کد خبر: 211449

جاده بازکن متحجرها نباشید

عکس یادگاری رشیدپور با ضد فرهنگ

درحالی که پیشتر رضا رشیدپور ادعا کرده بود دغدغه‌‌اش انسجام اجتماعی و بازگشت مرجعیت رسانه به داخل است،اما به تازگی تصویری از او در کنار عوامل یک برنامه مبتذل و ضدایرانی منتشر شده است که خلاف این امر را ثابت میکند.

حدود ۹ سال قبل و در پاییز ۹۴، رضا رشیدپور، یک هفته قبل از گفت‌وگوی مشهورش با سحر قریشی، گفت‌وگوی جنجالی دیگری داشت. مصاحبه‌ای با الهام چرخنده؛ اولین گفت‌وگویی که چرخنده پس از تغییر حجابش انجام داد. در همان 20 دقیقه ابتدایی گفت‌وگوست که رشیدپور یک سؤال کوتاه از چرخنده می‌پرسد: «مردم به خاطر کارهای شما دچار شَک شده‌اند یا شوک؟»

رشیدپور چند ماه پس از آن سلسله‌گفت‌وگوهای «دید در شب»، به دوران اوج حرفه‌ای خود رسید و «حالا خورشید» را اجرا کرد؛ حدود دو سال. می‌شود گفت حالا خورشید در آن دوران، مهم‌ترین برنامه صبحگاهی تاریخ تلویزیون بود. از جایی به بعد، میانه رشیدپور و تلویزیون شکرآب می‌شود. با این حال، سال ۹۷ او به عنوان یکی از چهار مجری برتر تلویزیون در کنار احسان علیخانی، محمد دلاوری و رامبد جوان قرار می‌گیرد.

رشیدپور بعد از حالا خورشید دیگر رشیدپور سابق نشد. سال ۱۳۹۹ «سیم آخر» را به راه انداخت، اما هیچ چیز مثل سابق نشد. رشیدپور افول کرد و انگار همه منتظر بودند با یک برنامه دیگر بتواند کارنامه کاری خودش را احیا کند. کار رشیدپور و تلویزیون هم به جاهای باریک کشیده شد. از سال ۱۴۰۰ تا پس از جنگ 12‌روزه، رشیدپور تغییر چهره داد. او گمان می‌کرد باید تصویری جدید از خود بسازد؛ تصویری که همراه با تغییرات نسلی باشد. با این حال، هنوز عده‌ای رشیدپور را به عنوان یک مجری توانمند و یکی از صاحب‌سبک‌ها به شمار می‌آوردند. با همه این احوالات، این اتفاقات را بگذارید کنار فعالیت‌های چند وقت اخیر رشیدپور. حالا وقت آن است که از او بپرسیم «مردم به خاطر کارهای شما دچار شَک شده‌اند یا شوک؟»

رشیدپور پیش از جنگ، آخرین گفت‌وگوی رو‌در‌رویش را با عایشه‌گل جوشکن می‌گیرد، به این امید که بتواند برنامه‌ای را در یوتیوب بالا بیاورد. با این حال، تداومی در کار نیست و همه چیز دوباره متوقف می‌شود. به موازات این اتفاقات، رشیدپور خودش را بدل به چهره‌ای توییتری می‌کند. چهره توییتری رشیدپور، مواضع بحث‌برانگیزی می‌گیرد و خودش را در میانه اخبار نگه می‌دارد. رشیدپور تمام بسترهای رسانه‌ای را برای باقی ماندن امتحان کرده، اما آنچه از او خاطره ساخته، تلویزیون است و آنچه او را نگه داشته، توییتر.

جنگ اتفاق می‌افتد. او در توییتر اعلام می‌کند می‌خواهد به تلویزیون بازگردد و برنامه‌ای اجرا کند. همه‌چیز برای اجرا آماده می‌شود. این معامله‌ای برد-برد برای رشیدپور و تلویزیون است؛ هم چهره رشیدپور احیا می‌شود و هم تلویزیون می‌تواند در میانه جنگ، برنامه‌ای پربیننده داشته باشد. در لحظات آخر، همه‌چیز به هم می‌خورد. رشیدپور فعالیتش را به پلتفرم می‌برد تا حضور در نمایش خانگی را هم به کارنامه‌اش اضافه کند. اولین برنامه مربوط به جنگِ نمایش خانگی با حضور رشیدپور به راه می‌افتد. تکه‌هایی از برنامه در شبکه‌های مجازی وایرال می‌شود. او شدیداً به اینترنشنال، رجوی و پهلوی می‌تازد. همین اقدامات باعث می‌شود نام رشیدپور به عنوان یکی از هنرمندان تولیدکننده در ایام جنگ گنجانده شود. با این حال، برنامه رشیدپور یعنی «شرایط خاص» قرار نیست خیلی ادامه داشته باشد. شرایط خاص با ۵ قسمت تمام می‌شود. حالا رشیدپور می‌ماند و فعالیت‌های توییتری.

رشیدپور دوباره همان نقاب بحث‌برانگیز بودن را ادامه می‌دهد. از طرفی می‌گوید می‌خواهم با ترامپ گفت‌وگو کنم و در توییتی دیگر، موضع‌گیری‌های سیاسی مبهم و فاقد موضوعیت دارد. رشیدپور تمام تلاشش را برای موضع‌گیری‌های تند می‌کند و سعی می‌کند روی دور بماند. حالا آن مجری موفق سال ۹۷ به یک بلاگر تبدیل شده است. حالا چهره مطرح روزهای گذشته تلویزیون، کنار شرکت‌کنندگان برنامه ترکیه‌ای می‌ایستد و با آن‌ها عکس دسته‌جمعی می‌گیرد؛ مسابقه‌ای که به‌طور مشخص به جنگ با خطوط قرمز عرفی جامعه رفته.

رشیدپور که تا دیروز مدافعِ عرف اجتماعی و همبستگی ملی بود، حالا گمان می‌کند در شرایط فعلی باید پا را فراتر بگذارد و خطوط دیگری را رد کند تا دیده شود. چهره‌ای که تا دیروز به عنوان یکی از مبتکران حوزه اجرا به حساب می‌آمد و به گفت‌وگوهای چالشی‌اش معروف بود، خودش به چالش افتاده و باید پاسخگوی این سؤال باشد که‌ «مردم به خاطر کارهای شما دچار شَک شده‌اند یا شوک؟»
رشیدپوری که همان ابتدای جنگ، روی می‌آورد به کنش جهادی و برای مردم وارد میدان می‌شود و از مواضع کشور دفاع می‌کند، حالا با شخصیت‌های ترکیه‌ای عشق ابدی در یک قاب قرار می‌گیرد. مردم باید در شوک این قاب عکس بمانند یا باید شَکِ در نیت‌های رشیدپور را نتیجه بگیرند؟

کسی که درباره گفتمان‌سازی همبستگی ملی صحبت می‌کند باید بداند که همبستگی هم وجه سلبی دارد و هم وجه ایجابی. اینکه رشیدپور بخواهد صرفاً به‌خاطر تعداد بازدیدکنندگان فلان برنامه یوتیوبی، با تصویری خودش را به آن‌ها نزدیک نشان بدهد، درست در نقطه مقابل همبستگی ایرانی‌ است. لازمه گفتمان‌سازی از ملیت، فهم عمیق ارزش‌های آن جامعه است. وقتی او کنار نمایندگان ضدفرهنگ در جامعه ایرانی قرار می‌گیرد، هم درست در مقابل آن گفتمان ایستاده است و هم امیدهایش در بازگشت به رسانه‌های اصلی از دست می‌دهد. از طرفی، راه را هم باز می‌کند برای آنانی که چندان دل خوشی از همبستگی ملی در جامعه ایران ندارند و دنبال بهانه‌ای هستند تا انسجام رقم‌خورده میان مردم را دچار استحاله نشان دهند.

واقعیت این است که رشیدپور باید فکری به حال چهره رسانه‌ای خود کند. اینکه او بخواهد سابقه خود را در تلویزیون با چند اقدام رادیکال تخریب کند، مشخصاً او را در مسیری قرار می‌دهد که بسیاری پیش از این آن را امتحان کرده‌اند و نتیجه‌ای جز افتادن به ورطه تکرار و فراموش‌شدن نداشته است. کسی که همین چند سال قبل به عنوان یکی از اصلی‌ترین سرمایه‌های تلویزیون بدل شده بود، حالا مثل کودکی شده است که در پی ماجراجویی رفته و دارد برای ساخت چهره‌ای جدید از خودش تلاش می‌کند. با این حال، این چهره جدید بیش از آن‌که روی صورت او بنشیند، دارد خاطراتی را تخریب می‌کند که سال‌ها، از مدیران سابق تلویزیون گرفته تا خود رشیدپور، برای ساخته‌شدنش تلاش کرده‌اند.

او بدل به برند تلویزیون شده بود و تولیداتی داشته که هنوز هم از آن الگوها در تلویزیون استفاده می‌شود. به‌جای آنکه بخواهد همان چهره‌ای را که تاکنون ساخته، حداقل به عنوان یک فعال رسانه‌ای حفظ کند، دارد تصویری را می‌سازد که هر روز ما را در شَک و شوک فرو می‌برد. مشکل اینجاست: چهره‌های فرو‌رفته در شَک و شوک چندان عمری نمی‌کنند.