و بیش از دو هزار و ۴۰۰ نفر مجروح شده‌اند.

در آموزش عالی هم وضعیت به‌ شدت فاجعه‌بار است: تمامی ۱۹ دانشگاه غزه دچار آسیب ساختاری جدی شده‌اند. بیش از ۱۰۳ استاد و مدیر دانشگاهی به شهادت رسیده‌اند. بیش از ۹۰ هزار دانشجو تحصیلات خود را نیمه‌ کاره رها کرده‌اند یا دیگر دسترسی به آموزش ندارند.

اصطلاح «scholasticide» (نسل‌ کشی علمی) از سوی پژوهشگران بین‌ المللی برای این ویرانی آکادمیک انتخاب شده است. سازمان ملل هم اعلام کرد که حملات مکرر به مدارس و دانشگاه‌ها می‌تواند مصداق جنایت علیه بشریت تلقی شود؛ چرا که آگاهانه با هدف نابودی زیرساخت فکری، حافظه فرهنگی و تولید دانش یک ملت انجام شده‌اند.

هدف قرار دادن اساتید؛ از علم تا شهادت

در میان قربانیان، نام‌هایی آشنا در جامعه علمی فلسطین دیده می‌شود: دکتر سفیان تایه، فیزیکدان برجسته و رئیس دانشکده علوم کاربردی دانشگاه اسلامی غزه، دکتر رفعت العرعیر، استاد ادبیات انگلیسی و شاعر متعهد فلسطینی، دکتر نائل الشوا، رئیس سابق دانشگاه فلسطین، که همگی در حملات مستقیم به منازل و مراکز دانشگاهی به شهادت رسیدند. شهادت این چهره‌ها تنها از دست‌ دادن افراد نیست، بلکه از دست‌ دادن حافظه‌ فرهنگی و راهنمایان نسل‌های بعدی است.

از بحران فیزیکی تا بحران معنا

این فجایع فقط ویرانی ساختمانی نیستند؛ بلکه بحران معنا هستند. وقتی نخبگان دانشگاهی یک جامعه نه در کرسی تدریس، بلکه در صف آب و نان دیده می‌شوند، یعنی اعتماد به ساختار جهانی، به مفهوم عدالت و به نقش علم و دانش به‌ عنوان ابزار رهایی، فرو ریخته است. پروفسور العطار، با ظرف خالی آب در دست، امروز نمادی است از این پرسش بی‌ پاسخ: «چگونه جامعه‌ای که قرار بود از عقل و خرد محافظت کند، اکنون خردمندان خود را در صف بقا تنها گذاشته است؟»

حذف آموزش، حذف آینده است

در هر جامعه‌ای، آموزش نه تنها ابزار رشد فردی، بلکه عامل ثبات و بازتولید نظم اجتماعی است. نابودی هدفمند آن، به معنای حمله‌ای مستقیم به ستون فقرات یک ملت است. غزه امروز نه فقط در محاصره نظامی، بلکه در محاصره استراتژی‌ قرار دارد که به دنبال فلج‌ کردن پویایی فکری، فرهنگی و سیاسی آن است.

این حملات، چنان که آمار می‌گوید، تنها برخوردهای نظامی اتفاقی نیستند؛ بلکه حذف نهادهای تولید معنا، حافظه، هویت و عقلانیت‌اند. دانشگاه، مدرسه و معلم، هر سه همزمان هدف گرفته شده‌اند تا آینده‌ای برای غزه متصور نباشد.

از دیدگاه حقوق بین‌ الملل بشردوستانه، چنین حملاتی با اصل تفکیک میان اهداف نظامی و غیرنظامی در تضاد کامل است. کنوانسیون چهارم ژنو، پروتکل‌های الحاقی و اساسنامه‌ رم (دیوان کیفری بین‌المللی) صراحتا آموزش و نهادهای علمی را در فهرست مکان‌های حمایت‌ شده قرار می‌دهند. تخریب مداوم آنها خصوصا با این حجم تلفات علمی، می‌تواند تحت عنوان نابودی فرهنگی یا حتی نسل‌ کشی معنوی مورد پیگرد قرار گیرد.

ابعاد فرهنگی هم عمیق و نگران‌ کننده‌اند. حذف نخبگان و مرگ ساختارمند استادان، منجر به شکاف نسلی در انتقال تجربه و دانش می‌شود. آنچه حالا در غزه شاهد آن هستیم، صرفا قطع آموزش نیست، بلکه قطع ریشه‌های خودآگاهی و هویت مستقل فلسطینی است.

و سرانجام، در سطح جهانی، این وضعیت باید به یک زنگ هشدار بلند برای جامعه‌ بین‌ المللی تبدیل شود. اگر معیار ما برای فاجعه صرفا شمار شهدا باشد، دیگر نمی‌توان در مورد از بین رفتن ایده‌ها، رویاها و ظرفیت یک ملت برای بازسازی سخن گفت. اما اگر بپذیریم که تمدن‌ سازی بر دوش نخبگان است، آنگاه شهادت استادان، به معنای از بین رفتن ستون‌های برافراشتن دوباره‌ یک ملت خواهد بود.