کد خبر: 211450

محمدمهدی زارع در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

تیم‌های محلات امکاناتشان از آکادمی استقلال بهتر است!

محمدمهدی زارع در گفت‌وگو با «فرهیختگان» گفت؛ شرایط آکادمی باشگاه استقلال اصلاً خوب نبود. آخر فصل به‌قدری اوضاع خراب بود که نه کاور داشتیم، نه توپ تمرین درست‌وحسابی و نه هیچ امکانات دیگری. اما وضعیت غذا هم مثل امکانات دیگر و افتضاح بود، رسیدگی به تیم هم اصلاً وجود نداشت.

محمدمهدی زارع، یکی از محصولات آکادمی استقلال است؛ بازیکنی که در یکی از بهترین نسل‌های پایه این باشگاه رشد کرد، اما نه‌تنها دیده نشد، بلکه سال‌ها بعد باید از مسیر‌های دیگری خودش را به سطح اول فوتبال می‌رساند. زارع حالا لژیونر شده و در لیگ روسیه برای تیم احمد گروژنی بازی می‌کند.
او در گفت‌وگو با «فرهیختگان» از روز‌های تلخ آکادمی استقلال، کمبود‌ها، بی‌توجهی‌ها و رنجی که با پیراهن استقلال در این آکادمی کشیده، صریح صحبت می‌کند. زارع این‌طور می‌گوید که در آن روز‌ها حتی آب گرم برای دوش‌گرفتن نداشتند، توپ تمرین کم بود و تغذیه بازیکنان وضعیت مناسبی نداشت. بااین‌حال دلش به همان نام و اعتبار خوش بود. در ادامه او از دعوت به تمرینات تیم بزرگسال استقلال در زمان ریکاردو ساپینتو و بدشانسی یا خوش‌شانسی مصدومیتی می‌گوید که شاید فرصت ماندنش را از بین برد.
درباره تجربه بازی در پارس جنوبی و گل‌گهر، انتقال به روسیه، نقش عثمان اندونگ و البته آرزو‌هایش برای رسیدن به لیگ‌های معتبر اروپا هم با او در این مصاحبه گپ زدیم. زارع همچنین با احترام از مربیانی چون آرش برهانی و امید روانخواه یاد می‌کند و تأکید دارد که فوتبال ایران به‌درستی از استعداد‌های پایه استفاده نمی‌کند و همین بی‌توجهی‌ها باعث شده باشگاه استقلال، استعداد‌هایی مانند او را یکی پس از دیگری از دست بدهد. گفت‌وگوی «فرهیختگان» با یکی از جدیدترین لژیونر‌های فوتبال ایران را در ادامه از نظر می‌گذرانید. 

صحبت را از آکادمی استقلال شروع کنیم. به نظر می‌رسد در آن زمان هم آکادمی این باشگاه با مشکلات زیادی همراه بوده است. 
واقعاً از اول که وارد استقلال شدم، شرایط اصلاً خوب نبود. نمی‌دانم واقعاً چه بگویم. آخر فصل به‌قدری اوضاع خراب بود که نه کاور داشتیم، نه توپ تمرین درست‌وحسابی و نه هیچ امکانات دیگری. با آن شرایط سخت، ما با کمترین باخت قهرمان شدیم. تا نیم‌فصل اصلاً باختی نداشتیم، فقط یک بازی را باختیم. اما وضعیت غذا هم مثل امکانات دیگر و افتضاح بود، رسیدگی به تیم هم اصلاً وجود نداشت. 

چرا باید تیمی مثل استقلال بااین‌همه طرف‌دار و افتخارات، چنین وضعیتی در رده‌های پایه داشته باشد؟ چطور کار به اینجا می‌رسد؟ 
خودم هم واقعاً نمی‌دانم. فقط این را بگویم که اگر آقای آرش برهانی نبود، اوضاع خیلی بدتر می‌شد. برای باشگاه که انگارنه‌انگار که ما جزء پایه‌های استقلال هستیم. آقای برهانی با استفاده از اعتبار خودش لباس می‌آورد، اسپانسر می‌گرفت و تا حدی اوضاع را جمع‌وجور می‌کرد. حتی آب گرم نداشتیم برای دوش‌گرفتن! فقط یک‌بار که تیم بزرگسالان آمد و هوا بارانی بود، گازوئیل آوردند، آب‌گرم‌کن روشن شد، ما هم از همان امکانات استفاده کردیم. واقعاً شرایط خراب بود. حتی تیم‌های محلات هم امکانات بهتری داشتند، ولی ما در آکادمی استقلال، هیچ‌چیز نداشتیم. بااین‌حال، اسم استقلال برای‌مان مهم بود. همه سختی‌ها را به جان می‌خریدیم چون دل‌خوشی‌مان این بود که زیر پرچم استقلال بازی می‌کنیم. ما به‌خاطر آن اسمی که بود و اعتباری که داشت بازی می‌کردیم. 

در آن مقطع چرا در استقلال نماندی؟ از تیم بزرگسال هم پیشنهادی دریافت کردی؟ 
چرا، به تمرینات هم رفتم. ساپینتو سرمربی استقلال در دوره اول حضورش در تیم، برای اولین‌بار در دربی امید‌ها حاضر شد و من و یک بازیکن دیگر به نام جلالی را خواست تا در تمرینات بزرگسالان شرکت کنیم. اما متأسفانه یا خوشبختانه، مصدوم شدم. حدود دو ماه نتوانستم بازی کنم. وقتی خوب شدم، در تمرینات تیم بزرگسالان حاضر می‌شدم و هم‌زمان برای امید‌ها هم بازی می‌کردم. ولی برای فصل بعدش دیگر شرایط طوری نشد که در تیم بزرگسال استقلال بمانم. درهرصورت دوست داشتم جایی باشم که بازی کنم. 

در ادامه راهی پارس جنوبی شدی؟ 
بله، زیر نظر آقای روانخواه در پارس جنوبی بازی کردم. سال بعد هم به گل‌گهر رفتم. 

وقتی در تمرینات استقلال حاضر بودی، ساپینتو نظری در مورد تو داشت؟ 
آن زمان مصدوم بودم، اما می‌گفتند ساپینتو خیلی من را قبول دارد و از بازی‌ام در دربی خوشش آمده بود. مستقیم با او صحبت نکردم، ولی از کادر فنی شنیدم که گفته بود سریع‌تر روبه‌راه شوم تا به تیم بزرگسالان ملحق شوم. آن مقطع تیم در خط دفاعی مشکل داشت؛ غلامی و مرادمند مصدوم بودند و یزدانی هم تنبیه انضباطی شده بود. ما هم به تمرین رفتیم ولی قسمت نشد که بمانم. 

در این سال‌ها آکادمی استقلال ده‌ها بازیکن مثل محمدمهدی زارع داشته که ازدست‌داده است؛ بدون اینکه بهره فنی یا مالی از آن‌ها ببرد. به نظر تو چرا این اتفاق می‌افتد؟ 
حالا خیلی دوست ندارم درباره این چیز‌ها صحبت کنیم. همان سالی که ما قهرمان شدیم، حداقل از ۳۰ بازیکن تیم، شش یا هفت نفر توانایی حضور در تیم بزرگسال را داشتند. معمولاً تیم امید باید پایه تیم بزرگسالان باشد. با آن نتایج خوب، با کمترین باخت و بیشترین امتیاز، حداقل می‌توانستند دو بازیکن را حفظ کنند. خدا را شکر که مسیر برای من بد نشد، ولی بسیاری از بازیکنان آن تیم، فرصت دیده‌شدن پیدا نکردند. آقای برهانی خیلی تلاش کرد و خیلی تأکید کرد که این بازیکنان مستعدند، ولی کسی گوش نمی‌داد. 

معمولاً از آکادمی استقلال اخبار ناخوشایندی منتشر می‌شود؛ از حواشی و اتفاقاتی که شاید در همه آکادمی‌ها باشد؛ اما در استقلال پررنگ‌تر است. زمان شما هم چنین چیزی دیدید؟ 
من هم قبلاً این چیز‌ها را شنیده بودم، ولی در دوره‌ای که من آنجا بودم، محیط خیلی خوبی داشت. فقط امکانات نبود. آقای برهانی خیلی زحمت کشید. چند بار گفت که این بچه‌ها خوب هستند، ببریدشان تیم بزرگسال. اما کسی نبود به این حرف‌ها گوش بدهد و کسی توجهی نمی‌کرد. 

به تیم احمد گروژنی برسیم. پارسال این تیم چندم شد؟ 
فکر می‌کنم سیزدهم یا چهاردهم شدیم. 

چرا دو هفته اول لیگ را از دست دادی؟ 
من تازه دو روز است که با تیم تمرین می‌کنم. هنوز با تیم هماهنگ نیستم. 

به نظر می‌رسد حضور عثمان اندونگ، هم‌تیمی‌ات در فصل قبل، به تو کمک می‌کند تا زودتر جا بیفتی. 
بله. وقتی به اینجا آمدم، عثمان که زودتر رسیده بود، خیلی کمکم کرد تا اینجا جا بیفتم. باتوجه‌به شناختی که از پارسال نسبت به هم داریم، فکر می‌کنم امسال کارمان در تیم روس راحت‌تر باشد. 

چرا در لیگ ایران نماندی؟ با اینکه از استقلال و پرسپولیس هم پیشنهاد داشتی. 
این مسیری بود که برای پیشرفتم باید می‌رفتم. فرصت خوبی بود و نمی‌توانستم راحت از کنار آن بگذرم. آقای تارتار هم خیلی به من لطف داشت و پارسال به من بازی داد. البته من هم توانستم جواب اعتمادش را بدهم. 

برخی معتقدند لیگ روسیه جای پیشرفت نیست و خیلی از بازیکنان ایرانی که به این کشور رفته‌اند در نهایت موفق نبوده و مجبور به بازگشت شده‌اند. این انتقال را سکوی پرتاب می‌بینی یا انگیزه مالی داشتی؟ 
بحث مالی برای من در این مقطع که اوایل فوتبالم است مطرح نیست و اصلاً درگیر این مسائل نیستم. واقعاً اولویت من پیشرفت است. حتی می‌توانم بگویم اگر در ایران می‌ماندم، از نظر مالی شرایط بهتری داشتم. ضمن اینکه تصمیم‌گیر نهایی هم خودم نبودم، چون تحت قرارداد باشگاه بودم. آن‌ها هم باید راضی می‌شدند! 

میلاد محمدی هم قبلاً در این تیم بازی کرده است. در مورد او چیزی می‌شنوی؟ 
مدیر ورزشی تیم چند روز پیش از او تعریف می‌کرد و می‌گفت بازیکنان ایرانی‌ای که به اینجا آمدند، خیلی خوب بودند. 

مقصد نهایی تو کجاست؟ طارمی ثابت کرد که حتی اگر پست‌ها متفاوت باشد، این مسیر شدنی است. 
هدف همه بازیکنان این است که به بهترین تیم‌ها برسند. هدف من هم بازی در پنج لیگ معتبر اروپاست؛ مخصوصاً لیگ انگلیس یا اسپانیا. الان هدفم لیگ این دو کشور است. 

از حضور در تیم ملی بزرگسالان برایمان بگو. 
حضور در تیم ملی حس فوق‌العاده‌ای داشت. روز اول آقای قلعه‌نویی خیلی به من لطف داشت و من را تحویل گرفت! چند نکته فنی هم درباره بازی‌ام گفت که وقتی به تیم باشگاهی برگشتم، همان نکات کمکم کرد. 

در پارس جنوبی با مربی‌ای کار کردی که بعضی می‌گویند سفارشی به تیم‌ها می‌آید و سفارشی هم سرمربی تیم ملی امید شده است. در مورد روانخواه چه نظری داری؟ 
نمی‌دانم این حرف‌ها چرا مطرح شده است، اما واقعاً می‌توانم بگویم فوتبالم را مدیون آقای روانخواه هستم. اولین کسی بود که در بزرگسالان به من بازی داد. واقعاً از نظر فنی مربی بی‌نظیری است حرف ندارد. نه اینکه بخواهم چون شاگردش بودم تعریف کنم بلکه او مربی‌ای است که واقعاً به حقش نرسیده. بازی‌های تیمش در هوادار را هم دیدید که چطور مقابل تیم‌های بزرگ مثل استقلال و پرسپولیس بازی می‌کرد و آن‌ها را اذیت کرد که امیدوارم او یک روز به حقش برسد، از صمیم قلب می‌گویم چون یکی از فنی‌ترین مربیانی است که دیده‌ام.