کد خبر: 211308

جامعه‌شناسی جامعۀ متکثر ایران در پساجنگ؛ حفظ انسجام اجتماعی چگونه ممکن است؟

ایران ۴۰ روز پس از جنگ

همبستگی ملی فرصت‌ساز است چرا که برای هر اقدامی که نیازمند مشارکت جمعی، همراهی اجتماعی یا پیوست اجتماعی باشد، این همبستگی، امکان و ظرفیت لازم را فراهم می‌آورد. می‌توان به چهار سرفصل برای ایجاد یک همبستگی ملی ایجابی، میان‌مدت و بلندمدت اندیشید.

یکی از پدیدار‌هایی که در جنگ دوازده ‌روزه شاهد آن بودیم، شکل‌گیری انسجام و همبستگی ملی بود. صرف‌نظر از ارزش و اهمیت این پدیده، لازم است که به چگونگی شکل‌گیری آن بپردازیم. در عمیق‌ترین لایه‌ها، پدیدار شدن این همبستگی ملی، ناشی از هستی تاریخی و تمدنی ملت ایران بود که به طور طبیعی در برابر تهدید موجودیت خود از سوی غیر و خصم حساس است. به سبب موقعیت جغرافیایی و اهمیت شاه‌راهی ایران، تهدید موجودیتی آن یک واقعیت مستمر تاریخی است و در دوره‌های مختلف از پیش از اسلام تا دفاع مقدس هشت ساله تکرار شده است، بنابراین یک آمادگی تاریخی برای مواجهه با تهدید نظامی در میان ایرانیان وجود دارد. علاوه بر این، خود رخداد تهاجم نظامی نیمه شب 23 خرداد نیز در ایجاد این همبستگی به شکل سلبی و به شکل ایجابی دخیل بود.

عنصر سلبی شکل‌دهنده به این همبستگی، ادراکِ تهدیدِ وجودی مشترک و تعیّن‌یافتن مفهوم «دشمن» در فضای ذهنی جامعۀ ایران بود. از منظر ایجابی نیز پابرجا‌ماندن نظم و ساختار سیاسی براساس ابتکاراتی که در ساعات اولیۀ تهاجم، با انتخاب و جایگزین‌کردن فرماندهان نظامی نمایان شد و در نهایت ارائۀ پاسخ نظامی مؤثر موشکی که در کمتر از بیست‌وچهارساعت، صورت گرفت به این همبستگی اجتماعی اولیه قوام و استحکام بخشید.

بااین‌حال، علی‌رغم اهمیت این همبستگی ملی، باید توجه داشت که این پدیده به‌دلیل ماهیت سلبی خود - یعنی واکنش در برابر «تهاجم وجودی» - و اتکا به شرایط و زمانی خاص، موقتی است. اما نیاز به همبستگی ملی و انسجام اجتماعی، نیازی دائمی است و اگر قرار بر حفظ این همبستگی و انسجام باشد، باید مناسباتی در پیش گرفته شود که آن را برای میان‌مدت و بلندمدت تضمین کند. همبستگی پیشین دو ویژگی داشت: یکی آنکه موقت بود و دیگر آنکه کوتاه‌مدت بود؛ چنان‌که مشاهده کردیم پس از توقف درگیری‌ها، منازعات و اختلافات مجدداً به صحنۀ اجتماعی بازگشت که البته بیشترین نمود آن در فضای رسانه‌ای بود.

اگر بخواهیم انسجام ملی یا همبستگی ملی به وضعیتی میان‌مدت، بلندمدت و ایجابی بدل شود و دو کارکرد اصلی برای ما داشته باشد؛ یعنی اولاً فرصت‌ساز باشد و ثانیاً تهدیدزدا باشد، نیازمند برخی تمهیدات و برخی زمینه‌هاست. همبستگی ملی تهدیدزداست چرا که جامعه‌ای که در وضعیت انسجام اجتماعی به‌سر می‌بَرَد، از قدرت بازدارندگی و دفع تهدید بالایی برخوردار است. همبستگی ملی فرصت‌ساز است چرا که برای هر اقدامی که نیازمند مشارکت جمعی، همراهی اجتماعی یا پیوست اجتماعی باشد، این همبستگی، امکان و ظرفیت لازم را فراهم می‌آورد. می‌توان به چهار سرفصل برای ایجاد یک همبستگی ملی ایجابی، میان‌مدت و بلندمدت اندیشید.

سطح اول؛ سطح «گفتمان» 

برای شکل‌دادن به انسجام و همبستگی ملی، نیازمند یک چتر گفتمانی هستیم که بتواند نظام معنایی سامان‌بخش و سازمان‌گرِ این همبستگی را ارائه دهد. گفتمان‌ها نظام‌هایی معنایی متشکل از نشانه‌هایی هستند که رابطۀ ما را با جهان و پدیدار‌هایش، هم در مقام تفسیر و هم در نحوۀ مواجهه، سامان می‌دهند. بنابراین، نظام معنایی ما باید به‌گونه‌ای صورتبندی شود که بتواند همبستگی اجتماعی را در ارتباط با پدیدار‌ها و رویداد‌ها معنادار سازد و در نتیجه، به آن تحقق بخشد. 
هر گفتمان متشکل از مجموعه‌ای از نشانه‌هاست و این نشانه‌ها خود از دال‌ها و مدلول‌هایی تشکیل شده‌اند. برای شکل‌گیری انسجام اجتماعی در سطح یک گفتمان غالب اجتماعی، وجود یک «دال مرکزی» که برای بخش‌های مختلف جامعه قابل اشتراک باشد، ضروری است. گفتمان‌ها این ظرفیت را دارند که امکان برقراری ارتباط میان بخش‌های مختلف را در یک محیط متکثر فراهم آورند؛ زیرا دال مرکزی به مثابه یک گرانیگاه و گره مرکزی عمل می‌کند. فضای گفتمانی درباره همبستگی ملی باید قدرت دربرگرفتنِ دلالت‌های متعدد و متنوع را داشته باشد و بر یک مدلول خاص متمرکز نشود. 
آنچه امروز می‌تواند در مرکز فضای گفتمانی ما قرار گیرد و به محیط متکثر جامعۀ ایران پاسخ دهد و در تجربه‌های تاریخی ما نیز قابل ردیابی است، مفهومی به‌نام «امر ملی» است. امر ملی دال مرکزی گفتمان همبستگی ملی است. امر ملی در اینجا به معنای «ملی‌گرایی» یا ناسیونالیسم و... نیست، بلکه مترادف «امر عمومی» یا امر همگانی است؛ امری که به همگان تعلق دارد و بخش‌های مختلف جامعه، با وجود سلایق مذهبی، اولویت‌ها یا منافع متفاوت که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند، می‌توانند ذیل آن به اشتراک و وحدت برسند. امر ملی همان امر عمومی است. به طور طبیعی در برابر امر ملی/عمومی، گفتار‌های خاص‌گرا چه مذهبی و چه غیر مذهبی قرار دارد که به جای امر عمومی، تأکید خود را بر یک وجه خاص قرار می‌دهند.

ظهور امر ملی درتاریخ معاصر ایران

در تاریخ معاصر ما، یک جنبش فراگیر و عمومی به نام «جنبش تنباکو» وجود دارد. هنگامی که امتیاز انحصار توتون و تنباکو به یک شرکت خارجی واگذار شد و به‌نوعی استقلال جامعۀ ایران به عنوان امر ملی/عمومی نقض شد، یک مرجع تقلید از پایگاه مذهب، این اقدام را به مقاومتی مدنی و نافرمانی اجتماعی فراگیر بدل کرد و جریانی عمومی برای ابطال این امتیاز شکل گرفت که موفق نیز شد. درست است که میرزای شیرازی از پایگاه مذهب با این مسئله مواجه شد، اما موضوع اصلی، امری عمومی و ملی، یعنی استقلال کشور بود. 
همین الگو را در تجربۀ امام خمینی نیز مشاهده می‌کنیم. یک نقطه عطف ورود امام به عرصۀ مبارزه با شاه، مسئلۀ کاپیتولاسیون است. در آنجا نیز امام از پایگاه مذهب، مردم را به اعتراض فراخواند و فرمود: «ای علمای اسلام، به داد اسلام برسید. پرچم‌های عزا برافرازید». چرا؟ زیرا قانونی در مجلس تصویب شده بود که براساس آن، یک آشپز آمریکایی بر شاه ایران برتری داشت. در اینجا، مسئله برای امام، رد یا تأیید شاه نیست، بلکه شاه در نگاهِ ایشان، به‌عنوان نماد ساختار سیاسی ایران موضوعیت داشت؛ و مسئله، تحقیر ملی بود. با این حال، پایگاه حرکت همچنان مذهبی بود؛ چنان‌که از برافراشتن پرچم‌های سیاه و استمداد از علمای اسلام سخن به میان آمد. 
پیروزی انقلاب اسلامی، خود نتیجۀ اقامۀ امر ملی است. جامعه‌ای که از مشکلات تاریخی، عقب‌ماندگی‌ها، بحران‌های هویتی و نوعی انسداد سیاسی رنج می‌برد، خواسته‌های عمومی خود مانند آزادی، استقلال و نقش‌آفرینی مردم در سرنوشت جمعی را مطرح کرد. این‌ها نمونه‌ها و نشانه‌های آن امر عمومی بودند. اما شخصیتی که این جریان را رهبری می‌کرد و می‌خواست به این خواسته‌های عمومی پاسخ دهد، امام خمینی بود که از پایگاه مذهب به این مطالبات پرداخت. همین امر منجر به فراگیری نهضت انقلابی و پیروزی آن بر دستگاه سلطنت شد. این گفتمان در تقابل با گفتمان حاکم نیز خود را تعریف می‌کرد؛ یعنی خصومت آن با گفتمان مقابل نیز بر سر امور عام بود: «آزادی» در برابر استبداد پهلوی، «استقلال» در برابر وابستگی، «عدالت» در برابر فساد و «اخلاق و معنویت» در برابر ناهنجاری‌های ارزشی و اخلاقی دستگاه حکومتی. 
در تجربۀ جنگ و دفاع مقدس نیز همین الگو تکرار می‌شود. ایران بار دیگر در معرض یک تهدید نظامی قرار گرفت و نخستین اقدامات در برابر این تهدید، معطوف به کلیت این سرزمین بود. پیش از مقاومت‌های سازمان‌یافتۀ نظامی، مقاومت‌های مردمی شکل گرفت. این مقاومت‌ها را افرادی با دیدگاه‌های گوناگون تشکیل می‌دادند. برای مثال، در مقاومت مردمی خرمشهر، افراد مختلفی حضور داشتند، اما وجه مشترکشان، دفاع از امر عمومی یعنی صیانت از تمامیت ارضی و سرزمین ایران بود. 
مواضع رهبری در فراخوان مردم به مشارکت در انتخابات به مثابه یک امر عام نیز از همین قاعده توجه به اقامه امر عمومی تبعیت می‌کند. رهبری تنها از موضع تکلیف دینی مردم را برای شرکت در انتخابات فرا نمی‌خواند. این فراخوان مردم برای شرکت در انتخابات حتی از موضع دفاع از حق شهروندی نیز محدود نمی‌شود بلکه فراتر از موافقان جمهوری اسلامی، مخالفان نظام و رهبری را برای شرکت در انتخابات ذیل یک امر عمومی و ملی یعنی اقتدار کشور یا عزت و امنیت ایران فراخوان می‌کند. تعبیر ایشان برای فراخوانی عموم جامعه برای شرکت در جریان پیشرفت کشور تحت عنوان «ایران قوی» نیز زیر عنوان امر عمومی معنا دارد. 
یکی از نمونه‌های تازه‌تر که می‌تواند ما را به طرح‌افکنی گفتمان همبستگی ملی نزدیک کند، شخصیتی مانند شهید قاسم سلیمانی است. شهید سلیمانی یکی از مظاهر امر عمومی و ملی است. افرادی که با او پیوند برقرار می‌کنند، لزوماً از یک نقطه عزیمت یا جایگاه ارزشی و هنجاری مشترک حرکت نمی‌کنند. فراگیری شخصیت او یک وجه پیوند با اوست. کارآمدی‌اش یک وجه دیگر از این پیوند است. تأمین امنیت به عنوان یک خیر مشترک برای همگان - که همان امر ملی و عمومی است - یک وجه دیگر برای گره خوردن علایق و تعلقات مردم به ایشان است. علایق و ارزش‌های عمیق و صادقانه دینی‌اش، وجهی دیگر برای این همراهی و همدلی بخش‌هایی از مردم با اوست. صحنه تشییع پیکر شهید سلیمانی، صحنه ظهور امر ملی/عمومی است. 
تفسیر شهید سلیمانی از دین نیز خاص‌گرایانه و محدود نیست. ایشان در تفسیر سخن امام خمینی که فرموده بودند که «اگر در برابر دین ما بایستید، در برابر دنیای شما خواهیم ایستاد» را به سه صورت تفسیر می‌کنند و معتقدند که دین در کلام امام بر سه چیز یعنی مذهب، ملت و کشور هم‌زمان دلالت دارد و هر کدام که مورد تعرض قرار گیرد به واکنش مشابه ما منجر خواهد شد. با این توصیفات، گفتمان همبستگی ملی را دال‌هایی تشکیل می‌دهند که به نوعی از امر ملی/عمومی نمایندگی کنند. این گفتمان به لحاظ هویتی و فرهنگی، دال‌هایی مثل اسلام (شیعی) و ایران بالاخص یکپارچگی سرزمینی و تمامیت ارضی و زبان فارسی را فراخوان می‌کند که در برخی از آیین‌ها از جمله نوروز و عاشورا پدیدار می‌شوند. وصیت‌نامۀ شهید سلیمانی در این باره بسیار تأمل‌برانگیز است و می‌توان بر آن دقیق شد. او به‌عنوان انسانی سردوگرم‌چشیده و باتجربه که خود شاهد انقلاب و حوادث پس از آن بوده است، بزرگ‌ترین دستاورد امام خمینی را این‌گونه توصیف می‌کند که امام پیش از انقلاب، ایران را پشتوانۀ اسلام ساخت و پس از انقلاب، اسلام را پشتوانۀ ایران قرار داد. این نشان‌دهندۀ جدایی‌ناپذیری این دو است؛ هویت ما به‌گونه‌ای است که اسلام و ایران دو هویت متفاوت یا متعارض با یکدیگر نیستند، بلکه در هم تنیده‌اند. ما نه ایران بدون اسلام می‌توانیم داشته باشیم و نه اسلامی بدون ایران. از این‌رو، گفتمان همبستگی ملی با گفتار‌هایی که به «اسلامِ بدون ایران» یا «ایرانِ بدون اسلام» قائل هستند، در تضاد و غیریت قرار می‌گیرد. 
از منظر سیاسی دال استقلال ملی و مردم‌سالاری، دیگر دال‌های گفتمان همبستگی ملی است. استقلال سیاسی دیرپاترین مطالبه ایران معاصر در چند سده گذشته است و بر اراده و توانایی ایران در اتخاذ موضع و تصمیم مستقل از اراده و دیکته دیگران خصوصاً در مسائل بین‌المللی دلالت دارد و شاقول تعامل با دیگران و در نقطه خصومت دوگانه وابستگی و انزواست. رهبری در سخنرانی ۲۹ خرداد، یک هفته پیش از تهاجم نظامی اخیر، در توصیف وجوه عقلانیت امام، یکی از این وجوه را تکیه بر «استقلال ملی» برشمردند. 
 دلالت دال مردم‌سالاری عمدتاً در سطح داخلی و حاکی از به رسمیت شناختن تک تک افراد در تعیین سرنوشت عمومی و قاعده تنظیم و اداره امور متکی به مردم است. به لحاظ اجتماعی این گفتمان بر حق برابر شهروندی در زندگی اجتماعی و در پناه قانون تأکید دارد با این دلالت که «ایرانی بودن» برای تضمین همه حقوق شهروندی کفایت کند. یکپارچگی سرزمینی و تمامیت ارضی دال امنیت ایران دلالت می‌کند. به لحاظ اقتصادی این گفتمان بر دال برابری و عدالت و رفع فقر و فساد و تبعیض استوار است تا هر ایرانی از فرصت‌ها و امکانات برابر برای رشد و شکوفایی برخوردار باشد و در موضع رفع فقر، تمایلات سیاسی، مذهبی و... بلاموضوع و در مقام مبارزه با فساد، مناصب و پشتوانه‌های سیاسی و اقتصادی و رسانه‌ای تأثیری نداشته باشد. 
بنابراین، می‌توانیم دال مرکزی گفتمان خود را «امر عمومی/ملی» قرار دهیم که با همین دال‌ها و دلالت‌ها قادر است جریان متکثر اجتماعی ما را پوشش دهد و همبستگی ملی را سامان بخشد. در این صورت، گفتمان‌های رقیب، آن‌هایی خواهند بود که یا با امر عمومی/ملی در تخالف هستند و یا با دال‌های استقلال، امنیت، عزت، اقتدار و هویت ایرانی (از جمله زبان فارسی) و همچنین با وجوه مذهبی جامعۀ ایران ضدیت دارند. این همان ضدگفتمانِ همبستگی ملی است که در همین جنگ اخیر نیز شاهد بودیم که برخی به ایران پشت کردند، با نیروی مهاجم خارجی همراه شدند و از نقض استقلال و امنیت ایران جانبداری کردند. این‌ها در جبهۀ گفتمانی مقابلِ قرار می‌گیرند.

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.