در فضایی که ایران مبتنی بر یک منطق درست و با هدف جلوگیری از بهانهجویی طرفهای غربی، بارها تأکید کرده مذاکرات هستهای را به هیچ موضوع دیگری ازجمله مسائل منطقهای پیوند نخواهد زد، دو گروه در داخل کشور برخلاف این مشی، چنین پیوندی را مطالبه میکنند. یک گروه با نگاهی منفعل، خواهان مذاکره در تمام موضوعات مورد مطالبه غرب از جمله مسائل منطقهای با هدف جلب اعتماد طرفی هستند که اساساً با هدف بهانهجویی پای میز نشسته است، نه حل مسئله. گروه دیگری نیز با نادیدهگرفتن کمکهای ایران به آرمان فلسطین و جریان مقاومت، اینگونه القا میکنند که ایران باید تن دادن به مذاکره را منوط به آتشبس در غزه کند تا به این ترتیب از جریان مقاومت حمایت کرده باشد. این گروه، ناآگاهانه همان مطالبهای را مطرح میکنند که طرف غربی از ایران دارد.
حمید رسایی، نماینده مجلس، در همین راستا روز گذشته مدعی شد طرحی دوفوریتی را آماده کرده که طی آن، هرگونه مذاکره با آمریکا، سه کشور اروپایی و آژانس باید مشروط به پایان محاصره غزه باشد و این مطالبه را داشت که چرا این طرح به صحن نیامده است. طرح چنین موضوعی، آنهم در زمانی که ترامپ تلاش دارد ایران را مقصر شکست پروژه آتشبس تحمیلی به حماس جلوه دهد، صرفاً در جهت تقویت راهبرد اتهامزنی به ایران کارایی دارد.
فارغ از روند بررسی طرحها در مجلس، منطق غلط طراحان ایجاب میکند که چرایی تفکیک میان موضوع هستهای و سایر منازعات با طرف غربی، در فضای عمومی بیشتر تشریح شود. در این راستا با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
پیوند بین مسائل هستهای و منطقهای مطالبه ترامپ است
ابوالفتح در ابتدا تشریح کرد: «کشورهای غربی همیشه تمایل داشتهاند که مذاکرات بهصورت جامع باشد و موضوعات دیگری مانند مسائل موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران را نیز در بر بگیرد. برای مثال، در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، او از توافق برجام خارج شد و دلیل آن را محدود بودن برجام به مسائل هستهای عنوان کرد. او معتقد بود که در زمان دولت اوباما، مذاکرات صرفاً به موضوع هستهای پرداخته شده و مسائل موشکی و منطقهای ایران مورد توجه قرار نگرفته است. پس از خروج از برجام، ترامپ پیشنهاد داد که مذاکرات برای یک توافق بزرگتر انجام شود. در همین راستا، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، ۱۲ شرط برای مذاکره با ایران مطرح کرد که برخی از آنها به مسائل منطقهای مرتبط بود.»
او در مورد موضع همیشگی ایران در مقابل این مطالبه توضیح داد: «از زمانی که موضوع هستهای ایران مطرح شد، یعنی از اوایل دهه ۱۳۸۰ (حدود سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵)، موضع ایران در مذاکرات هستهای همواره این بوده است که فقط در مورد مسائل هستهای مذاکره میکند و موضوعات موشکی و دفاعی یا مسائل منطقهای را در این مذاکرات وارد نمیکند. این موضع ایران کاملاً طبیعی است، زیرا مسائل هستهای، یک موضوع خاص و متمایز است. البته، ایران در زمینه مسائل منطقهای نیز فعال است و مذاکراتی را با کشورهای منطقه انجام میدهد. ایران در موضوعاتی مانند برقراری آتشبس در غزه نقشآفرینی میکند. ایران بهعنوان یک قدرت بزرگ منطقهای، بهصورت طبیعی در مذاکرات و ترتیبات امنیتی منطقهای مشارکت دارد و برای حل مشکلات امنیتی، از جمله در موضوع فلسطین و غزه، تلاش میکند. این تلاشها، چه با کشورهای داخل منطقه و چه با کشورهای خارج از منطقه، حتی بهصورت غیرمستقیم با ایالات متحده، در جریان است. اما پیوند زدن موضوعات موشکی و منطقهای به مذاکرات هستهای نه به نفع ایران است و نه مورد استقبال ایران قرار میگیرد.»
مقاومت مستقل عمل میکند
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه، بر عملکرد مستقل نیروهای مقاومت فلسطینی تأکید کرد و توضیح داد: «پس از عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، رهبر انقلاب از اقدام حماس تقدیر کردند و گفتند که پیشانی و بازوی جوانان فلسطینی را میبوسیم، اما درعینحال بارها تأکید کردند که این عملیات بهصورت مستقل توسط حماس انجام شده است. در نزدیک به دو سالی که از این عملیات میگذرد، ایران بارها اعلام کرده که فلسطینیها خودشان تصمیمگیرنده هستند و میتوانند در مورد آتشبس یا ادامه مقاومت تصمیم بگیرند. اما از سوی غرب، ایران بهصورت عامدانه متهم به ایجاد آشوب در منطقه میشود و بهعنوان یک بازیگر سازنده، مانند قطر، اردن یا کشورهای اروپایی شناخته نمیشود. در چنین فضایی، اگر ایران اعلام کند که مسائل هستهای و منطقهای به هم مرتبط هستند، عملاً به اتهامات غرب مشروعیت میبخشد. از این جنبه، این طرح به نفع ایران نیست، زیرا با این کار، ایران بهطور ضمنی ادعا میکند که نفوذ مستقیمی بر گروههای فلسطینی مانند حماس دارد، در حالی که خود این گروهها بارها اعلام کردهاند که بهصورت مستقل تصمیمگیری و عمل میکنند.»
برای کمک به فلسطین پیشنهاد احساسی ندهید
ابوالفتح در پایان، مطرح کردن طرحهایی که مسائل هستهای را به مسائل منطقهای پیوند میزنند، شتابزده و احساسی توصیف کرد و در اینباره گفت: «چنین پیشنهاداتی نهتنها کمکی به وضعیت فلسطین نمیکند، بلکه میتواند در عرصه سیاسی به ضرر ایران تمام شود. طرح چنین پیشنهادی شتابزده و احساسی است و در فضای سیاسی به ضرر ایران تمام میشود، زیرا به طرف مقابل این امکان را میدهد که ایران را به دخالت در امور فلسطین متهم کند. ایران اساساً در جایگاهی نیست که با آمریکا درباره خلع سلاح یا عدم خلع سلاح حماس مذاکره کند. طرحهایی از این دست، هرچند ممکن است با نیتِ نشان دادن حمایت ایران از مردم فلسطین و غزه مطرح شوند، اما در عمل به ضرر منافع ایران هستند. ایران به روشهای دیگر از فلسطین حمایت میکند و این حمایت بارها توسط دشمنان ایران، از جمله اسرائیل و آمریکا، مورد انتقاد قرار گرفته است. آنها معتقدند که ایران بیش از حد به فلسطین کمک میکند و این یکی از نقاط اختلاف اصلی آنها با ایران است. ایران وظایف خود را در قبال فلسطین انجام میدهد و این موضوع برای فلسطینیها، گروههای مقاومت و حتی دشمنان فلسطین، از جمله اسرائیل، کاملاً روشن است.»